به گزارش اخبار جهان به نقل از خبرگزاری مهر، اخیراً جلد اول یادداشتهای روزانه جلال آل احمد با عنوان «سنگی بر گوری» و نسخه دستنویس سفرنامه حج او با نام «راز حج جلال» منتشر شده است. این آثار، دریچهای نو به زندگی و اندیشههای این نویسنده و روشنفکر برجسته ایرانی میگشایند.
یادداشتهای روزانه جلال، مجموعهای از نوشتههای او در بازه زمانی مرداد ۱۳۳۴ تا آذر ۱۳۳۷ است که به دوران جوانی و سالهای پس از شکست نهضت ملی نفت بازمیگردد. در این یادداشتها، جلال به زندگی شخصی، روابط با روشنفکران همعصر خود (که برخی از آنها در آن زمان هنوز شناختهشده نبودند) و قضاوتهای صریح و بیپرده درباره آنها میپردازد.
محمدحسن دانایی این یادداشتها را بدون هیچگونه سانسور یا تغییر در نظم اصلی منتشر کرده است. به گفته سیمین دانشور، همسر جلال آل احمد، این کتاب و «راز حج جلال» ما را با «نسخه چرکنویس جلال» مواجه میکنند، در حالی که در دهههای گذشته تلاشهایی از سوی جامعه روشنفکری و حاکمیت برای ارائه «نسخه پاکنویس» از او صورت میگرفت.
کتاب «سنگی بر گوری» در زمره ادبیات اعترافی قرار میگیرد، ژانری که برخی آن را ناداستان و برخی دیگر داستان میدانند. جلال آل احمد در این اثر به نوعی خودکاوی دست میزند تا علل وضعیت روحی و روانی خود را شناسایی کرده و ریشههای بیقراریهایش را دریابد. این یادداشتها، علاوه بر ارزش زندگینامهای و خودنگارانه، برای تحلیلهای اجتماعی و تاریخی آن دوره نیز بسیار مفید هستند.
با این حال، نویسنده معتقد است که این ویژگیها تصویر جدید و متفاوتی از جلال ارائه نمیدهند و تمامی این موارد پیشتر در آثار دیگر او دیده شده بود. در واقع، این دو کتاب مصادیق بیشتری برای ویژگیهای شناختهشده جلال ارائه میدهند.
اما پرسش اینجاست که چرا انتشار کتابی از جلال آل احمد همچنان میتواند خبرساز باشد؟ برای پاسخ به این سوال، نویسنده به نظریهای از دکتر فرهنگ رجایی با عنوان «حضور و بازیگری در امر سیاسی» یا «انسانورزی و سیاست» استناد میکند. این نظریه در کتابی با همین نام تشریح شده و به کمک آن میتوان دریافت که چرا جلال، علیرغم یک دوره عبور از او و عدم افزودن کتابهای تازه به شناخت ما از او، همچنان جذابیت دارد و میتوان از او آموخت.
جایگاه جلال آل احمد در تحولات تاریخی جامعه ایرانی، مانند دیگر چهرههای نامدار، همواره یکسان نبوده است. در اواخر دهه ۴۰، زمانی که جامعه روشنفکری در فکر مبارزه با رژیم پهلوی بود و به نویسندهای متعهد نیاز داشت، جلال به عنوان شناختهشدهترین چهره این نگرش مطرح بود و جامعه روشنفکری اجازه هیچ نگاه دیگری به او نمیداد.
پس از وقوع انقلاب اسلامی، نیاز به نویسندهای متعهد و همراستا با انقلاب احساس شد. حاکمیت با تاکید بر کتابهای «غربزدگی» و «خسی در میقات»، جلال را به شخصیتی قدسی تبدیل کرد که نامش بر اماکن و خیابانها گذاشته میشد و از زندگی شخصی و ناگفتههای نهانی او هرگز نباید سخنی به میان میآمد.
در مرحله سوم، دوران عبور از آل احمد و بینیازی از او فرا رسید. در این دوره، همان جامعه روشنفکری از جلال فاصله گرفت و حتی از او تبری جست.
اما در مرحله چهارم، همزمان با صدمین سال تولد جلال، با انتشار رسمی کتاب «سنگی بر گوری» و طرح ناگفتههای زندگی شخصی و روابط اجتماعی او در دو کتاب «یادداشتهای روزانه جلال آل احمد» و «راز حج جلال»، او به عنوان نویسندهای آغازگر در ژانر ادبیات اعترافی معرفی شد. منتقدان و علاقهمندان مباحث روشنفکری، با استناد به این دو کتاب، ادعا میکنند که با جلال جدیدی متفاوت از آنچه روشنفکران دهه چهل گفتند و مورد علاقه حاکمیت پس از انقلاب بود، مواجه هستیم.
برای بررسی دقیقتر میراث آل احمد، میتوان آن را در چهار دسته تقسیمبندی کرد:
1. ادبیات داستانی: داستانهای کوتاهی مانند «جشن فرخنده»، «گلدستهها و فلک»، «بچه مردم» و «دفترچه بیمه» در اغلب مجموعههای برگزیده داستانهای یکصد سال اخیر ایران حضور دارند. داستان بلند «مدیر مدرسه» نیز از شناختهشدهترین آثار داستانی معاصر ایران است که از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است.
2. تکنگاریهای مردمشناسانه: آل احمد با این آثار گامی مهم در شکلگیری مردمشناسی و توجه به بخشهای فراموششده ایران برداشت. سفر به شوروی و شرکت در اجلاس بینالمللی مردمشناسی نیز حاصل همین فعالیتها بود.
3. میراث فکری آل احمد: این بخش بیشتر در دو کتاب «غربزدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» تجلی پیدا کرده است. جلال در دهه چهل، بازگشت به خویشتن، توجه به خود و بومیگرایی را مطرح کرد و این مفاهیم را نه تنها در مقالات خود، بلکه در داستانهایش نیز منعکس ساخت. او از ادبیات درونگرایانه هدایت به ادبیات مبارزهجویانه رسید و پایدارترین گفتمان را در رابطه با غرب پایهگذاری کرد. با «غربزدگی» قصد داشت ریشه عقبماندگی ایران را نشان دهد و از این طریق تأثیر گستردهای بر زندگی اجتماعی گذاشت. این کتاب از یک سو در نگاه منتقدانه جامعه به غرب و جریان روشنفکری بسیار تأثیرگذار بود و از سوی دیگر در تدوین ایدئولوژی نظام حاکم نیز به کار آمد.
4. نثر منحصر به فرد: نثر جلال، که در داستانها و یادداشتهای روزانهاش به صورت تلگرافی، تند و گاهی عصبی دیده میشود، به کار او تشخص بخشیده و او را از همعصرانش متمایز ساخته است. این نثر با شخصیت نویسنده و نگاهش به مسائل فرهنگی-اجتماعی همخوانی دارد. در یادداشتهای روزانهاش، جلال به ادبیات عامه توجه بیشتری نشان میدهد و ظرفیتهای این نثر را برای گزارشنویسی به نمایش میگذارد.
به گفته دکتر رجایی، رفتار انسان با خود و کردار او در عرصه همگانی را میتوان در دو فعل «انسان ورزیدن» و «کنش کردن» تقسیمبندی کرد. مصداق انسانورزی در نحوه رفتار انسان با خود «حضور» و تحقق آن در مراوده با دیگران در عرصه همگانی «بازیگری» است. عرصه همگانی، صحنهای است که در آن افراد به صورت مدنی، مراودات گسترده خود را شامل همکاری، رقابت و تخاصم سامان میدهند. این مراودات صلحآمیز، «امر مدنی» یا «امر سیاسی» خوانده میشود. در این دیدگاه، امر سیاسی مقولهای چندلایه است که سیاست، اقتصاد، اجتماع، علم و هنر، دین و فرهنگ، تاریخ و میراث را در بر میگیرد.
بازیگر، فردی خودمشغول، خودانکار و خودآگاه است که به زمانه خود آگاه بوده و در عرصه اجتماع فعال است. او در حوزههای فردی، گروهی و همگانی ذهنی خودآگاه، متوجه، فعال و واقعیتگرا دارد و حضور در زمان، مکان و نظام ارزشی انتخابشده را به نمایش میگذارد. انسان با حضور تدبر میکند، تعمق میکند، تفکر میکند، گفتگو میکند و در رفتار خود مسئولانه عمل میکند. مسئولیت او در قبال شخص خودش، دیگری و کلیت وجود، شامل جانداران و جمادات و محیط زیست است. دکتر رجایی، راه برونرفت از بنبست جامعه معاصر و تمدنسازی را بازیگری در امر سیاسی در ساحتهای مختلف میداند.
در دهه ۳۰ و ۴۰ ایران، جلال – برخلاف دیگر روشنفکران همعصرش – به ایران دقیق نگاه میکرد و واقعیت حضور اسلام و تشیع در ایران را پذیرفته بود. او تلاش میکرد «بازیگر» فعال دهه چهل شمسی باشد و در امر سیاسی با تمام ساحتهای پنجگانه اقتصاد، اجتماع، علم و هنر، دین و فرهنگ، تاریخ و میراث «حضور» داشته باشد. او برای این «حضور» از روزنامهنگاری، تدریس، داستاننویسی و فعالیت مستقیم سیاسی بهره میبرد.
حاصل «بازیگری» او را در عرصه سیاست امروز، بهخصوص سیاستگذاریهای حاکمیت، میتوان به خوبی مشاهده کرد. ما نیز میتوانیم از او بیاموزیم که بازیگر زمانه خود باشیم. انسانها به طور طبیعی از افراد فعال و تأثیرگذار تأثیر میپذیرند و از آنها میآموزند. به این ترتیب، میتوان گفت که ما یک جلال داشته و داریم که «بازیگر» امر سیاسی بوده است و جامعه امروز ما به «بازیگر» امر سیاسی نیاز دارد، پس هنوز جلال خوانده میشود.
منبع: خبرگزاری مهر


























