به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از خبرآنلاین، در عرصه بینالمللی، فعالسازی مکانیسم ماشه (اسنپبک) بیش از همه به نفع دولتها و جریانهایی تمام میشود که از ابتدا با توافق هستهای برجام و هرگونه سازش با جمهوری اسلامی ایران مخالف بودهاند که در راس آنها رژیم اسرائیل قرار دارد.
بازگشت تحریمهای سازمان ملل متحد، به منزله احیای اجماع جهانی علیه برنامه هستهای ایران تلقی میشود. این شرایط، راهبرد «فشار حداکثری» را دوباره مطرح کرده و زمینه را برای تداوم سیاستهای بازدارندگی نظامی و امنیتی فراهم میسازد. برای رژیم اسرائیل که همواره برجام را تهدیدی جدی برای موجودیت خود میدانست، اسنپبک بهانهای مضاعف برای اقدامات مخرب و اعمال فشار بیشتر بر برنامه هستهای ایران ایجاد میکند و دست آن را برای ادامه سیاستهای تقابلی بازتر میکند.
اگرچه کشورهای اروپایی عضو برجام (تروئیکای اروپا) به صورت رسمی فعالکننده مکانیسم ماشه بودهاند، اما منافع آنها را نمیتوان به آسانی ارزیابی کرد. بخشی از منافع این کشورها در گرو حفظ نفوذ سیاسی در پرونده ایران و ممانعت از خروج کامل تهران از تعهدات برجامی است. اما در مجموع، اسنپبک برای جریانهای طرفدار تقابل در غرب، ابزار فشار موثری است تا ایران را وادار به پذیرش توافقی سختتر و جامعتر کنند.
در فضای تحریم، کشورهایی که در حوزههای نفت و گاز رقیب ایران به شمار میروند یا در بازار تسلیحات منطقهای با تهران رقابت دارند، از تضعیف اقتصاد و قدرت نظامی ایران سود میبرند. کاهش میزان صادرات نفت و ایجاد محدودیتهای تسلیحاتی، فرصت بیشتری برای رقبا فراهم میکند تا جای خالی ایران را در بازار پر کنند.
اما بخش قابل توجهی از سودجویان بحران، در داخل ایران حضور دارند. برای این گروهها، بازگشت تحریمها نه یک تهدید، بلکه فرصتی استراتژیک محسوب میشود. جریانهای اصولگرای تندرو از همان ابتدا با اصل برجام و هرگونه دیپلماسی مخالف بودهاند و معتقدند که تنها راه دستیابی به منافع ملی، مقاومت فعال و تکیه بر توان داخلی است. اسنپبک، به عنوان مرگ برجام، در واقع دیدگاه آنها را مبنی بر بیاعتمادی به غرب و ناکارآمدی سازوکار برجام تأیید میکند. این وضعیت، جایگاه ایدئولوژیک و سیاسی آنها را تقویت کرده و به آنها اجازه میدهد تا جریانهای میانهرو را حذف کرده و گفتمان ضد غرب و ضد سازش را ترویج کنند.
بازگشت تحریمها و بسته شدن مسیرهای شفاف تجاری، همواره زمینه را برای گسترش اقتصادهای پنهان، دلالان ارز و کالاهای اساسی و رانتخواران فراهم میسازد. این افراد و شبکههای مرتبط با آنها، از اختلاف چشمگیر نرخ ارز دولتی و آزاد، دور زدن تحریمها و انحصارات تجاری در شرایط ویژه، سودهای کلانی به دست میآورند. ثبات اقتصادی برای این افراد یک تهدید به شمار میرود، زیرا شفافیت و رقابت را به دنبال دارد.
به عبارت دیگر، این گروهها ثبات اقتصادی ناشی از رفع تحریمها را خطری جدی برای منافع خود قلمداد میکنند؛ در نتیجه، اسنپبک عملاً زمینهساز توزیع رانتهای بزرگ در یک اقتصاد غیرشفاف و بحرانزده میشود.
در شرایط بحرانی و تحت فشار، برخی نهادهای خاص، به بهانه ضرورتهای امنیتی و جنگ اقتصادی، حضور دائمی خود را توجیه میکنند. در واقع، این امر باعث کاهش پاسخگویی نهادهای سیاسی و اقتصادی به مردم شده و بودجهها و تصمیمات حیاتی را از نظارت عمومی دور نگه میدارد.
اسنپبک در واقعیت، یک شمشیر دولبه است که منافع آن برای تقابلگرایان داخلی و خارجی همسو میشود. برای ایران، این اقدام یک بحران تحمیلی است که پیامدهای سنگین آن بر زندگی مردم و اقتصاد کشور تحمیل خواهد شد. اما در پس این بحران، کسانی که از تقابل منافع سیاسی و اقتصادی کسب میکنند، با رضایت شاهد به ثمر نشستن راهبرد تقابل هستند. برای خروج از این وضعیت، جامعه و حکومت باید سودجویان بحران را در هر دو جبهه داخلی و خارجی به چالش بکشند و از منافع ملی در برابر اهداف سیاسی و اقتصادی پنهان محافظت کنند.
این فعالسازی، منافع متعددی را برای طرفهای مختلف به همراه دارد. در سطح بینالمللی، کشورهایی مانند اسرائیل که از ابتدا مخالف برجام بودند، از این وضعیت سود میبرند، زیرا این اقدام، فشار بینالمللی بر ایران را افزایش میدهد. کشورهای اروپایی نیز با فعالسازی این مکانیسم، سعی در حفظ نفوذ خود در پرونده هستهای ایران دارند و تلاش میکنند تا تهران را به پذیرش توافقی جدید وادار کنند. همچنین، کشورهایی که در زمینه انرژی و تسلیحات با ایران رقابت دارند، از تضعیف جایگاه اقتصادی و نظامی ایران بهرهمند میشوند.
در داخل ایران نیز، گروههای خاصی از این وضعیت سود میبرند. جریانهای تندرو که همواره با برجام مخالف بودهاند، فعالسازی مکانیسم ماشه را تأییدی بر دیدگاههای خود میدانند و از آن برای ترویج سیاستهای خود استفاده میکنند. همچنین، افرادی که از طریق فعالیتهای اقتصادی غیرشفاف و دور زدن تحریمها سود کسب میکنند، از این وضعیت بهرهمند میشوند.
به طور کلی، فعالسازی مکانیسم ماشه، وضعیت پیچیدهای را ایجاد میکند که منافع و مضرات متعددی را برای طرفهای مختلف به همراه دارد. برای ایران، این اقدام یک چالش بزرگ است که نیازمند مدیریت دقیق و اتخاذ سیاستهای مناسب برای کاهش اثرات منفی آن است. مقابله با سودجویان بحران در داخل و خارج کشور و حفظ منافع ملی، از جمله اقداماتی است که باید در این راستا انجام شود.
منبع : خبرآنلاین


























