تاریخ : دوشنبه, ۲۶ آبان , ۱۴۰۴ Monday, 17 November , 2025

پاسخ کوبنده ایران به یاوه‌گویی انگلیس درباره جزایر سه گانه؛ خلیج فارس مقصد بعدی دیپلمات‌های ایرانی

  • کد خبر : 109417
  • ۰۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۷:۱۵

به گزارش وبسایت اخبار جهان، دکتر احسان اقبال سعید، نویسنده و پژوهشگر، در یادداشتی به بررسی مواضع اخیر برخی کشورها در قبال مسائل منطقه و نقش انگلستان در این میان پرداخته است. در حالی که سران و نمایندگان کشورها در سازمان ملل متحد سخنرانی‌های پرطمطراق و کم‌اثر ایراد می‌کنند و آرزوهای بزرگی برای صلح و […]

به گزارش وبسایت اخبار جهان، دکتر احسان اقبال سعید، نویسنده و پژوهشگر، در یادداشتی به بررسی مواضع اخیر برخی کشورها در قبال مسائل منطقه و نقش انگلستان در این میان پرداخته است.

در حالی که سران و نمایندگان کشورها در سازمان ملل متحد سخنرانی‌های پرطمطراق و کم‌اثر ایراد می‌کنند و آرزوهای بزرگی برای صلح و پیشرفت بر زبان می‌آورند، وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به همراه بنیانگذار خود گرد هم آمده و بیانیه‌ای صادر کردند. گذشته از سخنان بی‌نتیجه درباره همکاری، امنیت، منطقه عاری از سلاح و محکومیت حمله به قطر، بار دیگر درباره جزایر سه‌گانه ایرانی اظهارات نادرستی را مطرح کرده و خواستار مذاکره یا ارجاع موضوع به داوری بین‌المللی شدند.

حضور انگلستان در کنار وزرای شورای همکاری و همراهی با این بیانیه جای تامل دارد و نباید آن را ساده‌انگارانه تلقی کرد. هر بار که سریال دایی‌جان ناپلئون، اثر بی‌نظیر ایرج پزشک‌زاد، دیپلمات ایرانی را مرور می‌کنیم، گویی این داستان همچنان تازه است و این بار نیز به نظر می‌رسد که ردپای انگلیسی‌ها در میان است. این موضوع هر ذهن پرسشگر و مرددی را به این سمت سوق می‌دهد که چگونه هرگاه بحث آسیب و تعدی به منابع و منافع ملت ایران مطرح می‌شود، ردپایی از بریتانیای گذشته و انگلستان کوچک‌شده امروزی به چشم می‌خورد و همواره به یک سمت متمایل شده و سکه‌اش تنها یک رو دارد؟

ابتدا به ریاکاری و مسئولیت‌ناپذیری بریتانیا بپردازیم. وضعیت کنونی جغرافیایی و سرزمینی جزایر خلیج فارس نتیجه ۲۰۰ سال استعمار، اشغال، تغییر بافت بومی و در نهایت خروج لندن از این منطقه در ابتدای دهه ۷۰ میلادی است. چگونه است که انگلیس امروز ریاکارانه همین وضعیت را مورد مناقشه قرار می‌دهد و خواستار بازنگری یا ارجاع به مذاکره و داوری است؟

از سال ۱۸۲۰ میلادی، کرانه‌های جنوبی خلیج فارس و بخش بزرگی از جزایر این منطقه از بحرین تا تنب‌ها و همچنین زرکوه و آریانا در اشغال نیروی دریایی مستعمراتی بریتانیا قرار گرفت. با بهانه‌هایی چون تامین امنیت آبراه، مقابله با برده‌داری، اجاره‌داری از حکام محلی و… حضور نامشروع و مبتنی بر اشغال خود در این مناطق را با دگرگونی بافت محلی و طبیعی و ایجاد شکاف‌های غیرواقعی ادامه دادند. تهدید و اقدام به اشغال خارک و بوشهر در برابر تلاش‌های ایران برای اعاده حاکمیت بر هرات و افغانستان تاریخی در عصر محمدشاه و ناصرالدین شاه از نشانه‌های بارز این حضور مخرب و تاریخی در منطقه است.

جلوگیری از اعمال حاکمیت تاریخی ایران بر جزیره بحرین از طریق قوای نظامی و کوچاندن اعراب قبیله عتوبی از حجاز به این جزیره و تغییر بافت و سپردن حاکمیت به اقلیت، اقدام دیگری بود که در نهایت منجر به جدایی بحرین از خاک ایران در سال ۱۹۷۱ شد. در پی همان اقدامات که قبل از خروج استعمار کم‌نفس بریتانیا در سال ۱۹۷۱ رخ داد، حاکمیت تاریخی ایران بر سه جزیره نیز اعاده شد، اما در زرکوه و آریانا همچنان اشغال با حمایت بریتانیا توسط یکی از همسایگان جنوبی ادامه دارد. همین روزها سالگرد جدایی غم‌انگیز بحرین از خاک ایران بود و بازخوانی این موضوع که چگونه لندن با صحنه‌سازی، فریب و حمایت از اقلیت، امکان بازگشت پاره‌ای از وطن را از میان برد. کمی بعدتر، کودتای ۲۸ مردادماه که برای نفت و بر سر نفت و نفوذ، دولت ملی را در ایران ساقط نمود و وزیر خارجه، دکتر فاطمی را مقابل جوخه آتش قرار دادند و به استقلال و اراده ملی برای رهایی از سلطه استعمار و غارت هیچ توجهی نکردند.

اما نقش مخرب و مشکوک انگلستان تنها به این موارد محدود نمی‌شود. کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ که عملاً پایان مشروطیت ایران است و برآمده عصر وحشتی که ملک‌الشعرای بهار برایش سرود: “شد تازه در عهد ما، آن جنایات و کین‌گستری / دوره پهلوی تازه کرد عادت دوره ناصری”. و البته این دفتر و دیوان بسیار است؛ از حمایت از فرقه‌ها و نحله‌ها برای پراکندن اتحاد ملی و ایجاد نیروهای گریز از مرکز که امر دولت‌سازی را در ایران دچار تعلیق و دشواری نمود، مانند پلیس جنوب، شیخ خزعل و خوانین سهامدار از شرکت نفت جنوب.

اکنون که بریتانیا در کنار قدرت‌های اروپایی و در حقیقت آمریکا و اسرائیل علیه منافع ملت ایران فعالیت می‌کند، گویی عادات استعماری قدیمی به سراغش آمده و در کنار کارگزاران سابقش علیه مردم ایران قرار گرفته است و باور ندارد که دوران شکوه بریتانیا به پایان رسیده است. اگر قرار است بر اساس این بیانیه بازخوانی و مذاکره‌ای صورت گیرد، ابتدا باید اقدامات غیربومی و دست‌ساز بریتانیا در منطقه که به طور مشخص علیه منافع ملت ایران انجام شده است، بازخوانی شده و حقوق ملت ایران استیفا شود. اگر بریتانیا خود می‌داند چه کرده و چه اشتباهاتی مرتکب شده که امروز نیازمند بازخوانی و داروی عادلانه است، بهتر است از خط‌کشی‌های گلداسمیت، دسیسه در جدایی بحرین و… آغاز کند تا بعدتر این نمایش‌های ناخوشایند را به راه بیندازد.

منبع : دکتر احسان اقبال سعیدنویسنده و پژوهشگر

لینک کوتاه : https://akhbarjahan.news/?p=109417
 

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.