به گزارش اخبار جهان به نقل از خبرگزاری مهر، کاشان، شهری با قدمتی نزدیک به هشت هزار سال، در تقابل میان میراث تاریخی غنی و توسعهی بیرویهی شهری، با خطر فراموشی هویت و معماری اصیل خود روبهرو است. این شهر که زمانی مبدأ خانهسازی بشر و خاستگاه تمدن ایرانی اسلامی بهشمار میرفت، امروزه تحت تأثیر توسعهی شتابزده و برنامهریزیهای شهری نامناسب، با گسست کالبدی و فرهنگی دستوپنجه نرم میکند. خانههای تاریخی کاشان، از عمارتهای باشکوه عامریها تا خانههای کمتر شناختهشدهی قاجاری، نه تنها نماد معماری ایرانی هستند، بلکه حافظان پیوندهای اجتماعی و فرهنگی این شهر نیز بهشمار میروند. اما این میراث ارزشمند، بیش از هر زمان دیگری تحت فشار تغییرات بیرویه و بیتوجهی به ارزشهای بومی، در معرض نابودی قرار گرفته است؛ خطری که هویت کاشان را به طور جدی تهدید میکند.
این گزارش، بازتابی از دیدگاه مرمتگران و معماران کاشانی است که هر یک از زاویهای خاص به جایگاه تاریخی این شهر، مردمی بودن بافت قدیم، پیامدهای مدرنیتهی آمرانه و چالشهای معماری معاصر پرداختهاند. مطالعهی این دیدگاهها تصویری روشن از وضعیت کنونی کاشان ارائه میدهد؛ شهری که میان گذشتهی پرافتخار و آیندهای مبهم در کشاکش است.
سید علیاکبر حلی، مرمتگر خانههای تاریخی کاشان، با تأکید بر جایگاه بینظیر این شهر در تاریخ معماری و تمدن ایران و جهان، قدمت ۷۸۰۰ سالهی کاشان را بر اساس تحقیقات باستانشناسانی همچون رومن گریشمن یادآور میشود. به گفتهی وی، نخستین جایگاه و خاستگاه زندگی شهری و خانهسازی بشر در کاشان شکل گرفته و این منطقه بهعنوان مبدأ تمدن شهرنشینی و آغاز هنر سفالگری و نقاشی روی سفال شناخته میشود. کاوشهای باستانشناسی، وجود نخستین زیگورات دستساز بشر در کاشان را با قدمتی حدود ۴۲۰۰ سال آشکار کرده است؛ اثری که در کنار چغازنبیل و دیگر معابد شناختهشدهی جهان، جایگاه ویژهای در تاریخ معماری دارد. به گفتهی حلی، ثبت نخستین زیگورات جهان در کاشان نشاندهندهی آغاز نخستین معماری آئینی و نخستین سازههای دستساز بشر از این منطقه است.
معماری ارزشمند کاشان، از پیش از تاریخ تا دورههای سلجوقی، صفویه و زندیه ادامه یافته است. زلزلۀ سال ۱۱۹۲ هجری قمری، بخش اعظمی از آثار ارزشمند سلجوقی را ویران کرد، اما بخشی از میراث قاجاری و برخی خانههای تاریخی سالم حفظ شده و امروزه به نمایش گذاشته میشوند. سفرنامههای سیاحان خارجی نیز حاکی از شهرت کاشان بهعنوان «عروس خاورمیانه» در طول تاریخ است. پس از زلزله، عبدالرزاقان والی کاشان با همت مردم، به بازسازی شهر پرداخت و بناهای کمنظیری همچون مسجد آقا بزرگ، باغ تاریخی فین و بازار کاشان را بنا نهاد. بازار تاریخی کاشان، یکی از طولانیترین و ارزشمندترین بازارهای کشور است که با وجود رقیبی چون بازار تبریز، به دلیل معماری و سازههای جنبی چون مساجد، آبانبارها و کاروانسراها، جایگاه ویژهای دارد. باغ فین کاشان نیز از نظر معماری، طبیعت و نظام آبرسانی، نمونهای بینظیر در سطح جهان به شمار میرود. خانههای تاریخی کاشان نیز بخش مهمی از هویت شهری را تشکیل میدهند؛ خانههای شاخصی مانند عامریها و دیگر عمارتهای تاریخی نماد تلاش و همت مردمی هستند که در برابر سختیها ایستادند و کاشان را زنده نگه داشتند. حلی، کاشان را شهری مردمی و خودساخته میداند که علیرغم قرارگیری در استانی بزرگ و قدرتمند همچون اصفهان، توانسته هویت و اصالت تاریخی خود را حفظ کند.
محمدرضا حاتمیان، معمار و عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان، با اشاره به ویژگیهای معماری و شهرسازی کاشان، آن را نه تنها یک شهرک، بلکه یک حوزه جغرافیایی فرهنگی میداند که تنوع چشمگیری از کوه، کوهپایه، دشت و کویر در آن دیده میشود. این تنوع طبیعی، تأثیر مستقیمی بر گونهبندی معماری این خطه گذاشته است. این غنا و پویایی در طول تاریخ استمرار یافته و در تمام پهنه جغرافیایی کاشان، چه در شهر و چه در روستا، نمود دارد؛ در شهر بیشتر در قالب مرمت و احیا و در روستاها در قالب کارآفرینی و فعالیتهای مردمی. مردم کاشان با اتکا به فرهنگ بومی، خود دست به کار میشوند و همین مردمی بودن سبب شده که فرهنگ معماری و شهرسازی کاشان بالنده باقی بماند. کاشان دارای حدود ۵۴۰ هکتار بافت تاریخی و نزدیک به ۱۷۰۰ اثر تاریخی است که از این میان حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ خانه تاریخی شناسایی شده و نزدیک به ۲۰۰ تا ۳۰۰ خانه آن بهطور مداوم در حال مرمت است.
یکی از چالشهای جدی، فاصله گرفتن معماری جدید کاشان از اندوختههای تاریخی و هویتی آن است. معماری نوین شهر نهتنها از گذشته الهام نمیگیرد، بلکه گاه در تضاد با آن شکل میگیرد و همین امر سبب ایجاد انحراف در هویت کالبدی و فرهنگی کاشان شده است. در گذشته، شهرهای ایران از جمله کاشان بر اساس سازوکاری مشخص از محله، گذر، کوچه، مرکز محله و ارکان اجتماعی چون مسجد، آبانبار و بازارچه شکل گرفته بودند و این ساختارها پویایی اجتماعی شهر را تضمین میکردند. ورود خودرو و ایجاد شبکههای شطرنجی مدرن این ساختارها را تضعیف کرده و محلات توان عملکرد اصیل خود را از دست دادهاند. توجه صرف به میراث ملموس کافی نیست و باید به میراث ناملموس نیز اهمیت داده شود، چراکه امتداد گذشته به امروز و آینده وابسته به همین بخش ناملموس است. برای احیای هویت معماری کاشان باید در آموزش، حرفه و تصمیمسازی معماری بازنگری اساسی صورت گیرد. دانشگاهها باید آموزش را بازنگری کنند، حرفه معماری باید متمرکز شود و تصمیمسازیهای شهری باید با توجه به ویژگیهای بومی و اقلیمی انجام گیرد. بیتوجهی به اقلیم موجب شده که معماری در شهرهای مختلف ایران از تبریز تا بوشهر و کاشان یکسان و بدون هویت ساخته شود. نمای رومی در معماری معاصر کاشان که مهمترین معضل زیستی آن تابش شدید آفتاب است، فاصلهگیری آشکار از ریشههای معماری ایرانی اسلامی و زمینهگرای این خطه است.
محمدرضا عطایی، معمار و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان، با واکاوی تحولات کالبدی و اجتماعی کاشان از اواخر دوره قاجار تا عصر حاضر، ورود مدرنیتهی آمرانه در دورهی پهلوی را عامل گسست در پیوستگی تاریخی و معماری این شهر میداند که پیامدهای جبرانناپذیری بر بافت سنتی و اقتصادی آن برجای گذاشت. در فاصله گذار از قاجار به پهلوی، بسیاری از شهرهای ایران تحت تأثیر سیاستهای مدرنیتهی آمرانه دچار تغییرات بنیادین شدند و این تغییرات بهویژه در کاشان با تخریب بخشی از بافت تاریخی و ایجاد خیابانهای جدید به سبک اروپایی نمود یافت. بافت منسجم پیش از قاجار و قاجاریه حتی پس از زلزله نیز پابرجا ماند، اما در دوره پهلوی با احداث کارخانه ریسندگی و بافندگی، ایجاد میدان مدرن، ثبت احوال، تلگرافخانه و شهرداری جدید، چهره شهر بهطور اساسی دگرگون شد. ایجاد میدان کمالالملک و چهار خیابان اصلی پیرامون آن، بافت تاریخی شهر را که بر محور بازار شکل گرفته بود، به چهار بخش تقسیم کرد. خیابانهای جدید بهسرعت به مراکز تجاری تازهای تبدیل شدند و این امر موجب شد اصناف بازار با رکود مواجه شوند و بسیاری از مغازهها و فعالیتهای تجاری به حاشیه خیابانهای تازهتأسیس منتقل گردد. شکلگیری کارخانه نساجی در دوره پهلوی اول نیز مشاغل سنتی کاشان را تحتالشعاع قرار داد. این روند موجب از بین رفتن ساختار اصناف و نظام اقتصادی سنتی شهر و در نتیجه تضعیف یک نوع مردمسالاری شهری شد که پیشتر در کاشان وجود داشت.
نظم تاریخی جریان آب از چشمه سلیمانیه و رودخانههای اطراف همواره نقشی کلیدی در حیات شهری کاشان داشته است. این نظم طبیعی تا پیش از ورود مدرنیته و طرحهای توسعه شهری حفظ شده بود، اما در دورههای اخیر بهویژه پس از انقلاب با احداث محور امیرکبیر و اتصال مستقیم کاشان به فین، باغات فین و فضای سبز شهر بهشدت آسیب دید و تغییرات اقلیمی منطقه تشدید شد. توسعههای پراکنده و بیانسجام شهری در دهههای اخیر، خرید و رهاسازی زمینها توسط سرمایهگذاران و ساختوسازهای پراکنده موجب از بین رفتن انسجام فضایی شهر و اتلاف امکانات عمومی شده است. در بافت سنتی کاشان همواره انسجام و پیوستگی کالبدی بهوضوح دیده میشود، در حالیکه در بافتهای جدید چنین نظمی وجود ندارد. راهکار این مسئله، هدایت سرمایهگذاریها به سمت ایجاد انسجام کالبدی و تشویق مالکان به ساختوسازهای منظم است.
امروز کاشان در برابر دو مسیر سرنوشتساز قرار دارد: از یک سو، حفظ میراث ارزشمند تاریخی و معماری کهن آن و از سوی دیگر، خطر گسست هویتی ناشی از مدرنیتهی آمرانه و ساختوسازهای بیریشه. تداوم حیات فرهنگی و معماری کاشان در گروی بازنگری در آموزش، حرفه معماری و تصمیمسازیهای شهری است. اگرچه مدرنیته و توسعه اجتنابناپذیرند، اما تجربه تاریخی کاشان نشان داده است که پایداری واقعی تنها با تکیه بر فرهنگ بومی و مردمی ممکن میشود. راه آینده کاشان نه در تقلید بیهویت از الگوهای وارداتی، بلکه در بازآفرینی خلاقانه میراث و تقویت همت جمعی نهفته است؛ مسیری که میتواند این شهر باستانی را همچنان بهعنوان «عروس خاورمیانه» زنده نگه دارد.
منبع: خبرگزاری مهر


























