به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از اعتماد؛ فرار کودکان و نوجوانان از خانه، یک معضل اجتماعی جدی است که نیازمند توجه فوری خانوادهها و نهادهای مسئول است. اولین قدم پس از فرار کودک یا نوجوان، مراجعه به کلانتری یا مرکز پلیس است. خانوادهها باید عکس، مشخصات فردی و هرگونه اطلاعاتی که ممکن است به یافتن نوجوان کمک کند را در اختیار پلیس قرار دهند. در صورت لزوم، تماس با اورژانس اجتماعی ۱۲۳ نیز میتواند مفید باشد. در مورد نوجوانان زیر ۱۸ سال، فرار از خانه میتواند خطرات جدی جانی به همراه داشته باشد.
چندی پیش، زن جوانی با نگرانی به کلانتری ۱۳۷ نصر مراجعه کرد و گزارش داد که دخترخوانده ۱۵ سالهاش، که شش ماه قبل از طریق بهزیستی به فرزندخواندگی پذیرفته شده بود، از خانه فرار کرده است. این زن پس از مراجعه به دایره مشاوره کلانتری، درخواست راهنمایی و مشاوره کرد.
بررسیها نشان داد که این دختر نوجوان از ابتدای زندگی با مشکلات خانوادگی متعددی روبرو بوده است. اختلافات شدید بین والدین، عدم توجه به نیازهای عاطفی و عدم پذیرش او از سوی پدر و مادر اصلی، احساس ناخواسته بودن و طرد شدن را در او ایجاد کرده بود. واگذاری او به بهزیستی نه تنها مشکلات را حل نکرد، بلکه زخمهای عاطفی و روانی او را عمیقتر کرد.
پس از انتقال به خانواده جدید، این دختر به دلیل شرایط حساس سنی و ورود به دوران بلوغ، نتوانست با محیط جدید و قوانین آن سازگار شود. فقدان احساس تعلق و عدم دریافت حمایت عاطفی کافی، او را در برابر فشارهای محیطی بسیار آسیبپذیر کرد.
در این شرایط، نوجوان برای جبران کمبودهای روانی و یافتن حس امنیت و پذیرش، به رفتارهای پرخطر اجتماعی روی آورده است. این رفتارها ابتدا به صورت کنجکاویهای ناسالم بروز کرده و سپس به تدریج به کشیدن سیگار، مصرف مواد مخدر، ارتباط با دوستان ناباب و حضور در جمعهای انحرافی تبدیل شده است. این روند در نهایت به مصرف مشروبات الکلی، درگیری در روابط ناسالم و انجام رفتارهای پرخطرتر منجر شده است.
کارشناسان معتقدند که این انتخابها در نوجوانان ناشی از میل واقعی نیست، بلکه بیشتر یک مکانیسم دفاعی در برابر طرد شدن و بیتوجهی خانوادگی است. وقتی نوجوان احساس میکند کسی به حرفهایش گوش نمیدهد و او را درک نمیکند، برای یافتن جایگزین به گروههای همسالان ناباب یا رفتارهای پرهیجان اما آسیبزا پناه میبرد.
فشار روانی ناشی از این عوامل، همراه با احساس بیپناهی و بیاعتمادی به محیط خانه، او را به تصمیم خطرناک فرار از خانه سوق داده است. این تصمیم در ظاهر راهی برای رهایی به نظر میرسد، اما در واقع او را با تهدیدهای جدیتری مانند سوءاستفاده، بزهکاری، اعتیاد و نابودی آینده مواجه میکند. پرونده برای رسیدگی تخصصی به پلیس آگاهی ارجاع داده شده و تحقیقات برای یافتن دختر ۱۵ ساله آغاز شده است.
فاطمه محمودیان، کارشناس مشاوره کلانتری ۱۳۷ نصر، در مورد این پرونده میگوید: «از مهمترین دلایل فرار این نوجوان میتوان به جدایی والدین، نابسامانیهای خانوادگی و اعتیاد یکی از والدین اشاره کرد. این عوامل رفتارهای ناسازگارانهای را در کودکان و نوجوانان ایجاد میکنند و پیامدهای گستردهای در سطح فرد و جامعه دارند. فرار از خانه یک آسیب اجتماعی است که میتواند بهداشت روانی فرد و جامعه را تحت تاثیر قرار دهد. افزایش آمار دختران فراری، زنگ خطر جدی برای کارشناسان و مسئولان اجتماعی است.»
او در ادامه میگوید: «با توجه به اهمیت سلامت جسمانی و روانی کودکان و نوجوانان در تضمین آینده هر جامعه، پرداختن به ریشههای این معضل ضروری است. فرار دختران معمولا به دلیل خشم، ترس یا انتقامجویی در مقابل عوامل آشفته خانوادگی رخ میدهد و در بسیاری از موارد نوجوان برای مدت کوتاهی مکانهای دیگر را به خانه ترجیح میدهد. طبق گزارشها، بیشترین گروه سنی فراریان بین ۱۵ تا ۱۷ سال است و این پدیده میان دختران و پسران تقریبا به یک میزان مشاهده میشود. بسیاری از این نوجوانان در مراکزی مانند مداخله در بحرانهای اجتماعی بهزیستی، مراکز سلامت دختران، بازپروری زنان یا حتی زندانها نگهداری میشوند.»
محمودیان معتقد است: «ریشه بسیاری از رفتارهای پرخطر نوجوانان در نبود ارتباط موثر والدین با فرزندان نهفته است. زمانی که خانواده از نقش حمایتی خود غافل شود، نوجوان به دنبال جایگزینی در محیط بیرون میگردد و ممکن است به دام گروههای انحرافی یا افراد سودجو بیفتد. از سوی دیگر، ضعف نظام آموزشی در ارائه مهارتهای زندگی، مدیریت خشم و تقویت اعتمادبهنفس موجب میشود نوجوان نتواند فشارهای روانی و هیجانی خود را کنترل کند.»
در چنین شرایطی، فرار از خانه برای او راهحلی موقت و غیرمنطقی به نظر میرسد. پیامدهای فرار تنها به خود نوجوان محدود نمیشود، بلکه خانواده، محله و جامعه نیز از آسیبهای ناشی از این پدیده متاثر میشوند. افزایش بزهکاری، شیوع اعتیاد، خشونت و بهرهکشی از کودکان و نوجوانان بخشی از این تبعات است که هزینههای اجتماعی و اقتصادی سنگینی به جامعه تحمیل میکند.
این کارشناس مشاور کلانتری همچنین میگوید: «نکته نگرانکننده دیگر آن است که بسیاری از فراریان پس از بازگشت به خانه نیز همچنان در معرض تکرار رفتارهای پرخطر قرار دارند، زیرا ریشه مشکلات خانوادگی و روانی آنها برطرف نشده است. بدون مداخله حرفهای، چرخه فرار و آسیب دوباره تکرار خواهد شد. بنابراین پیشگیری از این آسیب اجتماعی باید در اولویت سیاستگذاران اجتماعی و نهادهای حمایتی قرار گیرد.»
آموزش خانوادهها، تقویت خدمات مشاورهای در مدارس و فراهم کردن فضاهای امن برای گفتوگو و تخلیه هیجانی نوجوانان میتواند تا حد زیادی از بروز چنین بحرانهایی جلوگیری کند. توجه به نیازهای عاطفی، روانی و هویتی نوجوانان، تقویت حس تعلق و ایجاد محیطی امن و پذیرنده در خانواده و جامعه، کلید اصلی کاهش فرار دختران و پسران است. نادیده گرفتن این واقعیت، آیندهای پرخطر نه تنها برای فرد، بلکه برای کل جامعه رقم خواهد زد.
پدیده فرار از خانه دلایل متعددی دارد. حساسیت دوران نوجوانی، بیماریهای روحی، اختلافات والدین، اختلاف با اعضای خانواده، تحقیر شدن، مقایسه شدن با دیگران، بدسرپرستی، اعتیاد والدین، روابط عاطفی و ارتباط با دوستان ناباب از جمله این دلایل هستند. بیشترین آمار فرار از خانه مربوط به نوجوانان، به ویژه در سن بلوغ است و این مشکل در کشورهای مختلف دیده میشود.
اگرچه فرار از خانه در بین دختران و پسران رخ میدهد، برخی کارشناسان معتقدند که آمار فرار دختران بیشتر است و عواقب آن نیز وخیمتر است. این عواقب شامل عدم امنیت جانی، مالی و جنسی، تغییر رفتار به سمت هنجارشکنی، دزدی، بیماریهای روحی، ورود به باندهای فحشا، ازدواج موقت، ازدواج با مردان متاهل، خودکشی، اعتیاد و بیماریهای جسمی است.
بر اساس گزارشهای سال ۲۰۲۳، اختلافات شدید بین والدین، آزار و اذیت روحی و جسمی فرزندان و عادات بد والدین از مهمترین دلایل فرار از خانه بودهاند. فرار و بیخانمانی نوجوانان و جوانان یک مساله پیچیده است که با آسیبهای اجتماعی مانند فقر، تبعیض، خشونت، طرد و غفلت خانوادگی و دسترسی محدود به منابع همراه است.
مطالعات نشان میدهد که آزار و خشونت خانگی از علل اولیه فرار است، اما زندگی در خیابان نیز با آزار و قربانی شدن همراه است. فرار از خانه به جای ایجاد پناهگاه، نوجوان را در معرض خطرات متعددی مانند فحشا و بهرهکشی قرار میدهد.
بسیاری از این افراد دچار انزوای اجتماعی شده و از حقوق اجتماعی خود محروم هستند. در صورت عدم دسترسی به آموزش، مراقبتهای بهداشتی و نظامهای حمایتی، به ویژه دختران نوجوان، به اقدامات زیانباری برای بقا در خیابان روی میآورند که شامل درگیری در باندهای فساد، فحشا، اعتیاد، قاچاق و دزدی است.
در این وضعیت، فرد با افزایش خطر ابتلا به بیماریهای مختلف از جمله ایدز، سقط جنین و دیگر مشکلات بهداشتی روبهرو بوده و برای کاهش درد بیپناهی به اعتیاد به مواد مخدر، آسیب رساندن به خود و خودکشی دست میزند.
مطالعات انجام شده در ایران نشان میدهد که منازعات خانوادگی، مشاجرات والدین یا فرزندان، ازدواجهای مکرر، وجود برادران و خواهران ناتنی، حسادت و تبعیض بین فرزندان و طلاق، فرد را به شورش و طغیان وامیدارد که آثار سوء آن در ورای خانه و فرار نمایان میشود.
زندگی با نامادری یا ناپدری، وجود فرزندان زیاد در خانواده، نبود یکی از والدین به دلیل طلاق یا فوت، وجود افراد معتاد در خانواده، کمتوجهی به دختران، وجود اختلاف بین اعضای خانواده، تنبیه بدنی، کنترل شدید، تهدید به اخراج، احساس بیارزشی، شنیدن فحش و ناسزا از عوامل موثر بر فرار دختران است.
روابط والدین و شیوههای برخورد آنان با فرزندان و نابسامانیهای خانوادگی نقش عمدهای در تصمیم نوجوانان برای ترک خانه دارند. فقر اقتصادی، طلاق، جداییهای عاطفی والدین، رفاه و آزادی بیش از حد، تعرض جنسی توسط اطرافیان، اعتیاد، شکاف بین نسلها و اختلافات فرزندان و والدین نیز از دلایل فرار نوجوانان است. دختران دانشآموز به دلیل فشار خانواده، کنترل شدید و محدودیت در معاشرت با دوستان، بیشتر از پسران دست به فرار میزنند.
منبع : اعتماد



























