خبرگزاری اخبار جهان منتشر کرده است
ترامپ در رویای نابودی حماس: تحلیل تازه از مواضع و پیامدهای گفتمان اخیر
در تازهترین اظهاراتی که از سوی کاخ سفید و یا از پیغامهای شبکههای اجتماعی منتشر شد، رئیسجمهور آمریکا بر این باور پافشاری میکند که تنها با نابودی گروه حماس امکان بازگرداندن اسیران و پایان مناقشه فراهم میشود. بر اساس توضیحاتی که در بیانههای عمومی و پیامهای سیاسی مطرح شد، او توضیح میدهد که هر چه این هدف زودتر محقق شود، شانس موفقیت سایر اقدامهای دیپلماتیک و امنیتی نیز افزایش مییابد. به ادعای او، مذاکرات پیشین با انجام عملیات کلیدی به نتیجه رسیده و صدها گروگان را در گذشته به امنیت بازگردانده است. این محور فکری، که بر تقابل شدید با حماس تأکید میکند، چشمانداز تازهای را درباره چگونگی مدیریت بحرانهای منطقهای مطرح مینماید و با توجه به بافت بینالمللی کنونی، واکنشهای مختلفی از سوی تحلیلگران و نخبگان سیاست خارجی را به همراه داشته است.
در ابعاد داخلی و بینالمللی این اظهارات، نگاه مقامات آمریکایی به سوی یک روزنامهوار برنامهریزیشده در کاخ سفید میرود. گفته میشود که رئیسجمهور در روزهای اخیر یک روز پرکار را پیشبینی کرده و قرار است با حضور همزمان رهبران اروپایی در واشینگتن، نشانی از یک همگرایی دیپلماتیک ارائه کند. وی در یک پست رسانهای به حضور همزمان رهبران اروپایی و دعوت از آنها اشاره کرده و این نکته را به عنوان نشانهای از جایگاه بینالمللی آمریکا در مدیریت بحرانهای امنیتی جهان مطرح کرده است. این ادعاها، فارغ از صحت دقیق جزییات اجرایی نشستها، به شدت به روایتِ قدرتنمایی دیپلماتیک آمریکا در مواجهه با چالشهای خاورمیانهای و امنیت فراملی میپردازد و از منظر تحلیلگران، میتواند به تقویت یا تضعیف مواضع آمریکا در فضای دیپلماسی عمومی بینالمللی منجر شود.
در چارچوب سیاستهای راهبردی، برخی بررسیها به نقل از مقامات بلندپایه و منابع آگاه اشاره میکنند که یکی از محورهای تیم آمریکایی در گفتگوهای آتی، برخی شروط روسیه و مواضع مربوط به اوکراین است. به گفته این منابع، شرطسازیهایی مانند واگذاری کریمه به روسیه یا بحث درباره نحوه پیوستن یا نپیوستن اوکراین به ناتو مطرح شده تا روند پایان جنگ یا کاهش تنشها تسهیل شود. این نکات، اگرچه در قالب گفتوگوهای دیپلماتیک و احتمالا مذاکراتی ارائه میشود، اما بازخوردهای گوناگونی را در سطح اروپا و منطقه خاورمیانه به همراه خواهد داشت و میتواند بر بازتعریف خطوط قرمز امنیتی و استراتژیک در این مناطق اثرگذار باشد.
از منظر کارشناسان، این گونه بیانات و مواضع میتواند دو سویه باشد. به یک سو، چنین دیدگاهی میتواند به تقویت انگیزههای دفاعی و همگرایی بینالمللی برای مقابله با تروریسم و گروههای مسلح خشن منجر شود و از منظر برخی تحلیلگران، نشاندهنده ارادهای قاطعانه برای رسیدن به نتیجهٔ پایدار در کوتاهمدت است. از سوی دیگر، تبیینهای تند و تأکید بر نابودی یک گروه مسلح میتواند به تشدید فضای استیصال و ریسکهای امنیتی منجر شود و درWorking با نزدیکی یا آشتی میان طرفهای مختلف، مانعی جدی در مسیر مذاکرات سیاسی به شمار آید. با توجه به تنشهای جاری منطقه، مسیر همزمان فشار، دیپلماسی فعال و یافتن خطوط مشترک راهبردی برای ثبات پایدار، بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است.
در بستر رسانهای و فضای عمومی، انتشار چنین مواضعی میتواند بر رفتار بازیگران منطقهای اثرگذار باشد. برخی گزارشها حاکی از آن است که واکنشهای طرفهای منطقهای و بینالمللی به این نوع بیانات، ممکن است به شکلگیری ائتلافهای تاکتیکی یا تغییر در رویکردهای دیپلماتیک بینالمللی منتهی شود. به ویژه در چارچوب روابط آمریکا با متحدان اروپایی و همپیمانان غربی، سطح انتظار از همسویی عملی با چنین مواضعی میتواند به سرعت به بحثهای مناقشهبرانگیزی تبدیل شود و نیازمند قضاوتی دقیق از جانب ناظران و تصمیمگیران سیاست خارجی است.
در پایان، با مرور اظهارات اخیر و فضاهای رسانهای پیرامون آن، به نظر میرسد که آینده نزدیک برای رویدادهای دیپلماتیک در سطح بینالملل، به شدت به چگونگی مدیریت بحرانهای منطقهای، حفظ امنیت جهان و یافتن راهحلی پایدار برای بازگشت اسرا و کاهش خشونتها گره خورده است. تحلیلگران توصیه میکنند که افزایش شفافیت در مذاکرات، تضمینهای امنیتی و ایجاد کانالهای ارتباطی موثر بین طرفهای اصلی، میتواند به کاهش ابعاد تنشها و پیشبرد فرایند صلحی که همه طرفها بتوانند به آن اعتماد کنند، کمک کند. با این حال، هر گونه تفسیر از مواضع سیاسی باید با احتیاط و بررسی دقیق واقعیتهای میدانی همراه باشد تا از گشودن مجدّد جراحات عمیق در منطقه جلوگیری شود.



























