به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از فرادید، «فیلیپ دوم مقدونی» اغلب بهعنوان پدر «اسکندر کبیر» شناخته میشود و دستاوردهای او در سایه شهرت پسرش قرار گرفته است. با این حال، اصلاحات نظامی و سیاسی فیلیپ بود که ارتش مقدونیه را به نیرویی قدرتمند تبدیل کرد و زمینه را برای فتوحات بزرگ اسکندر فراهم ساخت. او مقدونیه را از یک کشور حاشیهای به قدرتی بزرگ تبدیل کرد.
زندگی اولیه و رسیدن به قدرت
فیلیپ در حدود سال ۳۸۲ پیش از میلاد متولد شد و سومین پسر «آمینتاس سوم»، پادشاه مقدونیه بود. او در ابتدا قرار نبود به پادشاهی برسد. پس از ترور برادر بزرگترش، «اسکندر دوم»، فیلیپ جوان بهعنوان گروگان سیاسی ابتدا به ایلیریا و سپس به شهر تبس فرستاده شد. در تبس، او تحت آموزش سردار بزرگ «اپامینونداس» قرار گرفت و درسهایی آموخت که سرنوشت جهان را تغییر داد.
پس از رسیدن به سن بلوغ، فیلیپ به مقدونیه بازگشت. در آن زمان، برادر دیگرش «پردیکاس سوم» پادشاه بود و فیلیپ را بهعنوان نایبالسلطنه پسر خردسالش منصوب کرد. در سال ۳۵۹ پیش از میلاد، پردیکاس در جنگ با ایلیریها کشته شد. فیلیپ که نایبالسلطنه برادرزادهاش «آمینتاس چهارم» بود، بهتدریج او را کنار زد و خود قدرت را به دست گرفت.
نوآوریهای نظامی فیلیپ
دوران اقامت فیلیپ در تبس، مهارتهای نظامی او را تقویت کرد. او اصلاحات تاکتیکی و نظامی مهمی را به اجرا گذاشت که مهمترین آنها معرفی ساریسا بود؛ نیزهای بسیار بلند که طول آن تقریباً دو برابر نیزههای سنتی یونان بود.
در آن زمان، جنگها بر اساس آرایش فالانژ انجام میشد که دیواری از نیزه و سپر بود. ساریسا این امکان را فراهم میکرد که سربازان مقدونی فاصله بیشتری با دشمن داشته باشند و لایههای متعددی از نیزه را در برابر حمله قرار دهند. این نوآوری، فالانژ مقدونی را تقریباً شکستناپذیر کرد.
فیلیپ همچنین استفاده از سوارهنظام را بهبود بخشید و واحد ویژهای به نام هتایروی یا «سوارهنظام همراهان» را ایجاد کرد. این واحد که از اشراف مقدونی تشکیل شده بود، دشمن را دور میزد، درحالیکه فالانژها آنها را در جای خود نگه میداشتند. علاوه بر این، او در زمینه تجهیزات محاصره نیز نوآوریهایی داشت و برای اولین بار از منجنیقها علیه شهر بیزانتیوم در سال ۳۴۰ پیش از میلاد استفاده کرد.
کارزارهای اولیه و گسترش قلمرو
اولین اقدام نظامی فیلیپ پس از رسیدن به قدرت، مقابله با ایلیریها بود. او در سال ۳۵۸ پیش از میلاد در دره اریگون با آنها روبرو شد و با کشتن ۷۰۰۰ ایلیری و پادشاهشان، پیروزی قاطعی به دست آورد.
فیلیپ از ازدواج بهعنوان یک ابزار سیاسی نیز بهره میبرد. او با شاهزاده «اوداتا» از ایلیریا و «فیلا» از الیمیا ازدواج کرد تا این مناطق را تحت کنترل خود درآورد. مهمترین ازدواج سیاسی او در سال ۳۵۷ پیش از میلاد با «المپیاس» از اپیروس بود که حاصل آن، تولد اسکندر بود.
فیلیپ در یونان
در سال ۳۵۷ پیش از میلاد، فیلیپ شهر زرخیز آمفیپولیس و سپس پیدنا را تصرف کرد. این اقدامات، منافع آتن را به خطر انداخت و مقدونیه را وارد درگیری با دولتشهرهای یونان کرد. او شهرهای زیادی را از کنترل آتن خارج کرد، هرچند در محاصره شهر «میثون» چشم راست خود را از دست داد.
فیلیپ از سال ۳۵۶ پیش از میلاد وارد «جنگ مقدس سوم» شد و در نبرد «میدان کروکوس» پیروزی بزرگی به دست آورد. این پیروزی کنترل تسالی را به او بخشید و موقعیتش را در یونان تقویت کرد.
پرورش اسکندر
فیلیپ در زندگی پسرش اسکندر نقشی فعال داشت. او پسر دیگری به نام «فیلیپ آریده» داشت که مشکلات یادگیری داشت و برای حکومت مناسب نبود. به همین دلیل، اسکندر بهعنوان جانشین اصلی در نظر گرفته شد.
روایتهای متعددی از توجه فیلیپ به اسکندر وجود دارد. گفته میشود وقتی اسکندر موفق به رام کردن اسب سرکش «بوسفالوس» شد، فیلیپ با خوشحالی به او گفت: «مقدونیه برای تو کوچک است، برای خودت پادشاهی بزرگتری پیدا کن.» همچنین، فیلیپ مسئولیت آموزش اسکندر را به فیلسوف بزرگ، ارسطو، سپرد.
تسخیر یونان
در دهه ۳۴۰ پیش از میلاد، فیلیپ مرزهای کشورش را دو برابر کرد و نفوذ خود را بر تراس، اپیروس و ایلیریا گسترش داد. قدرت روزافزون او موجب نگرانی آتن شد و «دموستینیز»، خطیب مشهور آتنی، در سخنرانیهای خود او را خطری بزرگ معرفی کرد.
در سال ۳۳۸ پیش از میلاد، نبرد سرنوشتساز در «خایرونیا» روی داد. ارتش فیلیپ با کمک اسکندر جوان، ائتلاف یونانی به رهبری آتن و تبس را شکست داد. پس از این پیروزی، فیلیپ با ایجاد «اتحاد کورنت» تمام دولتشهرهای یونان را برای نخستین بار تحت یک نظم سیاسی واحد متحد کرد و خود رهبر (هژمون) آن شد.
چشم دوختن به ایران و ترور
امپراتوری ایران در آن زمان با مشکلات داخلی روبرو بود و ثروت آن، هدفی جذاب به نظر میرسید. فیلیپ با استفاده از اتحاد کورنت، قصد داشت قدرت نظامی یونان را علیه ایران بسیج کند.
او در سال ۳۳۷ پیش از میلاد با «کلئوپاترا اوریدیس» ازدواج کرد تا جانشینی خود را تضمین کند. این ازدواج باعث خشم المپیاس و اسکندر شد، اما اسکندر پیش از آغاز لشکرکشی به ایران بازگشت.
در اکتبر ۳۳۶ پیش از میلاد، فیلیپ در جشنی در شهر «آگای» توسط یکی از محافظانش به نام «پائوسانیاس» با خنجر به قتل رسید. دلیل این ترور مشخص نیست و گمانهزنیها درباره آن همچنان ادامه دارد. پس از مرگ او، اسکندر بر تخت پادشاهی نشست.
منبع: فرادید


























