تاریخ : دوشنبه, ۲۶ آبان , ۱۴۰۴ Monday, 17 November , 2025

مغز دوستان صمیمی حتی در سکوت هماهنگ می‌شود

  • کد خبر : 96041
  • ۰۳ مهر ۱۴۰۴ - ۹:۴۰
مغز دوستان صمیمی حتی در سکوت هماهنگ می‌شود

به گزارش اخبار جهان به نقل از خبرگزاری آنا، سال‌هاست که لحظات درک متقابل عمیق میان دوستان، به عنوان «شیمی دوستی» یا «حس ششم» توصیف می‌شدند؛ تجربیاتی غیرقابل توضیح، اما ملموس برای همگان. اکنون، پیشرفت‌های شگفت‌انگیز در علوم اعصاب، دریچه‌ای جدید به سوی درک این پدیده گشوده است. تحقیقات نشان می‌دهند که هنگامی که دوستان […]

به گزارش اخبار جهان به نقل از خبرگزاری آنا، سال‌هاست که لحظات درک متقابل عمیق میان دوستان، به عنوان «شیمی دوستی» یا «حس ششم» توصیف می‌شدند؛ تجربیاتی غیرقابل توضیح، اما ملموس برای همگان. اکنون، پیشرفت‌های شگفت‌انگیز در علوم اعصاب، دریچه‌ای جدید به سوی درک این پدیده گشوده است. تحقیقات نشان می‌دهند که هنگامی که دوستان صمیمی در کنار یکدیگر هستند، الگوهای فعالیت مغزی آنان به طور قابل توجهی هم‌نوایی پیدا می‌کند.

این ریتم مشترک در امواج مغزی، پاسخی علمی به این سؤال می‌دهد که چرا فهمیدن، خندیدن، و حتی سکوت کردن در کنار یک دوست نزدیک، چنان آسان و بی‌دردسر است. دانشمندان این پدیده را نشانه‌ای از ریشه‌های عمیق روابط انسانی، نه تنها در قلب، بلکه در اعماق مغز می‌دانند. کافی است در کنار دوست صمیمی‌تان بنشینید. او نیم‌کلمه‌ای می‌گوید و شما ادامه آن را می‌دانید. خنده‌هایتان همزمان طنین‌انداز می‌شود و سکوت‌هایتان معنایی مشترک دارد. آنچه برای دیگران تنها «صمیمیت» به نظر می‌رسد، در درون مغز، به عنوان «هم‌زمانی عصبی» (Neurosynchrony) واقعیتی عینی و قابل اندازه‌گیری است.

پیش‌تر، روان‌شناسان اجتماعی تلاش می‌کردند این پدیده را با مفاهیم کلی‌تری مانند اعتماد و تجارب مشترک توضیح دهند. اما علوم اعصاب در دهه‌های اخیر نشان داده‌اند که ماجرا بسیار پیچیده‌تر و عمیق‌تر از این حرف‌هاست. هنگامی که دوستان نزدیک در کنار هم هستند، مغزهایشان به طور واقعی وارد یک ریتم مشترک می‌شوند. امواج عصبی آنها چنان هماهنگ می‌شود که گویی یک «زبان پنهان» میانشان جاری است؛ زبانی که می‌تواند راز درک سریع، همدلی عمیق، و پیوند پایدار دوستی را آشکار کند. این هم‌زمانی عصبی، به عنوان «مغزهایی که با هم می‌نوازند»، یک انقلاب در فهم روابط انسانی به شمار می‌رود.

به گزارش اخبار جهان، دانشمندان برای یافتن پاسخ به این پرسش که چرا ارتباط دوستان صمیمی تا این حد روان و بی‌واسطه است، به فناوری‌هایی مانند «EEG Hyperscanning» روی آوردند؛ روشی که فعالیت الکتریکی مغز چندین فرد را همزمان ثبت می‌کند. نتایج به دست آمده شگفت‌انگیز بود. زوج‌های دوست در هنگام تماشای فیلم یا گفت‌وگو، الگوهای مغزی بسیار مشابهی را نشان دادند. این شباهت آنقدر پررنگ بود که پژوهشگران می‌توانستند تنها با نگاه به داده‌ها، نزدیک‌ترین افراد به یکدیگر را شناسایی کنند.

چه عواملی باعث این هماهنگی شگفت‌انگیز میان مغز دوستان صمیمی می‌شوند؟ بر اساس نتایج مطالعات منتشر شده در مجله آكسفورد آکادمیک، چهار دلیل اصلی برجسته شده‌اند. اولین عامل، «تجربه‌های مشترک» است. سال‌ها خاطره و موقعیت مشابه، مانند یک «کتابخانه عصبی» مشترک عمل می‌کند و پردازش اطلاعات را در دو مغز همسو می‌سازد. دومین عامل، «اعتماد و امنیت روانی» است. در کنار فردی که به او اعتماد داریم، مغز کمتر درگیر واکنش‌های تهدیدآمیز می‌شود. آمیگدال (Amygdala)، که مرکز پردازش احساسات منفی در مغز است، آرام‌تر می‌شود و شبکه‌های هیجانی–اجتماعی مانند قشر پیش‌پیشانی میانی (mPFC)، فرصت بیشتری برای هماهنگی می‌یابند.

سومین دلیل، «همدلی عاطفی» است. دوستان هنگام شادی یا ناراحتی، واکنش‌های مشابهی نشان می‌دهند و این هم‌زمانی در سطح مغزی، به شکل هم‌زمانی در شبکه‌های هیجانی ثبت می‌شود. آخرین مورد، «ارتباط غیرکلامی» است. یک نگاه، یک سکوت، یا حتی یک حرکت دست، می‌تواند کافی باشد تا مغزها به یک ریتم مشترک بیفتند.

مطالعات دانشگاهی متعدد، این یافته‌ها را تأیید می‌کنند. در یکی از این پژوهش‌ها، دو گروه از جمله دوستان نزدیک و غریبه‌ها، همزمان یک فیلم داستانی را تماشا کردند. دستگاه EEG نشان داد امواج مغزی دوستان، در بخش‌های مربوط به معنا و هیجان، بسیار شبیه‌تر است. آزمایشی دیگر در دانشگاه میشیگان نشان داد که هنگام گفت‌وگوی آزاد، دوستان هماهنگی بیشتری در امواج آلفا و تتا داشتند؛ امواجی که با توجه و حافظه کاری مرتبط هستند. حتی در بازی‌های گروهی، دوستان صمیمی نه تنها همکاری بهتری داشتند، بلکه مغزشان هم‌زمانی بیشتری در شبکه‌های تصمیم‌گیری نشان می‌داد.

پدیده «هم‌زمانی عصبی» فقط در نمودارها دیده نمی‌شود؛ اثر آن در زندگی روزمره آشکار است. هنگامی که مغزها هماهنگ می‌شوند، «درک بی‌کلام» ممکن می‌شود. دوستان می‌توانند بدون توضیح طولانی، منظور هم را بفهمند. این هم‌نوایی همچنین «حس ما بودن» را تقویت می‌کند. افراد احساس نزدیکی بیشتری دارند و پیوندشان محکم‌تر می‌شود. از سوی دیگر، تحقیقات نشان داده‌اند حضور یک دوست صمیمی می‌تواند پاسخ بدن به استرس را کاهش دهد. هم‌زمانی در شبکه‌های تنظیم هیجان، مثل سپری محافظ عمل می‌کند؛ و در سطحی گسترده‌تر، این پدیده توضیح می‌دهد که چرا گروه‌های انسانی می‌توانند منسجم شوند. هنگامی که اعضا هم‌نوایی عصبی پیدا می‌کنند، همکاری و همبستگی افزایش می‌یابد.

با این حال، همه‌چیز به این سادگی نیست. به گزارش اخبار جهان، پژوهش‌های منتشر شده در سایت ScienceDirect نشان می‌دهند هماهنگی مغزی همیشه به معنای توافق فکری نیست. گاهی فقط بازتاب یک محرک مشترک است. تفاوت‌های فردی، از شخصیت گرفته تا فرهنگ، شدت این هم‌نوایی را تغییر می‌دهند و ابزارهای امروزی مانند EEG یا fMRI هنوز محدودیت‌هایی دارند و همه‌ی ابعاد پدیده را نشان نمی‌دهند. با این وجود، همین یافته‌ها پرسش‌های فلسفی تازه‌ای ایجاد کرده‌اند: آیا «Neurosynchrony» پایه زیستی همدلی است؟ آیا می‌تواند شکل ابتدایی «آگاهی جمعی» باشد؟ و مرز میان هم‌نوایی ناشی از رابطه و ناشی از محرک کجاست؟

دانشمندان سال‌های پیش‌رو را پرهیجان پیش‌بینی می‌کنند. با توسعه فناوری‌های پوشیدنی عصبی، شاید روزی بتوان هم‌نوایی مغزی را در زندگی روزمره اندازه‌گیری کرد. این پدیده می‌تواند به سنجش کیفیت رابطه‌های آموزشی و درمانی کمک کند، در سلامت روان برای اختلالاتی مثل اوتیسم کاربرد داشته باشد و حتی در روان‌شناسی سازمانی به‌عنوان معیاری برای همکاری تیم‌ها به کار رود.

منبع: خبرگزاری آنا

لینک کوتاه : https://akhbarjahan.news/?p=96041
 

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.