به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از عصر ایران، در هوای آکنده از بخار خشکشویی، زن و مردی که حدود شصت سال از عمرشان میگذرد، در کنار هم مشغول کارند. مرد که علاقهمند به فوتبال است، نگاهی به دستگاه اتو و نگاهی دیگر به تلویزیون نصب شده روی دیوار دارد. او از جمله افرادی است که با ورود مشتری، بحث درباره آخرین تحولات لیگ برتر فوتبال ایران و حتی لیگهای معتبر اروپایی مانند انگلیس و اسپانیا را آغاز میکند. او با لحنی شوخطبعانه میگوید:
– یک بار که به تلویزیون رفتی، بگو کت و شلوارت را آوردهای پیش ما اتو بزنیم!
و سپس میخندد. همسرش نیز با لبخندی آرام به این شوخی واکنش نشان میدهد. چین و چروکها زیر چشمان سبز و روی دستانش نمایان است. او لباسهای تحویلی را ثبت میکند و هنگام دریافت وجه از طریق کارت بانکی میگوید:
– خدا به مالتان برکت دهد.
مرد پس از تحلیل کوتاهی درباره اهدای توپ طلای فوتبال جهان به «عثمان دمبله» ادامه میدهد:
– آقا! قبلاً این توپ طلا ارزشی داشت، اما الان همه چیز فراوان شده و اهدای جوایز آنقدر زیاد شده که به نظر میرسد ارزش خود را از دست داده است. این مسئله در کار ما هم صدق میکند. این رگال را ببینید (اشاره به ردیفی از پیراهنها که در کاورهای پلاستیکی در گوشه دنج مغازه آویزان شدهاند)، اینها متعلق به مشتریانی است که برای تحویل گرفتنشان مراجعه نکردهاند. برخی از آنها را سالهاست نگه داشتهایم. در گذشته، مردم تعداد محدودی پیراهن داشتند و فراموش نمیکردند، اما اکنون برخی آنقدر لباس دارند که از یاد میبرند لباسی را به خشکشویی سپردهاند! ارزش و اعتبار همه چیز از بین رفته، هم توپ طلا و هم لباس!
مرد به صحبتهایش ادامه میدهد و من در این فکر فرو میروم که آیا واقعاً صاحبان این پیراهنها و شلوارها فراموش کردهاند که در اینجا لباس دارند؟ شاید مهاجرت کردهاند؟ شاید فوت کردهاند؟ شاید…
ما با وجود تمام ادعاهایی که در مورد پیشرفت علم و فناوری، ارتباطات و شبکههای اجتماعی داریم، حتی در مورد سرنوشت افرادی که برای پس گرفتن لباسهایشان به خشکشویی مراجعه نکردهاند، هم هیچ اطلاعی نداریم! در دنیای امروز، با وجود پیشرفتهای چشمگیر در عرصههای مختلف، هنوز هم ابعاد پنهان و ناشناختهای وجود دارد که از دسترس ما دور ماندهاند. این امر نه تنها در مورد مسائل شخصی و سرنوشت افراد صدق میکند، بلکه در مقیاسهای بزرگتر و در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز قابل مشاهده است. به عنوان مثال، با وجود دسترسی گسترده به اطلاعات و شبکههای ارتباطی، هنوز هم بسیاری از حقایق و واقعیتها از دید عموم پنهان میمانند و یا به گونهای تحریف میشوند که درک درستی از آنها حاصل نمیشود.
در حوزه اقتصاد نیز، با وجود پیشرفتهای شگرف در زمینه تولید و توزیع کالاها و خدمات، هنوز هم نابرابریهای زیادی وجود دارد و بسیاری از افراد از دسترسی به امکانات اولیه زندگی محروم هستند. این در حالی است که بخش قابل توجهی از منابع و ثروت جهان در اختیار عدهای قلیل قرار دارد. در عرصه سیاست نیز، با وجود تلاشهای فراوان برای برقراری دموکراسی و عدالت، هنوز هم شاهد جنگها، خشونتها و تبعیضهای گوناگون در سراسر جهان هستیم. این مسائل نشان میدهند که پیشرفتهای مادی و تکنولوژیکی به تنهایی نمیتوانند ضامن خوشبختی و سعادت بشر باشند و برای رسیدن به یک جامعه عادلانه و پایدار، نیازمند توجه به ارزشهای انسانی، اخلاق و معنویت هستیم.
در این میان، نقش رسانهها و خبرنگاران در اطلاعرسانی و آگاهیبخشی به مردم بسیار حائز اهمیت است. رسانهها میتوانند با انتشار اخبار و گزارشهای دقیق و بیطرفانه، به روشن شدن زوایای پنهان مسائل کمک کرده و زمینه را برای تصمیمگیریهای آگاهانه فراهم کنند. با این حال، متأسفانه برخی از رسانهها به جای ایفای نقش اصلی خود، به ابزاری برای تبلیغات و پروپاگاندا تبدیل شدهاند و با انتشار اخبار جعلی و تحریف شده، به گمراه کردن افکار عمومی دامن میزنند. بنابراین، ضروری است که مخاطبان رسانهها با هوشیاری و دقت، به ارزیابی اطلاعات ارائه شده بپردازند و از منابع معتبر و موثق برای کسب خبر استفاده کنند.
در نهایت، میتوان گفت که پیشرفت واقعی زمانی حاصل میشود که همراه با توسعه مادی، به تعالی معنوی و اخلاقی نیز توجه شود و انسانها در تلاش برای ساختن دنیایی بهتر، از ارزشهای انسانی و اصول اخلاقی غافل نشوند. در این راستا، آموزش و پرورش نقش بسیار مهمی را ایفا میکند و میتواند با تربیت نسلی آگاه، مسئولیتپذیر و متعهد، به تحقق این هدف کمک کند. همچنین، ایجاد فضایی باز و دموکراتیک که در آن همه افراد بتوانند آزادانه نظرات و دیدگاههای خود را بیان کنند، میتواند به رشد و شکوفایی جامعه کمک کرده و از بروز تعارضات و خشونتها جلوگیری کند.
منبع : عصر ایران



























