به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از همشهری آنلاین، فیلم «گوزنهای اتوبان» چهارمین اثر بلند سینمایی ابوالفضل صفاری است. صفاری که پیش از این سابقه ساخت مستند برای شبکه چهار را داشته، در سال ۱۳۸۶ با فیلم «در انتهای زمین» وارد سینمای داستانی شد. داستان این فیلم درباره یک راننده پیک موتوری به نام «عابس» است که در پی یک اتفاق، با موتور خود به دنبال خودروی یک بلاگر معروف میافتد. بلاگر گمان میکند عابس قصد زورگیری دارد و این تعقیب و گریز را به صورت زنده در فضای مجازی پخش میکند که به سرعت فراگیر میشود. مسعود فراستی و سعید قطبیزاده، نویسنده و منتقد سینما، در برنامه «کات» به نقد و بررسی این فیلم پرداختهاند.
مسعود فراستی: افتاد مشکلها
مسعود فراستی بیان کرد که تنها بخش فیلم که دوست داشته، شخصیت پسر است که سنگینی کل اثر نیز بر دوش اوست. به گفته او، شوخیهای پانزده دقیقه ابتدایی فیلم جذاب است و نحوه شرطبندی و بلوف زدن شخصیتها در فیلمنامه بکر و در اجرا موفق بوده است. فراستی افزود: «در یک ربع اول با یک تیم سرحال و شوخطبع مواجه هستیم که با هم شوخی میکنند و اختلاف هم دارند. این شخصیت آسمانجُل میبازد و همین موضوع او را به عنوان فردی ریسکپذیر معرفی میکند.»
این منتقد سینما معتقد است فیلم یک سوژه عالی یعنی اینترنت و دنیای مجازی را از دست میدهد و با وجود نزدیک شدن به تحلیل این پدیده، آن را رها میکند. او بزرگترین مشکل فیلم را رها شدن ناگهانی شخصیتی دانست که پیمان قاسمخانی آن را بازی میکند. فراستی همچنین اشاره کرد که رابطه زن و شوهر در فیلم فاقد بحران و فراز و نشیب است و رابطه عاشقانه آنها به خوبی به تصویر کشیده نشده است.
وی در پایان تأکید کرد: «اساساً دو شخصیت اصلی فیلم منطق ندارند و فیلم هدر رفته است.» به نظر او، این اثر میتوانست به آسیبشناسی دنیای مجازی بپردازد اما شخصیتهای آن کاریکاتور هستند و تنها نکته مثبت آن، بازی نوید پورفرج است.
سعید قطبیزاده: اجرای بد یک فیلمنامه خوب
سعید قطبیزاده معتقد است «گوزنهای اتوبان» در مقایسه با آثار قبلی کارگردان، از نظر تولید، تنوع بازیگران و انتخاب موضوع یک گام حرفهای و محکم به شمار میرود و در اکران نیز فروش قابل قبولی داشته و حاشیه ایجاد کرده است. او اجرای فیلم را قابل قبول دانست اما به اشکالات اساسی فیلمنامه اشاره کرد. به گفته او، قصه فیلم با وجود ماهیت معماییاش، فاقد معما است و تغییر وضعیت زندگی یک زوج جوان بر اثر یک اتفاق، باید با یک طرح و توطئه جدی همراه باشد.
این منتقد افزود که تکلیف شخصیتهای پیمان قاسمخانی و صدف اسپهدی در فیلم مشخص نیست. او این پرسش را مطرح کرد که آیا اتفاق رخ داده میتواند شکافی جدی در زندگی زناشویی شخصیتها ایجاد کند؟ قطبیزاده گفت: «میبینیم که مرد تا آخر عاشق همسرش است و زن نیز بیدلیل یا با دلیل به سوی او بازمیگردد. این اتفاق تأثیری بر زندگی آنها نمیگذارد و بحرانی به وجود نمیآورد.» به همین دلیل، تماشاگر با خیال راحت فیلم را تماشا میکند و آن را تنها یک بیآبرویی در فضای مجازی میداند که رفع میشود.
او با مقایسه این فیلم با «بیلیاردباز» گفت: «در گوزنهای اتوبان شخصیت خبیث نداریم. شخصیت منفی فیلم خنثی و گاهی آسیبپذیر و حتی سمپاتیک به نظر میرسد که برخلاف منطق فیلم است.» وی افزود که انتظار یک غافلگیری در پرده دوم فیلم را داشته که رخ نمیدهد و شخصیت منفی به خوبی پرداخته نشده است.
قطبیزاده همچنین به عدم اتصال متقاعدکننده فصلهای داستان اشاره کرد و گفت: «حرکت داستان از نقطه الف به ب باورپذیر نیست.» او پذیرش این موضوع را که یک مرد سنتی با بازی نوید پورفرج بهراحتی ارتباط مردی دیگر با همسرش را بپذیرد، دشوار دانست و گفت: «این شخصیت در بخشهایی غیرتی میشود و در بخشهایی دیگر نسبت به افزایش فالوئرهای همسرش بیتفاوت است.»
این منتقد گریم نوید پورفرج را واقعی و بسیار خوب توصیف کرد اما به فقدان تعین زمانی و مکانی در فیلمهای اخیر سینمای ایران، از جمله «گوزنهای اتوبان»، «پیرپسر» و «زن و بچه» انتقاد کرد. به گفته او، گذشت زمان در داستان برای تماشاگر محسوس نیست و تنها ابزاری در دست فیلمساز برای پیشبرد داستان است.
منبع: همشهری آنلاین

























