به گزارش اخبار جهان به نقل از روزنامه ایران، حمله هدفمند اسرائیل به نشست اعضای دفتر سیاسی حماس در دوحه، پایتخت قطر، فراتر از یک عملیات نظامی صرف بوده و به عنوان یک “ضربه ارتباطی استراتژیک” در چهارچوب “روانشناسی سیاسی” و “نبرد روایتها” قابل تحلیل است. این رویداد، نشاندهنده تغییر ماهیت جنگهای مدرن به سمت نبردهای روانی و نمادین است، جایی که “قدرت نماد” به اندازه “قدرت آتش” اهمیت یافته است.
هدف اصلی این حمله، نه صرفاً حذف فیزیکی چند فرد، بلکه تغییر معادلات ادراکی و ارسال پیامهای منطقهای قدرتمند بوده است. اسرائیل با این اقدام، پیامی چندوجهی را به مخاطبان مختلف ارسال کرده است. اولاً، به حماس و جهان نشان میدهد که به دنبال گفتوگو و آتشبس نیست و با حذف فیزیکی مخالفان، اراده و اهداف خود را اعمال میکند. این پیام برای جامعه داخلی اسرائیل نیز حائز اهمیت است، چرا که دولت نتانیاهو را مصمم در تعقیب مسئولان حادثه ۷ اکتبر و مخالفان اسرائیل در هر نقطهای از جهان نشان میدهد و نشان از ابتکار عمل در دست داشتن دولت وی دارد.
دومین لایه این رویداد، پاسخ به ترومای جمعی ناشی از حملات ۷ اکتبر به اسرائیل است. این حمله، شوک امنیتی و روانی عمیقی را به اسرائیل وارد کرد و حس آسیبپذیری و بیکنترلی را در این رژیم تقویت نمود. از منظر روانشناسی سیاسی، عملیات متهورانه دوحه، پاسخی به این تروماست؛ نمایشی از قدرت و کنترل برای بازگرداندن امنیت و اعتبار از دست رفته و تقویت روحیه تضعیف شده مردم و ارتش اسرائیل. این اقدام را میتوان نوعی “انتقام نمادین” در نظر گرفت.
سومین هدف، تحقیر قطر و ارسال پیام منطقهای به دیگر کشورهاست. انتخاب دوحه به عنوان محل این عملیات، تصادفی نبوده و پیامی دوگانه داشت: پیامی آشکار به حماس مبنی بر عزم راسخ اسرائیل برای حذف فیزیکی تمام اعضای این جنبش و پیامی ضمنی به قطر مبنی بر بی اعتنایی اسرائیل به حاکمیت کشورهایی که میزبان اعضای حماس هستند و هشدار درباره عواقب حمایت از این گروه. با این اقدام، اسرائیل به وضوح نشان داد که امنیت تضعیف شده خود را بر ملاحظات دیپلماتیک متعارف اولویت داده است.
این اقدام، پیامدهای متعددی را در پی خواهد داشت. تشدید چرخه خشونت، یکی از این پیامدهاست که میتواند حماس را به گسترش دامنه عملیات خود وادار کند. همچنین، حذف بازیگران سیاسی مهم، فضای اعتماد برای گفتوگوهای آتی را مخدوش کرده و دستیابی به صلح را دشوارتر میسازد. از طرف دیگر، شهادت پنج تن از اعضای حماس و زنده ماندن اعضای ارشد این جنبش، میتواند روایت مقاومت را تقویت کند و به افزایش انگیزه و مبارزه جویی اعضای حماس منجر شود. به علاوه، این رویداد میتواند به ایجاد فضای بیاعتمادی نسبت به واسطهها و وعدههای صلح از طرف کشورهای ثالث، از جمله آمریکا، منجر شود.
حمله اسرائیل به نشست حماس در دوحه، نمونهای بارز از جنگ مدرن است، جنگی که تنها به نبرد فیزیکی بر سر زمین محدود نمیشود. این جنگ، “نبردی روایی و روانی” است که در آن نمادها به اندازه سختافزارهای نظامی اهمیت دارند و عملیاتها برای تأثیرگذاری بر ادراک و روحیه دشمن طراحی میشوند. اسرائیل با این اقدام، میدان نبرد را به هر نقطهای که دشمن در آن حضور دارد، گسترش داده و نشان داده که برای حاکمیت ملتها و تمامیت ارضی کشورها، هیچ ارزشی قائل نیست. با این حال، بقای اعضای ارشد حماس در این حمله، نشان از هوش، استعداد سیاسی و آیندهنگری رهبران این جنبش دارد.
در کل، حمله اسرائیل به نشست حماس در دوحه، یک “کنش اجرایی” performative act بوده است که هدف اصلی آن نه صرفاً حذف فیزیکی، بلکه تأثیرگذاری بر ادراکات، هیجانات و محاسبات روانی طرفهای درگیر و ناظران بینالمللی میباشد. این رویداد نشان میدهد که در منازعات مدرن، “قدرت نرم” (توانایی شکلدهی به روایتها) و “قدرت سخت” (توانایی اعمال زور) به طور فزایندهای در هم تنیده شدهاند و موفقیت نهایی نه تنها در میدان جنگ، بلکه در میدان اذهان عمومی و روانشناسی جمعی ملتها تعیین خواهد شد. این رویداد پیچیده، نیازمند تحلیلهای دقیقتر و عمیقتر از منظر روابط بینالملل، روانشناسی سیاسی و مطالعات امنیتی است. اخبار جهان به طور مستمر این رویداد را رصد میکند و تحلیلهای کارشناسان مختلف در این زمینه را ارائه خواهد داد.
منبع: روزنامه ایران



























