به گزارش اخبار جهان به نقل از [نام منبع]، زنی پس از بیست سال زندگی مشترک و سه بار ترک خانه توسط همسرش، تصمیم به طلاق گرفته است. این زن که به عنوان خیاط لباس مجلسی امرار معاش میکند، داستان تلخی از بیپناهی و تحمل سالها بیتوجهی همسرش را روایت میکند. او در مصاحبهای صریح، جزئیات رنجآور زندگی مشترک خود را فاش کرده و از چگونگی تحمل این شرایط دشوار برای بزرگ کردن فرزندانش میگوید.
این زن که نامش در مصاحبه ذکر نشده است، توضیح میدهد که همسرش، تعمیرکار لوازم خانگی، سه بار در طول دو دهه زندگی مشترک، خانه را ترک کرده و برای مدتهای طولانی ناپدید شده است. هر بار، با بهانه خستگی و نیاز به تنهایی، او خانوادهاش را رها کرده و به شهرستان و نزد اقوامش پناه برده است. این زن که با شجاعت تمام این تجربه را به اشتراک میگذارد، از لحظات طاقتفرسای بیخبری و نگرانی برای فرزندانش میگوید. او تلاش میکند تا شرح دهد که چگونه بارها تلاش کرده تا این روابط را ترمیم کند و همسرش را به خانه بازگرداند، اما بدون نتیجه.
در یکی از موارد، زن از شنیدن شایعاتی مبنی بر ازدواج صیغهای همسرش با زنی دیگر خبر میدهد. این شایعه، علاوه بر درد و رنج عاطفی، فشار اقتصادی مضاعفی نیز بر دوش این زن گذاشته است. او به ناچار برای تأمین نیازهای مالی خانواده، به کار خیاطی روی آورده است. در شرایطی که نقش سنتی مرد خانواده در تأمین معاش خانه بر عهده همسرش نبوده است، این زن با تلاش و پشتکار فراوان توانسته چرخ زندگی را بچرخاند و فرزندانش را بزرگ کند.
این زن اشاره میکند که در این سالها فرزندانش، که اکنون تقریباً بزرگ شدهاند و کوچکترینشان پانزده ساله است، به نبود پدرشان عادت کردهاند. آنها به دلیل غیبت مکرر پدر، هیچ پیوندی عمیق با او ندارند و از دست رفتن پدر برایشان همانند فقدان یک فرد بیگانه بوده است. از دست رفتن یک پدر، آن هم در سنین حساس رشد، صدمات جبران ناپذیری به روان فرزندان وارد میکند و میتواند مشکلات عدیده ای را در آینده آنها ایجاد کند. تاثیر این فقدان درازمدت، مستلزم توجه و مشاوره ویژه برای فرزندان این خانواده است.
این زن همچنین توضیح میدهد که برای حل مشکلات زناشویی خود، به مشاور مراجعه کرده است. با این حال، به دلیل عدم تمایل همسرش به شرکت در جلسات مشاوره، این تلاشها نیز به نتیجه نرسیده است. مشاوره زناشویی و خانواده ابزاری مؤثر برای حل مشکلات است، اما نیازمند همکاری و مشارکت هر دو طرف است. عدم همکاری همسر این زن نشان دهنده عمق بیتفاوتی او به خانواده و تداوم نگرش خودخواهانه او است.
این بار، با گذشت یک سال از آخرین ترک خانه همسرش و ناپدید شدن او در روستای پدری، این زن به این نتیجه رسیده است که دیگر نمیتواند این سبک زندگی را تحمل کند. او با آگاهی کامل از شرایط و با تصمیم قاطع، درخواست طلاق داده است. این زن تصمیم دارد از زندگی مشترکی که سالها با رنج و سختی همراه بوده، رها شود و زندگی جدیدی را برای خود و فرزندانش آغاز کند. او توضیح میدهد که همسرش در روستای پدری خود زندگی میکند و او نیز دنبال او نخواهد رفت.
این خبر نمونهای از مشکلات بسیاری از زنان در جوامع سنتی است که در مواقع بحران، مجبور به تحمل شرایط نامناسب میشوند. این زن، با وجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی فراوان، با تلاش و پشتکار، توانسته است به طور شایسته از عهده تربیت فرزندانش برآید. داستان او نمونهای بارز از قدرت زنان در شرایط دشوار و لزوم توجه به مشکلات زنان در جوامع است. تحلیل شرایط مشابه نشان میدهد که عدم تعهد و مسئولیتپذیری مردان در خانواده، مشکلات اقتصادی و روانی بسیاری را برای زنان و فرزندان به وجود میآورد. این موضوع، ضرورت رسیدگی به مسائل مربوط به حمایت از زنان و کودکان آسیبپذیر را بیش از پیش نشان میدهد.
پیامدهای احتمالی این طلاق برای این زن و فرزندانش، بستگی به حمایتهای اجتماعی و قضایی دارد. دسترسی به مشاوره حقوقی و روانشناسی برای این زن و فرزندانش، در کنار حمایت مالی و اجتماعی، میتواند به روند بهبود وضعیت آنها کمک کند. همچنین، این خبر میتواند به عنوان مطالعهای موردی برای تحقیقات در مورد نقش زن در خانواده و مشکلات مربوط به طلاق در جوامع باشد.
منبع: [نام منبع]



























