به گزارش وبسایت اخبار جهان، زبان در کنار وجود، اولین میراث تمدن و آخرین پناه انسان در برابر خاموشی است. هر جامعهای تا زمانی که زبان خود را بشناسد، پاس دارد و در آن زندگی کند، زنده است. در ایران، زبان بیش از تنها ابزار سخن گفتن بوده است؛ ظرف فرهنگ، آینه هویت و پل پیوند نسلها. با توجه به روزگار دیجیتال، این پیوند در حال گسستن است. کودکان و نوجوانان امروز در زیستجهانی رشد میکنند که واژگانش نه در کتاب، بلکه در صفحه نمایش زاده میشود؛ زبانی تند، فشرده، پررمز و در حال دگرگونی دائم. آنچه در ظاهر «واژههای جدید» به نظر میرسد، در واقع نشانه تولد یک نظام معنایی تازه است که والدین، معلمان و نهادهای فرهنگی از درک کامل آن بازماندهاند. در نتیجه، میان نسلها دیواری از ناآشنایی برپا شده است؛ دیواری که اگر فرو نریزد، نهتنها زبان مشترک خانواده، بلکه بنیان فرهنگی جامعه در معرض فرسایش قرار میگیرد.
زبان دیجیتال یک «زیرفرهنگ زبانی» است؛ فرهنگی که از دل نیاز به هویت، استقلال و همزیستی در فضای مجازی پدید آمده است. نوجوان امروز از طریق این واژگان، در جستوجوی معنا، شوخطبعی، و تعلق گروهی است. با این حال، خطر در آنجاست که این زبانِ زنده و متغیر، مرزهای گفتوگو میان نسلها را میگسلد. زبان دیجیتال، نشانهای از بحران فرهنگی به نظر میرسد؛ واژههایی کوتاه، پرشتاب، پر از رمز و نماد. اما از منظر جامعهشناختی، این زبان نو، نشانه تولد یک نظام معنایی تازه است که والدین، معلمان و نهادهای فرهنگی از درک کامل آن بازماندهاند.
این شکاف، نه تنها ارتباط خانوادگی را سست میکند بلکه بنیان تربیت فرهنگی و انتقال ارزشهای اخلاقی را تهدید میسازد. بحران واژگان دیجیتال، پدیدهای زبانی نیست؛ بحرانی اجتماعی است که به صورت زنجیرهای بر روابط خانوادگی، تربیت اخلاقی و حتی هویت ملی اثر میگذارد. چند پیامد مهم آن چنین است:
فروپاشی گفتوگوی بیننسلی: هرگاه زبان مشترک میان نسلها از میان برود، «درک» نیز فرو میپاشد. کودک احساس میکند کسی زبانش را نمیفهمد و والدین احساس بیگانگی میکنند.
کاهش سرمایه فرهنگی خانواده: زبان حامل تجربه تاریخی و فرهنگی است. هر واژه تازهای که بیریشه در فرهنگ ملی زاده شود، بخشی از حافظه زبانی جامعه را حذف میکند.
تهدید حقوق بنیادین کودک: ارتباط مؤثر، پیششرط اعمال حقوقی چون مشارکت، شنیدهشدن و رشد آزادانه است. شکاف زبانی میتواند کودک را از امکان بیان آزاد، دفاع از خود و مشارکت در تصمیمهای مربوط به زندگیاش محروم کند.
تهدید اعتماد اجتماعی: زبان، بستر اعتماد است. هرچه واژگان میان نسلها ناپیوستهتر شود، حس همفهمی و همدلی در جامعه نیز کاهش مییابد.
علت عقبماندگی فرهنگی در برابر زبان دیجیتال را نمیتوان فقط به تغییر تکنولوژی نسبت داد. چند عامل بنیادین در این میان نقش دارند:
نظام آموزشی سنتی: آموزش رسمی هنوز برای جهان دیجیتال برنامهای ندارد. دانشآموزان در مدرسه با متونی مواجهاند که با زبان و زیست روزمرهشان بیارتباط است.
فاصله زمانی در تجربه زیست: والدین و معلمان در فضایی پرورش یافتهاند که ارتباط حضوری و نوشتاری اساس گفتوگو بود، نه پیامهای تصویری و نمادین.
فرسودگی فرهنگی و معیشتی: فشارهای اقتصادی، والدین را از حضور عاطفی و گفتوگویی بازمیدارد و فرصت یادگیری متقابل را از میان میبرد.
نبود سیاست فرهنگی ملی: در حالی که کشورهای توسعهیافته، برای «ادبیات دیجیتال کودکان» راهنما و آموزش رسمی دارند، در ایران هنوز هیچ راهبرد ملی در این زمینه تدوین نشده است.
در بسیاری از خانوادهها، نخست


























