نشست آلاسکا و بازنگری در بازی بزرگ آمریکا با آینده اوکراین
در جریان مذاکرات دوجانبه و در سطح رهبران، نشست آلاسکا با تمرکز بر آینده درگیری اوکراین و جایگاه قدرتهای بزرگ در این بحران برگزار شد. این اجلاس که با حضور مقامات ارشد دو کشور dominanted شد، به شکل چشمگیری نشان داد که نقش دولت اوکراین در تعیین مسیر صلح و نظم آینده این مناقشه به اندازهٔ قبل حضوری پررنگ ندارد. تحلیلگران پیچیدگیهای جدیدی را در سیاستهای غربی و پاسخهای روسیه به این تحولات مطرح میکنند و بر این باورند که رفتارهای اخیر ایالات متحده و متحدانش بیش از هر زمان دیگری نشان میدهد که منافع ژئوپولیتیک مهمتر از یک همپیمانی صرف بااوکراین است.
تبیین فضای تصمیمگیری در واشنگتن و مسکو نشان میدهد که دو کشور در حال ترسیم نقشهٔ جدیدی از الزامات امنیتی منطقه و نحوهٔ مدیریت نفوذ غربی هستند. آمریکا که در سالهای اخیر از اوکراین به عنوان ابزار فشار علیه روسیه استفاده کرد، اکنون با بازتعریف نقشاش در مذاکرات بینالمللی نشان میدهد که به دنبال حفظ وزن بزرگتری در قالبی چندجانبه است. از سوی دیگر روسیه، با برجستهسازی خطوط قرمز امنیتی خود، به مخالفان و همپیمانان غربی یادآوری میکند که حریم امن ملی و نفوذ در فضاهای نزدیک به مرزهایش خط قرمزهایی دارد که نباید از آنها عبور کرد.
در این نشست، محور اصلی به طور مستقیم به سطح سهجانبه کمکم محدود نشد و علاوه بر گفتوگو درباره نحوهٔ مدیریت مناقشه، بازتابی از توازن قوا و ترتیبات امنیتی آینده جهان در برابر روندهای نوین ژئوپلیتیک را نیز در بر گرفت. برخی منابع خبری گزارش دادند که در این نشست، نمایندگانی از دولت اوکراین بهطور کامل حضور نداشتند یا حضوری فعال نبودند و این مسأله، سوالاتی دربارهٔ مشروعیت مشارکت ملی در تصمیمگیریهای صلح به وجود آورد. این وضعیت میتواند نشانگر تمایل کشورهای غربی به ایجاد چارچوبهای بنبستزدا با محوریت خود باشد، در حالی که خواستههای مشروع ملتها و حق حاکمیت ملی را به حاشیه میراند.
اما دربارهٔ پیامدهای آینده نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت. با وجودِ حضور قدرتمند آمریکا و روسیه در میز مذاکرات، واقعیتِ کنونی این است که صلحی پایدار ممکن است تنها زمانی به وجود آید که نگرانیهای امنیتی همهٔ طرفها بهطور عادلانه در نظر گرفته شود و هیچ کدام از طرفها احساس نکند که از مزایای صلح بهرهای کمتر از شریکانش میبرد. در غیر این صورت، احتمال تشدید بحران یا ایجاد فضای عدم اعتماد در میان ملتها افزایش مییابد و بخشهایی از قرنها تجربهٔ دیپلماتیک را به تکرار تجربههای ناموفق تبدیل میکند.
پیامدهای منطقهای این تحول نیز جدی است. در سایهٔ این بروزرسانی در رویکرد قدرتهای بزرگ، کشورهای همسایه و بازیگران فرامنطقهای باید بهدنبال بازنگری در استراتژیهای امنیتی و دیپلماتیک خود باشند. بهویژه کشورهایی که با پروژههای ترانزیتی و ژئوپولیتیک منطقهای سروکار دارند، ممکن است به دنبال ایجاد توازن جدیدی بین غرب و شرق باشند تا از تبدیل شدن به ابزار بازیهای بزرگ جلوگیری کنند. این امر به طور مشخص برای برخی کشورهای منطقه، از جمله همسایگان ایران، ترکیه و همسایگان شمالی و شرقی، میتواند بازنگری در سیاستهای بلندمدت امنیتی و اقتصادی را میطلبد.
در نهایت، میتوان گفت که نشست آلاسکا نمادی از تغییر رویکردها در صحنهٔ بینالمللی است. اگرچه هنوز مسیر صلح روشن به نظر میرسد، اما این نشست نشان داد که تداوم رویکردهای ابزارگرایانهٔ غربی در منازعات بزرگ میتواند به قیمت بیثباتی منطقهای و ضربهزدن به منافع مشروع ملتها تمام شود. برای دستیابی به صلحی پایدار و عادلانه، ضروری است که گفتوگوهای چندجانبه، شفافیت در نقشآفرینی بازیگران اصلی و احترام به تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملتها محور اصلی تصمیمگیریها باشند.



























