به گزارش اخبار جهان، فرایند استخدام در سازمانها و ادارات دولتی، همواره با پیچیدگیها و چالشهایی همراه بوده است. این فرایند، که شامل مراحل مختلفی از جمله بررسی رزومه، ارزیابی مهارتها و دانش تخصصی و همچنین گزینشهای گوناگون است، میتواند سرنوشت متقاضیان بسیاری را در هالهای از ابهام قرار دهد.
بر اساس گزارشهای منتشر شده، گاهی اوقات تأیید صلاحیتها با دشواریهای فراوانی همراه است و رد صلاحیتها نیز میتواند منجر به اعتراض و حتی رسیدن پرونده به دیوان عالی کشور شود. پرسشهای غیرمرتبط و موانع غیرشفاف نیز از دیگر مشکلاتی هستند که متقاضیان با آن مواجه میشوند و برخوردهای سلیقهای نیز میتواند باعث سردرگمی و ابهام بیشتر شود. به عنوان مثال، چگونه ممکن است هفت هزار متقاضی رد صلاحیت شده آموزش و پرورش، پس از بررسی مجدد، صلاحیت لازم را کسب کرده و به کلاسهای درس بازگردند؟
این گزارش به بررسی وضعیت افرادی میپردازد که هر ساله پشت سد گزینش، از رسیدن به شغل مورد نظر خود باز میمانند و با مشکلاتی مواجه میشوند که هیچ توضیح روشنی برای آنها وجود ندارد. این موضوع، مسیر استخدام را به معمایی پیچیده تبدیل کرده است.
یکی از متقاضیان، با نام مستعار «الف»، تجربه خود را اینگونه شرح میدهد: «برای انجام مراحل گزینش، از کرج به پیشوای ورامین رفتیم. من، پدرم و برادرم که آنها هم معلم هستند و تجربه دارند، نزدیک به سه ساعت منتظر ماندیم تا چند فرم ساده را پر کنیم. از آنجایی که در دانشگاه فرهنگیان تحصیل کرده بودیم، مجبور بودیم چادر بپوشیم، در حالی که مانتوی بلند و گشادی به تن داشتم. در آن اتاق، فقط به دلیل اینکه نمیتوانستم قرآن را با صوت بخوانم، تحقیر شدم.»
این زن ۳۰ ساله، که بیش از یک دهه در مدارس تدریس کرده است، با یادآوری روزهای ابتدایی پذیرش در دانشگاه و فرایند گزینش، احساس ناخوشایندی را تجربه میکند. او ادامه میدهد: «شاید تصور کنید که گزینش تخصصی فقط به حوزه علمی کار ما محدود میشود. من هم کموبیش همینطور فکر میکردم، اما اینطور نبود. در آن اتاق، که سه نفر حضور داشتند، ابتدا از من پرسیدند که چرا دوست دارم معلم شوم و اگر دانشآموزی داشته باشم که زیاد شیطنت کند، چگونه با او برخورد خواهم کرد.»
«در ادامه، از من خواستند قرآن بخوانم. من میتوانستم این کار را با تسلط انجام دهم و خودم نیز قرآن خوانده بودم، اما بلد نبودم با صوت و لحن خاصی قرآن بخوانم. یکی از زنانی که در آن اتاق نشسته بود، پس از قرائت قرآن من، فقط به دلیل اینکه قرآن را ساده خوانده بودم، مرا تحقیر کرد و با لحن تمسخرآمیزی گفت «واقعا تأثیرگذار خوندی!». اول متوجه نشدم که مسخرهام میکند و وقتی دیدم بقیه همکارانش لبخندی بر لبانشان نشسته و خود آن زن هم چشمانش را با حالت خشمگینی تکان داد، فهمیدم این جمله تعریف نبود و مسخرهام کرده است.»
فرد دیگری با نام مستعار «ف» نیز تجربهای مشابه در اتاق گزینش داشته است: «پیشتر شنیده بودم که در این مرحله درباره احکام پرسوجو میکنند، اما این فقط شکل کار روی کاغذ است و در عمل شما احساس میکنید آدمهایی آنجا نشستهاند تا فقط مچ شما را بگیرند و ضایعتان کنند. ابتدا چند سؤال درباره احکام نماز و روزه مسافر از من پرسیدند و سپس سؤالاتی درباره اعتقاد به ولایت فقیه که همه را جواب دادم، اما مشکل اینجا بود که به عنوان متقاضی معلمشدن کاملا درک میکردی که این سؤالها بهگونهای طراحی شده که شما برای پاسخدادن به آنها دچار مشکل شوی. کمااینکه در کل زندگی یک بار هم با آن موقعیت روبهرو نخواهی شد و در نهایت هم اگر مشکلی داشته باشی بهراحتی میتوانی از کتاب مرجع تقلیدت جواب را پیدا کنی یا زنگ بزنی و این روزها بهراحتی امکان گوگلکردن برای همه وجود دارد.»
حتی در محیطهای شغلی فرهنگی نیز رویکردهای مشابهی وجود دارد. «ز» که در سال ۱۴۰۱ متوجه شد برای تمدید قرارداد سالانه در مؤسسه فرهنگی محل کارش باید به گزینش برود، میگوید: «اول قرار بود برای گزینش به ساختمان دیگری برویم، اما بعد از اینکه اعتراض کردیم قبول کردند خودشان به اینجا بیایند. روند کار هم اینطور بود که زنگ میزدند و افراد را دعوت میکردند، اما همیشه پیش از این تماسها به فرد اصلی، پروسه تحقیقاتشان آغاز میشد. مثلا تماس میگرفتند و از بقیه همکاران میپرسیدند که فلان کارمند زن رفتارش با مردها چگونه است؟ آیا با مردها شوخی میکند یا نه؟ یا برعکس از مردها درباره پوشش زنها میپرسیدند.»
او که خود اهل نماز است و در خانواده مذهبی بزرگ شده، تحمل این شرایط را نداشت: «من در میان افراد مذهبی بزرگ شدم، اما چه گناهی داشتم که نمیدانستم حدیث ثقلین چیست؟ یا چرا باید درباره لاکزدن زنها از همکاران مرد ما پرسوجو میکردند؟ نکته اصلی اینکه اساسا این موارد چه تأثیری در کیفیت کار ما داشت؟ حتی از بعضی همکاران درباره اینکه چرا ازدواج نکردهاند یا اینکه چرا اسم فرزندشان مذهبی نیست هم توضیح خواسته بودند.»
فشار روانی ناشی از این موضوعات در نهایت او را ناچار به استعفا کرد: «این موضوعات تنش زیادی را در فضای کاری ما ایجاد کرد. خیلیها میگفتند چنین رویکردی بستر را برای خبرچینی و حتی رفتارهای خصمانه شخصی علیه یکدیگر مهیا میکند. فضای ناامنی ایجاد شده بود که افراد میترسیدند حرف واقعی خودشان را بزنند. به همین دلیل هم تصمیم گرفتم به طور کلی از این کار بگذرم و استعفا دهم؛ چراکه نه دوست داشتم رفتار ریاکارانه کنم و نه به دلیل حقوق بیشتر در آنجا بمانم. همین هم شد و محل کاری بعدیام در آن سال چهار میلیون کمتر بود اما راضی بودم.»
«میم» که بیش از ۲۰ سال است روزنامهنگاری میکند، چند سال پیش این فرصت را پیدا کرد تا قرارداد رسمی و امنی با حقوق خوب با رسانهاش ثبت کند و همین هم پای او را به فرایند گزینش باز کرد: «از انواع و اشکال غسل گرفته تا آخرین نماز جمعهای که برگزار شده و راهپیماییهای مختلف و سخنرانیهای آن از من پرسیدند. در این روند برخی با اشکال مختلف به سؤالات پاسخ میدادند، اما بعضی از ما هم دوست داشتیم که صداقت به خرج بدهیم و حرف راست را بزنیم. این میشد که چالشهای عجیبی در روند کارمان ایجاد میشد. مثلا یکی از جدیترین چالشها بر سر این بود که حضورشان در نمازخانه گزارش نشده، بنابراین اینها اهل نماز نیستند.»
حتی پوشیدن تیشرت رنگی و صندل نیز میتواند باعث بازخواست و استعفا شود. «سین» که شش بار برای کارمند شدن تلاش کرده و به نتیجه نرسیده بود، برای آخرین بار شانس خود را امتحان کرد: «من عمرم را پای این کار گذاشتم. مدیریت مالی خوانده بودم و با مدرک فوقلیسانس در حقیقت باید فرصتهای شغلی زیادی مقابلم قرار میگرفت، اما در عمل اینطور نشد. همان چند موقعیت شغلی هم که ایجاد میشدند به محض رسیدن مرحله گزینش همه چیز بر باد میرفت.»
یکی از سختترین گزینشها برای او، زمانی بود که برای یکی از بخشهای مالی اداره شهرسازی اقدام کرده بود و از او درباره انتخابات پرسیده بودند: «وارد اتاق گزینش شدم و تصورم این بود که دیگر اداره شهرسازی نباید در این زمینه سختگیر باشد. به عنوان یک مرد ۳۲ساله که هم مدرک دانشگاهی داشتم و هم چندسالی تجربه کار در شرکتهای خصوصی با کارنامه روشن و بدون ایراد، انتظار میرفت مشکلی در گزینشم وجود نداشته باشد. ابتدا چند سؤال دینی از من پرسیدند و سپس سراغ موضوعات کمی سیاسی رفتند. ناگهان یکی از مردانی که در آن اتاق نشسته بود، از من درباره گزینهای که در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ به او رأی داده بودم پرسید. من هم که خیلی زورم آمده بود توضیح دادم که رأی هر فردی در انتخابات شخصی است و مجبور نیستم آن را به فرد دیگری توضیح دهم. همین یک جمله باعث شد آن فرد خیلی عصبانی شود و شروع کند به داد و بیداد کردن بر سر من. اصلا باورم نمیشد که در چنان شرایطی قرار گرفتهام؛ درحالیکه حتی حرف اشتباهی هم نزده بودم.»
«لام» نیز به دلیل پوشیدن تیشرتهای رنگی از محل کارش در یکی از وزارتخانهها استعفا داد: «درست است که حقوقم خیلی کمتر شده و بیمه هم ندارم اما حداقل آرامش روانیام حفظ میشود و حس نمیکنم به عزت نفسم توهین میکنند. مشکل من از جایی شروع شد که گزینش را هم پشت سر گذاشته بودم، اما مدام از گزینش من را میخواستند. یک بار گفتند چرا صندل میپوشی و چند مرتبه دیگر بابت پوشیدن تیشرتهای رنگی بازخواستم کردند. این موضوع آنقدر تکرار شد که دیدم دیگر توان تحمل این ماجرا را ندارم و به همین خاطر هم استعفا دادم. هرچند پس از آن هم حقوقم کمتر شد و هم بیمهام را از دست دادم، اما دستکم احساس تحقیرشدن ندارم.»
در این میان، آموزش و پرورش به عنوان یکی از مناقشهبرانگیزترین نهادها در زمینه گزینش شناخته میشود. رضا روستایی، مدیرکل گزینش وزارت آموزش و پرورش، فرایند گزینش در این وزارتخانه را چند قسمتی توصیف میکند: «اینطور نیست که فقط گزینش تنها عامل تعیینکننده ورود افراد به آموزش و پرورش باشد، بلکه یک فرایند چندقسمتی در این زمینه نقشآفرینی میکند. در قدم نخست، آزمون سراسری که برگزار میشود مرحله اول این ورودی را ایفا میکند. قسمت بعدی مصاحبه تخصصی است که از سوی منابع انسانی یا دانشگاه فرهنگیان برگزار میشود. سومی صلاحیت عمومی افراد رصد میشود که اینجا ما باید مسئولیت خودمان را اجرا کنیم و در مرحله پایانی سلامت جسمی است که توسط پزشک معتمد آموزش و پرورش سنجش میشود. متقاضیان در هرکدام از این مراحل نتوانند به نتیجه لازم برسند، از چرخه رقابت حذف میشوند و طبعا به مدارس نیز نخواهند رسید.»
به گفته او، آموزش و پرورش در پاسخ به انتظارات عمومی دست به تغییراتی نیز زده است: «هیئت مرکزی گزینش آموزش و پرورش به شمار میآید. البته باید بر این نکته تأکید کرد که در آزمون استخدامی اخیر وزارت آموزش و پرورش سهم و تأثیر مصاحبه تخصصی به ۳۰ درصد کاهش یافته است و تأثیر آزمون کتبی به ۷۰ درصد افزایش یافت. در یک سال اخیر بیش از ۳۳هزارو ۹۵۸ پرونده گزینش بررسی شدند. هر پرونده حداقل توسط هفت نفر بررسی میشود؛ سازوکاری که سلامت و دقت فرایند را تضمین میکند.»
روستایی معتقد است بسیاری از داوطلبان و دانشجومعلمان با ضوابط گزینش آشنایی چندانی ندارند: «برای رفع این مشکل، آییننامهها به صورت عمومی منتشر شد، آموزشهای لازم به داوطلبان ارائه و قوانین برای آنها بیان شد. این اقدام علاوه بر افزایش شفافیت، به کاهش استرس و ابهام داوطلبان نیز کمک کرده است. در همین راستا، دورههای آموزشی متعددی برای گزینشگران سراسر کشور برگزار شد تا سطح عملکرد آنان یکسان شود و از اعمال سلیقههای شخصی جلوگیری شود. فقط در چهار ماه اخیر، بیش از ۳۵هزارو ۴۱۶ نفر-ساعت تحت آموزش قرار گرفتهاند.»
مدیرکل گزینش وزارت آموزش و پرورش اولویتهای هیئت مرکزی گزینش را نیز توضیح میدهد: «در سالهای خیلی دور گزینش و رصد عملکرد معلمان فقط به مدارس دولتی محدود بود و بعضی از مدارس غیردولتی برای کاهش هزینههای خود، معلمانی را جذب میکردند که چندان با اصول تربیتی آشنا نبوده و حتی از نظر علمی هم چندان به دروس مسلط نبودند. بنابراین موضوع ساماندهی نیروهای شاغل در مدارس غیردولتی به تدریج از اولویتهای هیئت مرکزی گزینش قرار گرفت. طبق قانون، بهکارگیری نیروی آزاد در مدارس بدون مجوز گزینش ممنوع است. هماکنون حدود ۲۱۰ هزار نفر در مدارس غیردولتی فعالیت دارند که برآورد ما نشان میدهد تعداد زیادی از آنان مجوزهای لازم را دریافت کردهاند. برای مابقی نیز برنامهریزی زمانبندیشدهای صورت گرفته است. این ساماندهی میتواند به افزایش کیفیت نیروی انسانی در مدارس غیردولتی و ایجاد یکپارچگی در استانداردهای گزینش کمک کند. تأکید بر عدالت، شفافیت، قانونمداری و شایستهسالاری سبب شده تا رضایت داوطلبان افزایش یابد و اعتماد بیشتری به این فرایند شکل بگیرد. همچنین اقدامات صورتگرفته در زمینه آموزش گزینشگران، انتشار عمومی آییننامهها و ساماندهی نیروهای مدارس غیردولتی نشان میدهد مدیریت جدید به دنبال ایجاد نظامی پایدار و قابل اعتماد است.»
به گفته او، امکان اعتراض هم برای افرادی که صلاحیتشان رد میشود، وجود دارد: «طبق قانون گزینش، هر متقاضی که در روند گزینش رد شود، میتواند در تجدیدنظر اول، تجدیدنظر دوم و دیوان عالی کشور نسبت به این ردشدن اعتراض کند. ما درباره افرادی که در گزینش سالهای ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ صلاحیت عمومی آنها احراز نشده بود، طبق وظیفه قانونی خودم عمل کردیم و همه معترضان را در مرحله تجدیدنظر اول مورد بررسی قرار دادیم و با تحقیق مجدد از محل سکونت و دعوت به مصاحبه مجددا بررسی کردیم. بر همان اساس هم تعداد درخور توجهی از آن افراد که توانستند در گزینش جدید صلاحیت خود را اثبات کنند، از اول مهر امسال کارشان را در مدارس کشور آغاز کردند.»
روستایی معتقد است افزودن بخش سنجش سلامت روان نیز ضروری است: «این فرایند البته نیاز به بهروزرسانی دارد، اما تا همینجا هم شرایط مناسبی دارد. در بخش گزینش عمومی هم که ما باید این سنجش را انجام دهیم، ملاک صرفا قانون است و ما براساس گزینش مصوب مجلس و آییننامهای که آنها تنظیم کردهاند عمل میکنیم. درواقع خود ما صاحب اختیار در رویکرد گزینشی نیستیم و این صلاحیت در اختیار هیئت عالی گزینش کشور قرار دارد که زیر نظر نهاد ریاستجمهوری و مجلس فعالیت میکند. موضوع سنجش سلامت روان و تستهای مرتبط با روانشناسی که مورد پرسش شماست نیز در همین دایره قرار دارد. نظر شخصی خود من این است که چنین موردی به خاطر حساسیت ویژه شغل معلمی، میتواند به روند سنجش و گزینشها اضافه شود، اما طراحی و برنامهریزی آن در محدوده اختیارات ما نیست.»
منبع : شرق


























