به گزارش اخبار جهان به نقل از خبرگزاری خبرآنلاین، حمید رسایی، نماینده تهران در مجلس دوازدهم، در واکنشی تند به سخنان اخیر مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای، مطلبی با عنوان «آیا تحمیل به رهبری ممکن است؟» منتشر کرد. رسایی در این یادداشت، سخنان فضائلی را «ادعا» خوانده و با طرح ده نکته، به نقد و بررسی آن پرداخته است. موضوع اصلی این مناظره، بحث “تحمیل” به رهبری و مسئولیتپذیری اطرافیان وی در تصمیمگیریهای کلان سیاسی است. فضائلی در مصاحبهای با خبرگزاری فارس، هرگونه تحمیل به رهبری را رد کرده و معتقد بود که پذیرش چنین امری نشان از بیتجربگی یا حتی دشمنی با رهبری دارد.
رسایی اما با این دیدگاه به شدت مخالف است و استدلال میکند که “تحمیل” به رهبری نه نشان از ضعف رهبری، بلکه نتیجهی کمکاری و ترک فعلهای اطرافیان و مشاوران نزدیک به وی است. او با اشاره به کارنامه درخشان امام خمینی و آیتالله خامنهای در احیای دولت اسلامی، اذعان میکند که حتی این دو شخصیت برجستهی تاریخ معاصر ایران نیز با موانعی در مسیر تحقق اهدافشان مواجه بودهاند. این موانع، به زعم رسایی، نه از جانب دشمنان خارجی، بلکه بیشتر ناشی از اشتباهات محاسباتی و بیعملیهای همراهان داخلی بوده است.
رسایی در نکتهی چهارم یادداشت خود، به صراحت میگوید: «برخلاف آقای فضائلی، معتقدم که تحمیل محصول ولی و رهبر جامعه نیست بلکه محصول ترک فعلهای اطرافیان امام جامعه است. تحمیل نه نشانه انفعال امام و رهبر که نشانه بیعملی، ضعف و انفعال اطرافیان ولی و رهبر است.» وی با تشبیه سیستم رهبری به یک سامانهی جمعی و نه یک تصمیمگیری فردی، تأکید میکند که رهبری برای اتخاذ تصمیمات کلان، نیازمند مشورت و همراهی با تیم خود و خواص جامعه است و در مواقعی ممکن است به دلیل عدم همکاری این افراد، تصمیمات ناخواستهای را بپذیرد.
در نکتهی ششم، رسایی به نمونههایی از پذیرش تصمیمات ناخواسته توسط امام علی (ع) و امام حسن (ع) اشاره میکند و پرسش میکند که آیا پذیرش این موارد به معنای ضعف و انفعال این دو امام معصوم بوده است؟ وی سپس به پذیرش قطعنامه 598 توسط امام خمینی (ره) به عنوان “جام زهر” اشاره میکند و میپرسد که آیا این عمل نیز نشان از ضعف و انفعال امام خمینی (ره) داشته است؟
رسایی در ادامه، با ارائه مثالهایی از مواضع رهبری در مورد برجام و مذاکرات با آمریکا، استدلال میکند که در مواردی، رهبری به دلیل اصرار برخی مقامات و مشاوران، مجبور به پذیرش تصمیماتی شدهاند که کاملا مطابق با نظر شخصی ایشان نبودهاند. وی با اشاره به بیانات رهبری در مورد برجام و سخنان ایشان در مورد غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه بودن مذاکره با آمریکا، میگوید که اگر مسئولانی مانند شهید رئیسی و امیرعبداللهیان در راس تصمیمگیریها بودند، چنین مواردی پیش نمیآمد.
رسایی همچنین به بیانات رهبری در دیدار با مجلس خبرگان رهبری اشاره میکند و میگوید که “نتوانستن” رهبری به معنای ناتوانی ارادی نیست، بلکه به معنای وجود موانعی است که توسط اطرافیان وی ایجاد شده است. او با استناد به خطبه 27 نهج البلاغه، تأکید میکند که بهترین برنامهها و تدابیر از سوی بهترین رهبران، بدون همراهی و اطاعت مردم و خواصّ سیاسی، به سرانجام نخواهند رسید.
در نهایت، رسایی به پیامدهای احتمالی این ادعا (که هیچ چیز به رهبری تحمیل نمیشود) میپردازد. به عقیده وی، این ادعا در وهلهی اول، به تبرئه برخی مسئولین عالیرتبه و خواص جریان حق از اتهام بیعملی، انفعال و فرصتطلبی میانجامد. همچنین، این ادعا میتواند بدنهی جریان حق و مطالبهگران اجتماعی را خوابآلود کند و مسئولیتپذیری را از مسئولان ذیربط سلب نماید. رسایی معتقد است که اگر مسئولیت انفعال و بیعملیها به طور کامل متوجه رهبری شود، در درازمدت این امر به ایجاد شبهات بیپاسخ و کاهش اقتدار و مشروعیت رهبری خواهد انجامید. این تحلیل به شدت بیانگر نگرانی رسایی از عدم پاسخگویی و عدم شفافیت در سیستم تصمیمگیری کشور است.
منبع: خبرگزاری خبرآنلاین



























