به گزارش اخبار جهان به نقل از ایمنا، شقایق درویشی، دکترای تخصصی روانشناسی و عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران، کمالگرایی را به عنوان تلاش مداوم برای بیعیب و نقص بودن تعریف میکند؛ تلاشی که اغلب با تمرکز بر نقصها، تلاش برای کنترل بیش از حد موقعیتها، سختکوشی افراطی و انتقاد مداوم از خود و دیگران همراه است. این تصور غلط که کمالگرایی لزوماً ویژگی مثبت است، بسیاری از افراد را به دام میاندازد. درویشی توضیح میدهد که بسیاری از افراد کمالگرایی را با موفقیت و پیشرفت برابر میدانند و حتی این ویژگی را به فرزندان، همسران و دوستان خود نیز القا میکنند، با عباراتی مانند “تو میتوانی”، “تو باید بهترین باشی” یا “تو نباید شکست بخوری”. اما واقعیت این است که کمالگرایی در سطوح بالا میتواند تبدیل به یک اختلال روانی شود که نیازمند مداخله تخصصی است.
در حالی که سطح پایین کمالگرایی میتواند به مشکلات متعددی منجر شود، اشکال حاد آن میتواند آسیبهای جدیتری را به همراه داشته باشد. دکتر درویشی، کمالگرایی را به سه شیوه اصلی تعریف میکند: نیاز به کامل بودن، نیاز به کامل به نظر رسیدن، و باور به کمال. این باور نادرست که تنها با رسیدن به کمال میتوان ارزشمند بود، ریشه بسیاری از مشکلات ناشی از کمالگرایی است. در حالی که تلاش برای بهبود و پیشرفت امری مثبت است، کمالگرایی با تمرکز بر نقصها و تلاش برای کنترل همه چیز، به فرد اجازه نمیدهد از مسیر خود لذت ببرد و در نهایت او را به سمت ناامیدی و سرخوردگی سوق میدهد.
به گفته دکتر درویشی، کمالگراها به دلیل تلاش برای رسیدن به اهداف غیر واقعی و دست نیافتنی، همواره تحت فشار شدید قرار دارند. این فشار مداوم میتواند منجر به استرس، اضطراب، عزت نفس پایین، و اختلالات روانی مختلف از جمله اختلالات خوردن و خواب شود. آنها ارزش خود را با میزان بهرهوری و موفقیت میسنجند و اغلب از سایر جنبههای زندگی خود غافل میشوند. این تمرکز افراطی بر کمال، رابطهها را تحت تاثیر قرار میدهد و منجر به تنهایی و انزوا میشود.
کمالگرایی اغلب با تلاش برای کنترل همه چیز همراه است. کمالگراها نه تنها سعی میکنند خود را کنترل کنند، بلکه رفتار و اعمال دیگران را نیز کنترل میکنند تا مطابق میل آنها باشد. این رفتار نه تنها برای خود فرد مخرب است، بلکه میتواند روابط او را با دیگران نیز تخریب کند. این کنترل بیش از حد، به جای ایجاد امنیت و اعتماد به نفس، تنش و اضطراب را افزایش میدهد.
زمینه تاریخی کمالگرایی به عنوان یک مفهوم روانشناسی به قرن بیستم برمی گردد. با افزایش فشارهای اجتماعی و اقتصادی در جوامع مدرن، کمالگرایی به عنوان یک رفتار نسبتا شایع مطرح شده است. با این حال، اهمیت درک ریشههای این اختلال و جلوگیری از عواقب منفی آن بسیار مهم است. اخبار جهان در گزارشهای قبلی خود به تاثیرات منفی شبکههای اجتماعی و رقابت های فراوان در کمالگرایی اشاره کرده است.
پیامدهای احتمالی کمالگرایی گسترده است و میتواند بر تمام جنبههای زندگی فرد تأثیر بگذارد. از روابط شخصی و خانوادگی گرفته تا عملکرد کاری و سلامتی روانی فرد مورد تهدید قرار میگیرد. درمان کمالگرایی اغلب نیازمند یک رویکرد چند وجهی است که شامل رواندرمانی، مدیریت استرس، و در صورت نیاز، دارو درمانی میباشد.
در کل، با وجود اینکه تلاش برای بهبود و پیشرفت جزء مهم رشد فرد است، کمالگرایی در سطح بالا یک اختلال روانی است که میتواند زندگی فرد را به طور جدی مختل کند. مهم است که به جای تلاش برای کمال بیعیب و نقص، بر پیشرفت مستمر و پذیرش نقصها توجه کرد. به این ترتیب میتوان از مشکلات ناشی از کمالگرایی جلوگیری کرد. یادگیری مهارتهای مدیریت استرس و تغییر الگوهای فکری نیز نقش مهمی در درمان این اختلال دارند.
منبع: ایمنا



























