به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از خبرگزاری مهر، در غزه، جایی که مرگ به یک امر روزمره تبدیل شده، امید مفهومی دور از دسترس به نظر میرسد. این سرزمین به زخمی باز تشبیه شده است که رنج میبرد. تصاویر دلخراش از مردمی که برای یک تکه نان میجنگند، مادران گریان با کودکان نحیف در آغوش و مردانی که بقایای خانههایشان را در دست دارند، به واقعیتی تکراری بدل شده است.
بر اساس این گزارش، بمبارانهای اسرائیل که از اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شده، به طور مداوم ادامه داشته است. این حملات تاکنون بیش از ۶۷ هزار کشته و حدود ۱۶۹ هزار مجروح برجای گذاشته است. در نتیجه این حملات، بسیاری از محلهها به ویرانه تبدیل شده و صدها هزار خانواده با رها کردن خانههای خود، به سمت خیابان ساحلی الرشید در جنوب غزه حرکت کردهاند. این جابهجایی با نگرانی از آوارگی دائمی و احتمال ساخت شهرکهای اسرائیلی در ویرانههای غزه همراه است.
نویسنده این گزارش، که خود از اهالی غزه است، روایت میکند که در روز چهارم جنگ، خانوادهاش را به جنوب فرستاد و خود به همراه خواهر و دو برادرش در محله تلالهوا، واقع در غرب غزه، ماند. او شبی را توصیف میکند که بیش از هزار بمب بر منطقه فرود آمد و ساختمانها فرو ریختند. صبح روز بعد، با نابودی کامل محله، او و خانوادهاش نیز تصمیم به فرار به سمت جنوب گرفتند. وی اکنون در قاهره زندگی میکند اما تأکید دارد که قلبش همچنان در غزه است.
در ماه فوریه و همزمان با آتشبس موقت، بازگشت برخی خانوادهها به غزه بارقهای از امید ایجاد کرد، اما این امید دیری نپایید و پس از حدود هفت ماه، کوچ اجباری دیگری با بمبارانهای شدیدتر آغاز شد. خیابان ساحلی الرشید بار دیگر مملو از جمعیتی شد که با خودرو یا پای پیاده در حال فرار بودند. در این میان، مردی در حالی که مادر سالمند خود را در یک گاری فلزی حمل میکرد، میپرسید: «کجا ببریمش؟ جایی برای پنهان شدن نیست.»
در این گزارش به داستانهای دیگری از رنج مردم نیز اشاره شده است. فردی به نام سامر ابوسمره، خانوادهاش را به جنوب فرستاده اما خود برای محافظت از باقیمانده خانهاش مانده است. او میگوید: «نمیخواهم مانند کسانی باشم که رفتند و نمیدانند بازمیگردند یا نه.» سامر اضافه میکند که ترس از خالی شدن غزه از ساکنانش، برای او از مرگ هولناکتر است.
ام احمد، زنی که اکنون با پنج فرزندش در خانیونس زندگی میکند، تعریف میکند که نیمهشب و تنها با لباس کودکان و جعبه داروی پسر بیمارش فرار کرده است. او میگوید: «همسرم هنوز آنجاست و نمیدانم دوباره او را خواهم دید یا نه.» ام احمد از شرایط سخت زندگی در چادر، نبود آب سالم و غذای کافی گله دارد و میافزاید: «تنها آرزویم این است که فرزندانم شبی را بدون صدای موشک بگذرانند.»
طی دو سال گذشته، تصاویر خانههای ویران و چهرههای رنجدیده افزایش یافته و غزه به صحنه دائمی آوارگی تبدیل شده است. با این حال، برخی از ساکنان با تکرار کلمه «بازگشت» تلاش میکنند امید را زنده نگه دارند. اما نویسنده گزارش معتقد است در سرزمینی که مرگ به یک عادت تبدیل شده، امید بسیار دور از دسترس است و با هر بمباران، غزه بخشی از هویت خود را از دست میدهد و مشخص نیست که آیا این روح زخمخورده هرگز التیام خواهد یافت یا خیر.
منبع: خبرگزاری مهر


























