اخبار جهان گزارش میدهد که اخیراً شاهد رشد قابل توجهی در قیمت ارز و طلا بودهایم. این افزایش به نظر میرسد بیشتر ناشی از واکنشهای هیجانی به تحولات سیاسی کوتاهمدت و نگرانیهای پیرامون فعالسازی مکانیزم ماشه باشد تا عوامل پایدار اقتصادی. به عبارت دیگر، فضای روانی بازار نقش پررنگتری در این نوسانات ایفا کرده است.
بررسی روند بازار طلا و ارز در دو سال گذشته نشاندهنده یک الگوی تکراری است: وقوع تنشهای سیاسی، افزایش هیجانی قیمتها و سپس بازگشت تدریجی به سطوح تعادلی پس از فروکش کردن التهاب. در این میان، کسانی که با هیجان اقدام به خرید طلا، سکه و ارز میکنند، معمولاً متضرر میشوند. کارشناسان بازارهای مالی همواره توصیه میکنند که خرید و فروش داراییها در شرایط التهاب روانی بازار، اقدامی پرخطر است.
بازخوانی تاریخی: تکرار یک سناریو آشنا
اقتصاد ایران طی سالهای اخیر، به ویژه از ابتدای دهه 1400، توانسته است مقاومت خوبی در برابر شوکهای بیرونی از خود نشان دهد. تجربیات متعدد از تنشهای سیاسی، حاکی از آن است که بازار ارز و طلا در ایران نوعی “حافظه رفتاری” کسب کرده است؛ به این معنی که با وجود نوسانات موقتی در مواجهه با هر تنش سیاسی، قیمتها پس از مدت کوتاهی به تعادل قبلی خود بازمیگردند.
نمونهای بارز از این الگو را در اواخر سال 1403 شاهد بودیم. در آن زمان، تنشهای ژئوپلیتیکی و افزایش ریسکهای سیاسی، نرخ دلار را به صورت هیجانی از مرز 100 هزار تومان عبور داد. با وجود اینکه بسیاری از تحلیلگران و فعالان بازار، حفظ این نرخ را محتمل میدانستند، اما با تعدیل فضای روانی و شفاف شدن اوضاع، بازار اصلاح شد و دلار به محدوده 80 هزار تومان بازگشت. این حرکت، صرفاً یک شوک هیجانی زودگذر بود، نه تغییری اساسی و پایدار.
در جریان جنگ 12 روزه نیز این الگو مجدداً تکرار شد. با درگیری کشور در یک جنگ مستقیم، بازار ارز دچار نوسانات محدودی شد و نرخ دلار تا نزدیکی 100 هزار تومان بالا رفت، اما پس از برقراری آتشبس، قیمتها به سرعت به تعادل پیشین و محدوده 80 هزار تومان بازگشتند. حتی در شدیدترین شرایط دو سال اخیر، مانند جنگ 12 روزه، افزایش تنشهای منطقهای و وقایع اخیر، بازار ارز تنها برای مدت کوتاهی دچار التهاب شد و سپس با مدیریت سیاستگذار و کاهش نگرانیها، قیمتها به روند پیشین خود بازگشتند. این نشان میدهد که بازار ارز ایران تا حد زیادی در برابر تنشهای سیاسی “مصونیت” نسبی پیدا کرده و واکنشهای آن کوتاهمدت است.
پشتوانههای اقتصادی: شواهدی از تعادل در بازار
شواهد موجود حاکی از آن است که افزایش اخیر قیمتها فاقد پشتوانه تقاضای واقعی و عوامل اقتصادی پایدار است و صرفاً ناشی از هیجانات مرتبط با تنشهای سیاسی است. این نکته، مهمترین دلیل برای پیشبینی بازگشت قریبالوقوع قیمتها به سطوح قبلی است.
فقدان تقاضای واقعی:
بخش عمدهای از تقاضا در این قله قیمتی، ماهیت سوداگرانه و ناشی از “انتظارات تورمی” دارد. تقاضای واقعی برای واردات کالا و خدمات یا سفرهای خارجی، عمدتاً از طریق بازار رسمی و سیستمهای بانکی تامین میشود. بانک مرکزی از طریق تخصیص ارز در بازار ارز تجاری و همچنین مکانیزمهای ارز مسافرتی، نیازهای واقعی اقتصاد را پوشش میدهد. بنابراین، فشار موجود در بازار آزاد، ناشی از یک حباب سوداگرانه است که ذاتاً مستعد ترکیدن است.
ثبات نسبی در شاخصهای کلان:
در مقایسه با سالهایی مانند 1397 که اقتصاد با کسری بودجه شدید، رشد بالای نقدینگی و تورم افسارگسیخته مواجه بود، در حال حاضر سیاستهای انقباضی بانک مرکزی، از جمله کنترل مقداری ترازنامه بانکها و اجرای سیاست تثبیت اقتصادی، منجر به نزدیک شدن رشد نقدینگی به میانگین بلندمدت و کنترل نسبی تورم شده است. اگرچه تورم همچنان بالاست، اما روند آن کنترلشدهتر شده و نمیتوان نوسان شدید و پایداری را به آن نسبت داد. این ثبات نسبی، بستر مناسبی برای یک شوک قیمتی پایدار فراهم نمیکند.
توانایی بازارساز و پشتوانههای طلا و ارز
یکی از تفاوتهای کلیدی شرایط فعلی با گذشته، توانایی بسیار بالاتر بانک مرکزی در مدیریت و کنترل بازار است. این توانایی ناشی از ذخایر ارزی قدرتمند و تجربه موفق در مدیریت بحرانهای پیشین است.
ذخایر ارزی و طلای کشور در وضعیت بسیار بهتری نسبت به گذشته قرار دارد. گزارشها حاکی از ورود بیش از 100 تن طلا تنها در سال 1403 است. این حجم از ورود طلا، نه تنها پشتوانه محکمی برای پول ملی ایجاد میکند، بلکه مهمترین ابزار را برای کنترل بازار طلا و سکه در اختیار بانک مرکزی قرار میدهد. بانک مرکزی میتواند با عرضه مستقیم طلا و سکه به بازار، از طریق برگزاری حراج شمش و سکه و پیشفروش سکه، فشار خرید هیجانی را خنثی کرده و قیمتها را به سرعت به کانال واقعی خود بازگرداند.
از سوی دیگر، بانک مرکزی در مدیریت التهابهای گذشته، با ایجاد بازار ارز تجاری، پاسخگویی به نیازهای واقعی اقتصاد، مداخله در بازار ارز و برخورد با اخلالگران، نتایج مثبتی کسب کرده است. این تجربه موفق، به سیاستگذار اطمینان میدهد که در صورت لزوم با قاطعیت و به میزان کافی در بازار مداخله کند و بازار ارز را کنترل نماید. البته اجرای چنین سیاستهایی باید پس از فروکش کردن هیجانات بازار صورت گیرد تا از هدر رفت ذخایر ارزی جلوگیری شود. بنابراین، پس از فروکش هیجانات بازار، انتظار میرود سیاستگذار ارزی وارد بازار شده و نرخها را تا رسیدن به تعادل قبلی کنترل کند.
**معاملهگران هیجانی بازار ارز چه کسانی هستند؟**
بازارهای مالی تا حد زیادی تحت تاثیر روانشناسی جمعی و انتظارات بازیگران آن هدایت میشوند. در شرایطی که بازار دچار هیجانات میشود، دو گروه عمده در بازار ارز حضور دارند:
* **معاملهگران نوسانگیر (سوداگران):** این گروه، محرک اصلی افزایش قیمت هستند. آنها با شنیدن اخبار سیاسی، به امید سودهای کلان وارد بازار شده و با ایجاد جو روانی، سعی میکنند دلارهای خود را در اوج قیمت بفروشند و پس از فروکش کردن هیجانات و کاهش قیمتها، مجدداً ارز مورد نیاز خود را خریداری کنند.
* **خریداران هیجانی و افراد بیاطلاع:** این گروه تحت تاثیر هیجانات روانی قرار گرفته و در زمان روند صعودی بازار، حتی در سقف قیمتی اقدام به خرید ارز میکنند. در واقع، این افراد خریدار ارز سوداگران هستند.
پس از روشن شدن وضعیت و بازگشت بازار به تعادل، گروه اول مجدداً ارز خود را خریداری میکنند، اما نقدینگی گروه دوم در بازار ارز قفل میشود. این افراد به تدریج برای خروج از بازار تحت فشار قرار میگیرند، زیرا ارز را در سقف قیمتی خریداری کردهاند و در صورت فروش آن با قیمتی پایینتر از قیمت خرید، متحمل زیان میشوند.
**احتمال بازگشت بازار ارز و طلا به تعادل قبلی**
با جمعبندی تمام عوامل ذکر شده، میتوان نتیجه گرفت که احتمال بازگشت بازار طلا و ارز ایران به سطوح تعادلی پیشین در آینده نزدیک بالاست. این افزایش قیمت، ریشه در هیجان و ترس ناشی از یک رویداد سیاسی خاص دارد و فاقد هرگونه پشتوانه اقتصادی پایدار است.
تکرار الگوی تاریخی ثابت کرده که بازار ایران پس از هر شوک هیجانی، به آرامش و تعادل بازمیگردد. عدم وجود تقاضای واقعی نیز نشان میدهد که این افزایش، حبابی و سوداگرانه است.
پشتوانههای قوی ارزی و طلای بانک مرکزی، مهمترین ابزار را برای مهار التهاب و هدایت بازار در اختیار سیاستگذار قرار داده است. با توجه به تجربه موفق بانک مرکزی در مدیریت بازار ارز طی تنشهای متعدد سیاسی دو سال اخیر، به نظر میرسد سیاستگذار ارزی بتواند پس از فروکش هیجانات و بازگشت آرامش به بازار، نرخها را تا تعادل قبلی هدایت کند.
علاوه بر این، تداوم اجرای سیاست تثبیت اقتصادی از سوی بانک مرکزی، چشمانداز تثبیت بازارها در ماههای آتی را تقویت کرده است. این عامل نیز در مدیریت انتظارات تورمی و حفظ ثبات بازار ارز بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
بنابراین، روند کلی بازار در هفتههای آینده به سمت تعدیل قیمتها و بازگشت تدریجی نرخ ارز و طلا به کانالهای تعادلی قبلی خواهد بود. سرعت این بازگشت به میزان شدت و تداوم اخبار سیاسی منفی، فروکش کردن هیجانات و زمانبندی مداخله ارزی بانک مرکزی بستگی دارد، اما جهت کلی حرکت، بدون شک کاهشی و به سمت تعادل پیشین است. فعالان بازار و عموم مردم میتوانند با دوری از تصمیمهای هیجانی و اتکا به دادههای عینی، از بروز ضررهای مالی ناشی از خرید در قله قیمتی جلوگیری کنند.



























