به گزارش اخبار جهان به نقل از تابناک، در دنیای کسبوکار رقابتی امروز، مدیران اغلب بر تهدیدهای خارجی مانند رکود اقتصادی و بحرانهای مالی تمرکز میکنند. اما تهدیدی خاموشتر و خطرناکتر وجود دارد که میتواند بنیان سازمانها را از درون متلاشی کند: فرسودگی شغلی مدیران. این پدیده، فراتر از خستگی ساده است و به مجموعهای از اختلالات روانتنی، کاهش تمرکز، افت انگیزه و ناتوانی در تصمیمگیریهای راهبردی اشاره دارد. ترمیم این وضعیت، به مراتب دشوارتر و پرهزینهتر از حل بحرانهای مالی است؛ چرا که تزریق سرمایه، آسانتر از بازگرداندن سلامت روان و روحیهی یک مدیر است.
یک مدیر فرسوده، حتی با بهترین تیم مشاوران، از توانایی تحلیل دقیق دادهها، اتخاذ تصمیمات هوشمندانه و ارائه راهحلهای خلاقانه محروم میشود. اشتیاق و انگیزه درونی او برای رشد و پیشرفت سازمان خاموش شده و این مسئله، سازمان را با چالشهای جدی روبرو میکند. در واقع، فرسودگی شغلی میتواند از ورشکستگی مالی هم خطرناکتر باشد، زیرا برای عبور از یک بحران مالی، به مدیری با روحیهی قوی، ذهن متمرکز و تابآوری بالا نیاز است؛ و اگر خود مدیر قربانی فرسودگی باشد، هیچ تیمی قادر به نجات سازمان نخواهد بود.
اما چه عواملی منجر به فرسودگی شغلی در مدیران میشود؟ عوامل متعددی در بروز این سندروم دخیلاند. یکی از مهمترین آنها، افزایش ساعات کاری فراتر از ظرفیت طبیعی بدن است که ناشی از پیچیدگی روزافزون اقتصاد و فشار رقابت است. پراکندهکاری و فعالیت همزمان در چندین کسبوکار، به بهانهی کاهش ریسک، اغلب منجر به تحلیل شدید انرژی ذهنی میشود. نادیده گرفتن ورزش روزانه و جایگزین کردن آن با ساعات طولانی کار پشت میز، نیز به این معضل دامن میزند. مصرف افراطی رسانهها و شبکههای اجتماعی، استرس و اضطراب مزمن را افزایش میدهد و ذهن را در حالت آمادهباش و تهدید قرار میدهد. حتی اسکرول بیهدف در صفحات مجازی، که به ظاهر برای فرار از خستگی ذهنی انجام میشود، نه تنها استراحت واقعی نیست، بلکه مغز را در وضعیت تحریکپذیری دائمی نگه میدارد.
فقدان استراحت میانروزی، بهویژه یک چرت کوتاه ۲۰ تا ۳۰ دقیقهای، که از نظر عصبشناسی برای بازسازی حافظهی کاری و افزایش بهرهوری ثابت شده است، نیز عامل مهمی محسوب میشود. علاوه بر این، ایستایی در توسعهی فردی و تلاش برای حل مسائل امروز با الگوهای فکری دیروز، باعث قفلشدگی ذهنی و احساس ناتوانی در برابر تغییرات میشود. این عوامل در کنار هم، زمینه را برای بروز فرسودگی شغلی آماده میکنند.
پیامدهای فرسودگی شغلی برای مدیران و سازمانها بسیار جدی است. افسردگی کارمحور، یکی از این پیامدهاست که در آن مدیر نسبت به سازمان و حتی زندگی شخصی خود بیانگیزه میشود. اختلالات روانتنی مانند سردردهای مزمن، مشکلات گوارشی و دردهای عضلانی بدون علت پزشکی مشخص، از دیگر نشانهها هستند. کاهش انعطافپذیری شناختی و ناتوانی در دیدن گزینههای جدید، اختلال تمرکز مزمن که منجر به خطاهای تصمیمگیری و کاهش کیفیت استراتژیها میشود و سقوط تابآوری فردی، که کوچکترین بحران را به یک فاجعه تبدیل میکند، از دیگر عواقب این مشکل هستند.
برای پیشگیری از فرسودگی شغلی، مدیران باید به خودمراقبتی سازمانی و فردی اهمیت دهند. ورزش منظم هوازی، حداقل ۲۵ دقیقه در روز، کاهش استفاده از شبکههای اجتماعی و جایگزین کردن آن با فعالیتهای مفیدتر، مدیریت علمی خواب و استراحت، از جمله خواب شبانهی حداقل ۷ ساعت با کیفیت بالا و چرت استراتژیک نیمروزی، مکتوب کردن برنامهی فردا قبل از خواب برای کاهش اضطراب، تقویت مهارتهای توسعهی فردی از طریق شرکت در کارگاههای هوش هیجانی، ذهنآگاهی و مدیریت استرس و تمرین تمرکز و مراقبهی ذهنی از طریق تکنیکهایی مثل مدیتیشن تنفسی و تکنیک پومودورو، از جمله راهکارهای عملی هستند. طراحی سبک زندگی متوازن با زمان کافی برای خانواده و دوستان، محدود کردن جلسات غیرضروری و ایجاد فاصله آگاهانه بین زندگی شخصی و شغلی، نیز ضروری است. در نهایت، مشاوره و کوچینگ تخصصی میتواند در شناسایی علائم اولیهی فرسودگی و طراحی برنامهی پیشگیرانه، نقش مهمی ایفا کند.
در مجموع، فرسودگی شغلی برای مدیران و سازمانها تهدیدی جدی محسوب میشود. مدیری که قربانی این پدیده شده باشد، به جای موتور محرک سازمان، تبدیل به مانعی بر سر راه پیشرفت میشود. از این رو، پیشگیری از فرسودگی شغلی، نه یک توصیهی لوکس، بلکه یک ضرورت استراتژیک برای بقای هر کسبوکار است. این موضوع نیازمند توجه جدی از سوی مدیران، سازمانها و همچنین سیاستگذاران حوزه سلامت روان در سطح ملی است. توجه به سلامت روان مدیران، سرمایهگذاری در آیندهی سازمانها و اقتصاد ملی است.
منبع: تابناک



























