به گزارش اخبار جهان به نقل از خبرگزاری خبرآنلاین، در اوایل دهه چهل خورشیدی، چارلز چاپلین، نابغه سینمای جهان که سالها از هیاهوی زندگی شهری گریخته و به آرامش کوهستان آلپ در سوئیس پناه برده بود، به تشویق نویسنده مشهور انگلیسی، گراهام گرین، نگارش شرح حال خود را از اواسط دهه سی خورشیدی آغاز کرده بود. روزنامه کیهان در شهریور ۱۳۴۳، بخشهایی از این اثر ارزشمند را در چند شماره منتشر کرد و در ادامه، بخش چهارم آن – ترجمه حسامالدین امامی از روزنامه مذکور به تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۴۳ – ارائه میشود.
این بخش از خاطرات چاپلین، تصویری تکاندهنده از دوران کودکی دشوار او ارائه میدهد. روایت با صحنهای پرتنش آغاز میشود؛ لوئیز، مادرخواندهی چاپلین، او و برادرش را در نیمهشب از خانه بیرون میراند. ترس و گرسنگی، در برابر عزم راسخ چارلی جوان برای یافتن پدرش محو میشود. او به دنبال پدرش، که در یک کافه نزدیک پیدا میشود، میدود. این صحنهی ساده، نشان از ناامنی و بیثباتی عاطفی و اقتصادی محیط زندگی چاپلین دارد که در ادامه شرح حال بیشتر آشکار میشود.
پدر چاپلین، گرچه مست است، آگاهانه به خانه بازمیگردد و با لوئیز درگیر میشود. شدت این درگیری به حدی است که پدر چارلی در اوج عصبانیت برس لباس را به سمت لوئیز پرتاب میکند و او را زخمی میکند. این صحنهی خشونتآمیز تأثیر عمیقی بر روحیهی چارلی میگذارد و احترام او به پدرش را خدشهدار میکند. خاطرات چاپلین پس از این حادثه تار میشوند و او تنها به یاد میآورد که سیدنی، برادرش، به خانه بازگشته و پدرشان، پس از فرستادن آنها به رختخواب، خانه را ترک میکند.
توضیحات بعدی، زمینه و علت این نزاع را روشن میکنند. پدر چاپلین قصد داشته است روز را با برادرش، اسپنر چاپلین، که صاحب چند کافه بود، بگذراند. اما لوئیز، به دلیل مشکلات مالی، با این برنامه مخالفت کرده و در تلافی، تمام روز را به نوشیدن الکل پرداخته است. این بخش، چشماندازی از روابط پیچیده و پر از تنش میان اعضای خانوادهی چاپلین ارائه میدهد، روابطی که با فقر و ناپایداری اقتصادی و عاطفی پیوند خورده است.
با این حال، خاطرات، تصویر کاملاً منفی از لوئیز ارائه نمیدهند. چاپلین به مهربانی و عشق لوئیز به پدرش اشاره میکند. او از عشق و دلبستگی متقابل پدر و لوئیز گواهی میدهد، همچنان که خاطرهی لحظات شاد و مهربانیهای پدرش را به یاد میآورد؛ لحظاتی که با خاطرههای خشونت و اختلاف در تضاد هستند. این تناقض، تصویر پیچیدهتر و واقعیتری از خانوادهی چاپلین ارائه میدهد. تصویر خانوادهای که همواره در مبارزه با فقر، اختلافات و ناامنی بوده است.
در ادامه، موضوع مداخلهی «انجمن جلوگیری از آزار کودکان» مطرح میشود. گزارشی به پلیس داده شده است که چاپلین و برادرش در کنار آتش خوابیدهاند و این امر منجر به دخالت این انجمن و بازگشت موقت چاپلین و برادرش به خانه میشود. این حادثه، بار دیگر وضعیت ناامنی و بیثباتی آنها را نشان میدهد.
اما نقطهی عطف این بخش از خاطرات، بازگشت مادر چاپلین است. پس از مدتی که در بیمارستان روانپزشکی بوده است، به خانه بازمیگردد. ملاقات مادر و لوئیز با احساسات مختلطی همراه است، اما خوشبختانه، رفتار لوئیز با چاپلین و برادرش محترمانه است. این ملاقات، نشانهای از آرامش موقت در زندگی پرتنش چاپلین است.
با اجارهی اتاقی در پشت یک کارخانه، آنها زندگی جدید را آغاز میکنند. اگرچه بوی اسید کارخانه آزاردهنده است، اما همبستگی خانوادگی و وضعیت مالی با مقرری هفتگی ده شیلینگی پدر، امیدی به آینده بهتر میدهد. این بخش با امید و آرامش موقت به پایان میرسد، اما خواننده میداند که مبارزه برای زندگی برای چارلز چاپلین هنوز ادامه دارد. این بخش از خاطرات نشان میدهد که چاپلین در کودکی با چه مشکلات و تجربیات سخت روبهرو بوده است و این تجربیات تأثیر عمیقی بر شخصیت و آثار هنری او داشته است. ادامهی خاطرات حتماً بخشهای دیگری از این زندگی پر فراز و نشیب را بازگو خواهد کرد.
منبع: خبرگزاری خبرآنلاین


























