به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از دیروزبان، اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی محمدرضا شاه، به عنوان یکی از چهرههای بحثبرانگیز در تاریخ خاندان پهلوی شناخته میشود؛ شخصیتی قدرتمند، جسور و در عین حال حاشیهساز که نامش همواره با گمانهزنیهایی پیرامون فساد مالی، نفوذ گسترده سیاسی و روابط شخصی پیچیده همراه بوده است.
در میان روایتهای گوناگون زندگی او، رابطهاش با پرویز راجی، دیپلمات جوان و خوشچهرهای که به سرعت در ساختار قدرت دربار پیشرفت کرد، همواره یکی از موضوعات مورد بحث بوده است. این رابطه که در سال ۱۳۴۸ (۱۹۶۹ میلادی) آغاز شد، با صدور دستوری از سوی اشرف به سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) برای تحت نظر قرار دادن راجی، به اوج حاشیهها رسید و به یکی از مبهمترین بخشهای تاریخ دربار پهلوی تبدیل شد.
این گزارش، با استناد به اسناد موجود در ساواک، خاطرات حسین فردوست، کتاب «در خدمت تخت طاووس» نوشته راجی و سایر منابع تاریخی، به بررسی زوایای مختلف این رابطه، نقش راجی در فعالیتهای دیپلماتیک رژیم و نظارت بیسابقهای که اشرف بر زندگی او اعمال میکرد، میپردازد.
پرویز راجی: از فعالیتهای اقتصادی تا قلب دربار
پرویز راجی در آذرماه سال ۱۳۲۵ (دسامبر ۱۹۴۶) در تهران متولد شد، اگرچه در برخی منابع به اشتباه سال ۱۳۱۵ ذکر شده است. وی فرزند دکتر عبدالحسین راجی، وزیر بهداری در کابینه منوچهر اقبال و از چهرههای شناخته شده در محافل فراماسونری بود. راجی تحصیلات دوره متوسطه خود را در ایالات متحده آمریکا به پایان رساند و در سال ۱۳۳۸ مدرک کارشناسی اقتصاد را از دانشگاه کمبریج انگلستان دریافت کرد.
در سال ۱۳۳۹، راجی به استخدام وزارت نفت درآمد و به دلیل هوش بالا، جذابیت ظاهری و آراستگی، مورد توجه امیرعباس هویدا، یکی از اعضای هیئت مدیره شرکت نفت، قرار گرفت. این توجه ویژه منجر به ارتقاء او به عنوان منشی مخصوص هویدا شد.
با رسیدن هویدا به مقام نخستوزیری در سال ۱۳۴۴، راجی به دفتر نخستوزیری منتقل شد و به سرعت به مقام ریاست دفتر اختصاصی نخستوزیر و سپس مدیرکل دست یافت. اما نقطه عطف زندگی او در سال ۱۳۴۸ رقم خورد، زمانی که در کمیته بینالمللی حقوق بشر سازمان ملل در آمریکا با اشرف پهلوی آشنا شد.
اسدالله علم، وزیر دربار، به دستور شاه، راجی را به دفتر اشرف معرفی کرد و از سال ۱۳۴۹ به مدت سه ماه، راجی همراه اشرف در سازمان ملل حضور داشت. خدمات او به حدی مورد توجه اشرف قرار گرفت که در همان سال، با فرمان شاه، به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل منصوب شد و مأموریت ویژهای به او محول شد: «انجام کلیه امور مربوط به والاحضرت اشرف پهلوی، به نحوی که ایشان ارجاع فرمایند.»
رابطه اشرف و راجی به سرعت از یک همکاری حرفهای به وابستگی عاطفی عمیق تبدیل شد. حسین فردوست، یکی از نزدیکترین افراد به شاه و قائممقام ساواک، در کتاب خود با عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» مینویسد که اشرف، با روحیه تنوعطلبی که داشت، معمولاً مردان را پس از مدتی کنار میگذاشت، اما راجی یک «استثناء» بود که توانست او را برای مدت طولانیتری کنار خود نگه دارد.
این رابطه به موضوعی رایج در دربار تبدیل شده بود و اسناد ساواک آن را رابطهای «بیمارگونه» توصیف میکنند. اشرف، که به گفته فردوست از نفوذ خود برای ارتقاء مردان مورد علاقهاش استفاده میکرد، راجی را در سال ۱۳۵۲ به عنوان مشاور نخستوزیر منصوب کرد و در سال ۱۳۵۵، با حمایت او و هویدا، او را به سفارت ایران در لندن فرستاد.
این رابطه آشکار و جنجالی بود. فردوست نقل میکند که اشرف در مهمانیهای دربار گاهی راجی را مورد ضرب و شتم قرار میداد یا از او طلب بخشش میکرد، رفتارهایی که به گفته او راجی از آنها لذت میبرد. گزارشهای ساواک نیز به مکالمات عاشقانه و غیرمعمول اشرف با راجی، گاهی در ساعات اولیه صبح، اشاره دارند. اشرف در این تماسها با عباراتی محبتآمیز با راجی صحبت میکرد و بدون توجه به نظارت ساواک، رابطهاش را پنهان نمیکرد.
دستور عجیب اشرف به ساواک برای تحت نظر قرار دادن راجی
یکی از عجیبترین و بیسابقهترین جنبههای این ماجرا، دستور مستقیم اشرف به ساواک برای تحت نظر قرار دادن راجی بود. حسین فردوست مینویسد که اشرف از او خواسته بود تا برای یک ماه راجی را تحت نظر قرار دهد: شنود مکالمات تلفنی، تهیه عکس از او در کنار زنان دیگر و گزارش دقیق رفتوآمدهای او. هدف اشرف مشخص بود: اطمینان از وفاداری راجی و شناسایی هرگونه رابطه احتمالی او با زنان دیگر. این دستور آنقدر غیرمعمول بود که فردوست را شگفتزده کرد، زیرا اجرای آن به معنای درگیر شدن تعداد زیادی از پرسنل ساواک و افشای روابط اشرف در سطحی گسترده بود.
فردوست یک گزارش مفصل برای محمدرضا شاه نوشت و هشدار داد که این عملیات میتواند به آبروی دربار لطمه وارد کند، اما شاه با دستخط خود دستور «انجام دهید!» را صادر کرد. این تصمیم نشاندهنده بیاعتنایی محمدرضا به حاشیههای خواهرش بود. در نتیجه، اداره کل پنجم ساواک (بخش فنی) روزانه گزارشهای ۲۰۰ تا ۳۰۰ صفحهای شامل مکالمات تلفنی، عکسها و جزئیات زندگی راجی تهیه میکرد و به اشرف تحویل میداد. این اسناد، که فردوست آنها را «بینظیر» میخواند، شامل مکالماتی عاشقانه و حتی مشاجرههای تلفنی بود که اشرف بیمحابا به آنها ادامه میداد، گویی پرسنل ساواک برای او هیچ اهمیتی ندارند.
مأموریت راجی در لندن: دیپلماسی و حاشیهها
راجی در سال ۱۳۵۵، پس از رسوایی مالی امیرتیمور، سفیر پیشین ایران در لندن که ثروت خود را در قمار از دست داده بود، به سفارت ایران در لندن منصوب شد. این انتصاب با توصیه مستقیم اشرف و هویدا صورت گرفت. مأموریت اصلی راجی تقویت روابط بین ایران و انگلستان، به ویژه در زمینه خریدهای تسلیحاتی و تجارت، بود. او با استفاده از مهارت خود در جذب افراد، از روشهایی مانند پرداخت وامهای سنگین، رشوه نقدی و جنسی و برگزاری مهمانیهای مجلل در سفارت استفاده میکرد تا سیاستمداران و وکلای پارلمان انگلستان را به رژیم پهلوی نزدیک کند. اسناد ساواک و گزارشهای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) تأیید میکنند که او در کاهش انتقادات سازمانهایی مانند عفو بینالملل از رژیم شاه موفق بوده است.
راجی همچنین وظیفه داشت با مخالفان رژیم در خارج از کشور ارتباط برقرار کند و با همدلی و دادن امتیازات، از شدت انتقادات آنها بکاهد. او با جمعآوری «رجال واخورده» و «ورشکستگان سیاسی» ایرانی در لندن، تلاش کرد آنها را از پیوستن به گروههای ضد رژیم بازدارد. این نقش، که ترکیبی از دیپلماسی و تطمیع بود، نشاندهنده مهارت راجی در بازیهای سیاسی دربار بود، اما او را به هدف شایعات و انتقادات تبدیل کرد.
یکی از حاشیههای مهم این رابطه، درگیری اشرف با یک زن انگلیسی بود که راجی با او رابطه داشت. اسناد ساواک گزارش میدهند که اشرف، پس از اطلاع از این رابطه، به لندن سفر کرد و در یک مواجهه علنی، با این زن درگیر شد و حتی به او سیلی زد. این ماجرا رابطه را موقتاً مختل کرد، اما اشرف و راجی بعداً آشتی کردند. سفرهای هفتگی اشرف به لندن برای دیدار راجی، که گاهی صرفاً برای ملاقاتهای شخصی بود، در اسناد ساواک و خاطرات راجی (با اشاره به ویلای اشرف در ژوان لپن یا سفرهای مشترک به رامسر) تأیید شده است.
دیدگاه راجی و اشرف: دفاع در برابر شایعات
راجی در کتاب «در خدمت تخت طاووس» رابطه خود با اشرف را انکار نمیکند، اما آن را به «تعلق خاطر عمیق» و «وفاداری» تقلیل میدهد. او اشرف را «نماد قدرت و زیبایی» میخواند و مینویسد: «رابطه ما فراتر از حرفهای بود، اما در خدمت ایران بود.» در مصاحبههای پس از انقلاب، او شایعات را «تهمتهای سیاسی» خواند و از اشرف دفاع کرد. اشرف نیز در کتاب «چهرهها در آینه» (۱۳۵۲) راجی را «همکار وفادار» نامید و شایعات را رد کرد، اما در خاطرات خصوصی خود (نقلشده توسط فردوست)، او را «عشق استثنایی» خواند که «وفاداریاش را ثابت کرد.»
با نزدیک شدن به انقلاب ۱۳۵۷، شایعات درباره روابط اشرف و راجی به نمادی از فساد دربار تبدیل شد. محمدرضا، تحت فشار افکار عمومی، از اشرف خواست ایران را ترک کند، زیرا او به «سمبل فساد» شهرت یافته بود. راجی تا دی ۱۳۵۷ سفیر ایران در لندن باقی ماند و پس از انقلاب به خارج از کشور رفت. او تا زمان مرگش در فروردین ۱۳۹۳ همچنان از رژیم پهلوی و اشرف دفاع میکرد.
رابطه اشرف پهلوی و پرویز راجی، ترکیبی از عشق، قدرت و حاشیه بود که با نظارت بیسابقهای که ساواک بر آن اعمال میکرد، به اوج رسید. دستور اشرف برای تحت نظر قرار دادن راجی، که صدها صفحه گزارش و عکس تولید کرد، نه تنها عمق وابستگی او را نشان داد، بلکه بیاعتنایی دربار به آبروی خود را آشکار کرد. راجی، با مهارت خود در دیپلماسی و تطمیع، نقش مهمی در پیشبرد اهداف رژیم ایفا کرد، اما این رابطه او را به هدف شایعات و انتقادات تبدیل کرد. داستان آنها، که در اسناد ساواک، خاطرات فردوست و روایتهای خود راجی مستند شده است، تصویری از پیچیدگیهای دربار پهلوی و تأثیر روابط شخصی بر سیاست ارائه میدهد.
منبع : دیروزبان



























