خبرگزاری اخبار جهان منتشر کرده است
نتانیاهو و ایده اسرائیل بزرگ: مسیر جنگ آخرالزمان یا چالشی راهبردی برای منطقه؟
در گزارشی تحلیلی که از سوی خبرگزاری اخبار جهان منتشر میشود، به بررسی طرحی که از سوی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، مطرح شده است و با عنوان «اسرائیل بزرگ» شناخته میشود، پرداخته میشود. این گزارش تبیین میکند که چگونه این طرح، اگر تحقق پیدا کند، میتواند دامنه یک درگیری منطقهای گسترده را دوباره دگرگون کند و تا چه اندازه میتواند با معادلات قدرت، نزاعهای ژئوپولتیکی و توازنهای امنیتی در خاورمیانه بازی کند. در نگاه اولیه، این طرح با محوریت گسترش قلمرو رژیم صهیونیستی از نیل تا فرات تعریف میشود، اما تحلیلگران میگویند که مفهومی فراتر از نقشههای جغرافیایی در کار است؛ زیرا پیوستگی میان ایمان به مأموریت مقدس برای این طرح، منافع استراتژیک و تحرکات دیپلماتیک غربی و منطقهای را در بر میگیرد.
نتانیاهو با پیوستن به روایت «اسرائیل بزرگ» ادعا میکند که این پروژه، نه یک آرمانگرایی محض، بلکه نتیجه تاریخیِ برنامهای است که از نگاه او ناگزیر است تا امنیت رژیم صهیونیستی را در بازه زمانی بلندمدت تضمین کند. در این چارچوب، تعبیر «ماموریت آسمانی» برای ایجاد چنین نقشهای مطرح میشود و تأکید میگردد که تحقق این طرح، پوشش جغرافیایی گستردهای را دربر میگیرد؛ از شمالیترین نواحی در لبنان و سوریه تا غربیترین نقاط مصر و حتی بخشی از عربستان سعودی و اردن. چنین چشماندازی، نه تنها از نگاه کشورهای همسایه، بلکه از نگاه برخی متحدان غربی نیز با پرسشهای جدی روبهرو میشود. بهرغم این ادعاها، تحلیلگران منطقهای هشدار میدهند که اجرای چنین پروژهای با چالشهای سیاسی، اقتصادی و نظامی عمیقی مواجه است و در بسیاری از موارد با واکنشهای گستردهای در سطح منطقه و فرامنطقهای همراه خواهد شد.
در واقع، محور اصلی این بحث درباره اسرائیل بزرگ این است که چگونه این طرح میتواند بر تعادل قوا در منطقه اثر بگذارد. نکته کلیدی این است که هرگونه حرکتی به سمت گسترش قلمرو یا نفوذ، بهویژه در مناطقی همچون نوار غزه، لبنان و سوریه، بدون توافق یا دستکم بدون همصدایی کامل از سوی همسایگان و بازیگران بزرگ، به سرعت به درگیریهای فرسایشی و گستردهتری دامن میزند. در این بین، چینش بازیگران منطقهای نقش تعیینکنندهای ایفا میکند. از یک سو، محور مقاومت که در سالهای اخیر با تجربههای سختی روبهرو بوده و از فرصتها و تهدیدهای خارجی درس گرفته است، به لحاظ استراتژیک به دنبال حفظыншаای تعادل است تا از ورود به رویارویی تمامعیار با رژیم صهیونیستی خودداری کند یا حداقل هزینه آن را کاهش دهد. از سوی دیگر، برخی کشورهای همسو با غرب در منطقه، به رغم تأکید بر امنیت و ثبات، بهدنبال راهبردهایی هستند که بتوانند جایگاه امنیتی و اقتصادی خود را حفظ یا تقویت کنند و در این چارچوب بهطور ناواضحی در حال بررسی گزینههای مختلف هستند.
در این میان، واکنشهای کشورهای منطقه به ایده اسرائیل بزرگ بهطور مشخص نشان میدهد که هیچ یک از طرفهای اصلی نمیخواهند به راحتی در مسیر چنین پروژهای گام بگذارند. مصر و عربستان سعودی، به عنوان دو کشور با نفوذ استراتژیک در خاورمیانه، به شدت زیر ذرهبین قرار گرفتهاند. تحلیلگران تأکید میکنند که مصر، بهرغم برخی نشانههای رو به بهبود در فضای دیپلماسی منطقهای، با حفظ منافع امنیتی و اقتصادی خود به دقت به وقایع نگاه میکند تا از هر گونه تحول که ممکن است امنیت و ثبات این کشور را به خطر اندازد، جلوگیری کند. عربستان سعودی نیز که با طرحهای بلندپروازانهای مانند پروژههای بزرگ اقتصادی و زیرساختی داخلی روبهرو است، بهدنبال مدیریت مخاطرات منطقهای است تا پروژههای ملی خود را حفظ کند و از ورود به درگیریهای فرسایشی پرهیز کند. در این چارچوب، این دو کشور بهدنبال حفظ توازن میان مقابله با تهدیدهای امنیتی و حفظ روابط دیپلماتیک با کشورها و گروههای مختلف منطقهای هستند.
همزمان با این روند، آمریکا نیز بهعنوان بازیگری کلیدی در ریشههای استراتژیک منطقه، به شکلهای مختلفی وارد صحنه میشود. برخی تحلیلگران ادعا میکنند که رویکردهای نو محافظهکارانه و گرایشهای نظامی-امنیتی در واشنگتن میتواند با طرحهایی مانند اسرائیل بزرگ هماهنگی پیدا کند یا دستکم در قالب بیانیهها و فشارهای دیپلماتیک به این پروژه مشروعیت بدهد. در مقابل، بخشهایی از دولت و کنگره آمریکا که به جایگاه سنتی استراتژیک پیمانهای امنیتی آمریکایی-خاورمیانهای باور دارند، با احتیاط برخورد میکنند و به رغم برخی اظهار نظرها، مراقب هستند تا از بالا رفتن آتش در منطقه جلوگیری کنند و به تداوم همکاریهای چندجانبه با کشورهای منطقه و استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی برای مدیریت بحرانها تکیه کنند.
اما واقعیت این است که ایجاد یک ائتلاف منطقهای قدرتمند برای مقابله با توهمات ویرانگر یک پروژه مانند اسرائیل بزرگ، با چالشهای عمیقی مواجه است. از یکسو، تغییر محورهای امنیتی منطقهای و رسم سیاستهای متحدان غربی میتواند بهعنوان عامل توازن یا ناامنی عمل کند. از سوی دیگر، تفاوت دیدگاهها در مورد آینده منطقه، بهویژه در رابطه با مسائلی مانند نقش ایران، حضور نیروهای فرامنطقهای و نحوه مدیریت مناقشات قدیمی بین رژیم صهیونیستی و برخی دولتهای همسایه، میتواند به پیچیدگیهای بیشتر منجر شود. با این حال، عمیقاً مشخص است که هیچ کدام از طرفهای اصلی نمیخواهند به سادگی به سمت درگیریهای فرسایشی و بیپایان حرکت کنند. بهرغم این واقعیت، بحث درباره چگونگی مواجهه با چنین ایدهای همچنان باز است و میتواند بهعنوان یک مولفه تعیینکننده در تنظیم استراتژیهای امنیتی، دیپلماتیک و اقتصادی منطقه در آینده عمل کند.
در نهایت، این گزارش تحلیل میکند که دوام و پایداری مقاومت در برابر پروژه اسرائیل بزرگ به عوامل متعددی بستگی دارد: طراحی و تقویت تشکیلات دیپلماتیک گسترده در منطقه برای ایجاد اجماع علیه گسترشطلبیهای نظامی، ارتقای همکاریهای امنیتی و اقتصادی بین کشورهای منطقه، و همچنین بازنگری در نقش کشورهای فرامنطقهای که میتوانند با ابزارهای فشار یا تشویق، به تعادل قدرت کمک کنند. به موازات این مسائل، مهم است که کشورهای منطقه به تقویت توانمندیهای دفاعی و سیاسی خود با رویکردی چندجانبه و مبتنی بر قانون بینالملل ادامه دهند تا در برابر هر نوع تهدیدی که از فراتر از مرزهای این منطقه شکل بگیرد، پاسخ مناسب و متناسب داشته باشند.
در پایان، با وجود ابهامها و سوالهای فراوان، روشن است که آینده منطقه خاورمیانه بیش از همیشه به روابط بینالمللی و انسجام داخلی کشورهای منطقه بستگی دارد. اگر کشورهای منطقه بتوانند با همدیگر همکاری کنند و ائتلافی برای بازداشتن از پیشبرد طرحهای مخرب شکل دهند، میتوان انتظار داشت که فضای امنیتی-ژئوپولتیکی منطقه به سمت ثبات و چارچوبمندتر شدن گام بردارد. اما اگر این تلاشها به نتیجه نرسد، هر گونه طرح اسرائیل بزرگ میتواند به افزایش تنشها، بیثباتی اقتصادی و انسانی بینجامد و به قیمت بقای امنیتی مردم منطقه تمام شود.
خبرگزاری اخبار جهان منتشر کرده است.


























