به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از روزنامه خراسان، اظهارات اخیر دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، پس از دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، نمونهای آشکار از یک بازی سیاسی پیچیده است. وی با اشاره به «توافق ابراهیم» و ابراز امیدواری برای پیوستن ایران به آن، تلاش کرد تا بذر تردید و سؤال را در فضای سیاسی و رسانهای ایران بکارد.
این ادعا که در نگاه اول ساده و شاید سطحی به نظر میرسد، در عمق خود پیامهای چند لایهای دارد که اگر به درستی تحلیل نشود، میتواند به یک تله فکری و مشغولیت ذهنی برای نخبگان و افکار عمومی کشور تبدیل شود.
**پروژه صلح ابراهیم در خدمت منافع اسرائیل**
برای درک انگیزه طرح چنین موضوعی، ابتدا باید به ماهیت «توافق ابراهیم» بازگردیم. این توافق که در سال ۲۰۲۰ با میانجیگری دولت ترامپ بین امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی به امضا رسید، هدفی جز عادیسازی روابط کشورهای عربی با تلآویو نداشت. اقدامی که نه تنها به آرمان فلسطین خیانت تلقی شد، بلکه با مخالفت گسترده جریانهای مقاومت منطقه روبرو شد. واکنش رسمی ایران به این توافق نیز قاطع بود. حسن روحانی، رئیسجمهور وقت، در ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ در جلسه هیئت دولت، آن را «اشتباهی بزرگ» و «خیانتی به فلسطین و مسلمانان» خواند. او هشدار داد که این توافق نه امنیت امارات را تأمین میکند و نه امنیت منطقه را، بلکه صرفاً راه نفوذ بیشتر اسرائیل به خلیج فارس و اطراف ایران را باز میکند.
بنابراین، از همان ابتدا موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال این پروژه کاملاً مشخص بود و هرگونه پیوستن ایران به چنین توافقی، نه تنها از نظر سیاست رسمی کشور، بلکه از نظر گفتمان سیاسی-اجتماعی نیز غیرممکن و غیرقابل تصور به نظر میرسد. رویدادهای پس از هفتم اکتبر نیز نشان داد که هرگونه فرصت توسعه برای رژیم صهیونیستی، به منزله خودکشی دستهجمعی جهان اسلام است.
**انگیزه ترامپ از طرح نام ایران**
اکنون این سوال مطرح میشود که چرا ترامپ چنین ادعای عجیب و غیرقابلتحقق را مطرح کرده است؟
1. **عملیات روانی علیه افکار عمومی ایران:** مطرح کردن پیوستن ایران به توافق ابراهیم، بیشتر تلاشی برای ایجاد تردید و کنجکاوی در داخل ایران است تا یک هدف واقعی. طرح سوالاتی مانند این که آیا فرد یا جریانی در داخل نظام به چنین توافقی تمایل دارد؟ یا آیا حرکتی پنهان در حال شکلگیری است؟ هدف اصلی این عملیات روانی است.
2. **سنجش حساسیتها و واکنشها:** سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل بارها نشان دادهاند که به دنبال سنجش خطوط قرمز ایران از طریق اظهارات رسانهای تحریکآمیز هستند. طرح چنین موضوعی میتواند واکنشهای مختلف داخلی را آشکار کرده و تصویری روشنتر از شکافهای سیاسی ایران به آنها ارائه دهد.
3. **ایجاد دوگانگی در داخل ایران:** پیش از این روزنامه خراسان در گزارشی نسبت به بیانیه جبهه اصلاحات هشدار داده بود که ادامه طرح چنین خواستههایی ممکن است دشمن را تشویق کند تا با افزایش فشارها و بهرهگیری از نوسانات سیاسی، ایران را در موقعیتی قرار دهد که برای کاهش تنشها مجبور به پذیرش «توافق ابراهیم» شود. ترامپ و متحدانش به خوبی میدانند که ایران در شرایط فعلی نیازمند انسجام ملی است و هر شکاف جدید، دستاوردی برای آنها خواهد بود.
**تله موساد: از ایجاد تشکیک تا شکافسازی**
این سناریو دقیقاً همان چیزی است که سازمانهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، به ویژه موساد، سالهاست به دنبال آن هستند: فعال کردن گسلهای سیاسی و امنیتی درون ایران. به عبارت دیگر، هدف اصلی نه پیوستن ایران به توافق ابراهیم، بلکه ایجاد بدبینی، درگیری ذهنی و تشدید اختلافات داخلی است. واقعیت این است که بررسی صحت و سقم چنین ادعاهایی، تنها در حوزه مسئولیت نهادهای اطلاعاتی و امنیتی رسمی کشور است، نه محافل سیاسی و رسانهای. ورود هر جریان یا جناح به این موضوع، تنها به افزایش بدگمانیها و جدالهای بیپایان منجر میشود. وظیفه رسانههای حرفهای و جریانهای سیاسی مسئولیتپذیر، هشدار دادن درباره همین تله است؛ یعنی آگاهسازی افکار عمومی درباره این که این اظهارات صرفاً در خدمت یک عملیات روانی قرار دارد. در شرایط کنونی، انسجام ملی و پرهیز از دامن زدن به اختلافات، مهمترین اولویت است.
**طراحی برای مداخله**
علاوه بر احتمالات ذکر شده، این احتمال نیز باید جدی گرفته شود که طرح چنین ادعای غیرممکنی از سوی ترامپ، خود بخشی از یک مانور هدفمند با نیات قبلی باشد. رئیسجمهوری که سابقه تلاش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی را دارد، این بار با احتیاط بیشتری عمل میکند و بعید است اینگونه ادعاها را صرفاً برای پر کردن فضای خبری مطرح کند. برای موفقیت هر پروژه براندازی، یک پیششرط اساسی وجود دارد و آن فرسایش اعتماد عمومی و فروپاشی روانی جامعه نسبت به اقتدار حاکم است. طرح ادعاهایی مانند «پیوستن ایران به توافق ابراهیم» دقیقاً همان مرحله اول این مسیر را هدف قرار میدهد.
او به خوبی میداند که جمهوری اسلامی ایران کنونی، با توجه به پشتوانه اجتماعی و حساسیتهای هویتیاش، هرگز زیر بار توافقهایی که به تقویت اسرائیل و تضعیف منافع ملی ایران منجر شود، نخواهد رفت. بنابراین منطقی است که این سخنان را به عنوان نشانهای از تلاشی برای ادامه پروژه براندازی تلقی کنیم که در مقاطع قبلی از جمله در جنگ دوازدهروزه و دوره اول ریاستجمهوری او با شکست مواجه شده است. بدیهی است که حتی اگر احتمال وقوع چنین پیوستنی بسیار پایین باشد، صرف طرح آن از سوی یک مقام سیاسی آمریکایی نشان میدهد که هدف فراتر از اعلام یک خبر است و آن ایجاد تردید، تضعیف انسجام و فراهمسازی زمینههای اطلاعاتی و امنیتی برای مداخلات آتی است. بنابراین این احتمال خاص (پروژه براندازی)، در کنار دیگر سناریوها، باید به صورت دقیق و هوشمندانه توسط نهادهای ذیصلاح رصد و تحلیل شود.
منبع : روزنامه خراسان


























