به گزارش اخبار جهان به نقل از مهر، بی تفاوتی اجتماعی، پدیدهای چندوجهی و پیچیده، به عنوان یک معضل اجتماعی نوظهور، توجه بسیاری از محققان و متخصصان علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است. این پدیده که با عناوینی مانند بی علاقگی، بی حسی و بی اعتنایی به امور اجتماعی نیز شناخته میشود، در واقع انزوای تدریجی افراد از مسائل اجتماعی و کناره گیری از مشارکت در بهبود شرایط جامعه است. اگرچه عوامل درونی و فردی در بروز این پدیده نقش دارند، اما پژوهشها نشان میدهند که ریشههای بی تفاوتی اجتماعی بیشتر در عوامل بیرونی و ادراکات اجتماعی نهفته است.
بی عدالتی، تضادهای اجتماعی، فقدان اعتماد به نهادهای اجتماعی و نارضایتی گسترده از وضعیت موجود، از مهمترین عوامل شکلگیری بی تفاوتی اجتماعی هستند. اهمیت بررسی این پدیده، به نقش حیاتی مشارکت اجتماعی در توسعه و پیشرفت هر جامعه باز میگردد. روابط گرم و همه جانبه اجتماعی، مشارکت فعال شهروندان و اعتماد متقابل میان افراد، جامعه و دولت، از عناصر کلیدی توسعه پایدار به شمار میروند. بی تفاوتی اجتماعی، دقیقا در نقطه مقابل این عناصر قرار دارد و میل و رغبت به بهبود شرایط زندگی را از بین برده، و منجر به بروز مشکلات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میشود.
این بیتفاوتی طیف وسیعی از سطوح و ابعاد را در بر میگیرد؛ از عدم توجه به اتفاقات ناگوار و حوادث دلخراش، تا بی اعتنایی به انتخابات و آینده سیاسی کشور. بی توجهی به مسائلی که اهمیت حیاتی برای جامعه دارند و از حساسیت بالایی برخوردارند، ماهیت خطرناک بی تفاوتی اجتماعی را نشان میدهد. این بی اعتنایی میتواند عواقب اجتماعی جبران ناپذیری در پی داشته باشد.
موسى عنبری و سارا غلامیان در پژوهش خود، بی تفاوتی اجتماعی را به دو دسته بی کنشی و بدکنشی تقسیم بندی کردهاند. آنها بی تفاوتی را در انزوا، خودگرایی فرصت طلبانه، بی توجهی به طرحهای مدنی و عدم مشارکت در طرحهای اجتماعی و سیاسی مشاهده کردهاند. بی تفاوتی سیاسی هم ریشه حسی و هم ریشه حرکتی دارد. در بعد حسی، دو حالت وجود دارد: اول، فقدان حساسیت یا بی حسی که عمدتا در نحوه دریافت و پردازش اطلاعات بروز میکند. در این حالت، جامعه به خبرها و اطلاعاتی که مستقیما بر سرنوشت آن تاثیر میگذارند، بیتفاوت است. دوم، بدحسی است که در آن، حساسیت وجود دارد، اما گیرندههای اطلاعات به درستی عمل نکرده و اولویتها به شکل نادرست تشخیص داده میشوند. به عبارت دیگر، به جای تمرکز بر تاثیرگذاری قوانین بر زندگی جامعه، تمرکز بر منافع شخصی و امتیازات فردی است، که منجر به ایجاد شکاف بین منافع شخصی و منافع ملی میشود.
احمد پورنجاتی، در مقالهای تحت عنوان «بی تفاوتی، در نقطه آغاز انحطاط جامعه»، دو نوع واکنش به این بی حسی و بدحسی را مطرح میکند: بی واکنشی و بد واکنشی. بی واکنشی به معنای عدم واکنش به هیچ مسئلهای است، حال آنکه بدواکنشی نشان میدهد سیستم حسی جامعه به طور کامل عمل نکرده و در دریافت پیامها، گزینشی عمل میکند. واکنشهای بدواکنشی یا منفعلانه، آنومیک (ناهنجار) و یا مقاومتگرایانه هستند. مقاومتگرایانهها عمدتا در شرایطی بروز میکنند که مشروعیت حاکمیت زیر سوال برود.
نتایج یک پژوهش جامعهشناختی در شهر و روستاهای تهران نشان میدهد که در روستاها ارتباط معناداری بین وضعیت اشتغال و بی تفاوتی اجتماعی وجود دارد؛ به گونهای که افراد شاغل در روستاها نسبت به دیگر گروهها، سطح بالاتری از بی تفاوتی اجتماعی را نشان میدهند. اما در شهر تهران چنین ارتباطی مشاهده نشده است. وضعیت تأهل، جنسیت، سطح تحصیلات و درآمد، تأثیری بر میزان بی تفاوتی اجتماعی در شهر و روستا نداشته است. نکته قابل توجه این است که در هر دو محیط شهری و روستایی، هرچه احساس بی عدالتی بالاتر باشد، میزان بی تفاوتی اجتماعی نیز افزایش مییابد. در شهر تهران، استفاده بیشتر از وسایل ارتباط جمعی با کاهش بی تفاوتی اجتماعی همراه است، اما در روستاها، ارتباط مثبت بین استفاده از وسایل ارتباط جمعی و بی تفاوتی اجتماعی مشاهده شده است.
واکنش افراد به رویدادهای اجتماعی نیز متفاوت است و به عوامل مختلفی مانند ماهیت موضوع، ریسک مداخله و نگرش افراد نسبت به قربانیان یا نیازمندان بستگی دارد. ممکن است برخی افراد در برابر تمامی این موارد، صرفا ناظر منفعل باشند. اخبار جهان در اینجا یادآوری می کند که نقش رسانهها در کاهش بی تفاوتی اجتماعی بسیار مهم است. همانطور که در حادثه انفجار بندر شهید رجایی مشاهده شد، اطلاع رسانی گسترده رسانهها منجر به مشارکت گسترده مردم در اهدای خون شد.
همان پژوهش جامعهشناختی نشان میدهد که در شهر و روستا، بیهنجاری اجتماعی بیشترین تاثیر مستقیم را بر بی تفاوتی اجتماعی دارد. بی هنجاری، به این معنا که فرد خود را عضو جامعه نداند و ناهماهنگی با هنجارهای اجتماعی را تجربه کند. در شهر، پس از بی هنجاری، اعتماد اجتماعی بیشترین تاثیر را دارد. تا زمانی که اعتماد اجتماعی افزایش نیابد، شایسته سالاری حاکم نشود و نهادهای مردمی و NGOها فعال نباشند، کاهش بی تفاوتی اجتماعی در سطح جامعه دور از انتظار خواهد بود. در روستاها نیز پس از بیهنجاری، رضایت اجتماعی، خود اثربخشی اجتماعی و احساس بی عدالتی بیشترین تاثیر را دارند. تا زمانی که مردم احساس رضایت نداشته باشند، خود را در جامعه موثر ندانسته و احساس تبعیض و بی عدالتی داشته باشند، میزان بی تفاوتی اجتماعی بالا خواهد ماند. تبعیض، ناشی از تمرکز قدرت است و موجب هرز رفتن استعدادها و تضعیف توان اجتماعی مردم شده و در نهایت منجر به افزایش خشونت و پرخاشگری میشود. لذا کاهش بی عدالتیهای اجتماعی ضروری است.
منبع: مهر



























