تاریخ : سه شنبه, ۲۷ آبان , ۱۴۰۴ Tuesday, 18 November , 2025

قاب‌هایی که داستان‌ها را روایت می‌کنند

  • کد خبر : 103803
  • ۰۶ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۹
قاب‌هایی که داستان‌ها را روایت می‌کنند

به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از خبرگزاری مهر، وطن امروز نوشت: در سپیده‌دم روز سی و یکم شهریور سال 1359، زمانی که رژیم بعث عراق به رهبری صدام حسین، با پشتیبانی آشکار قدرت‌های جهانی، به مرزهای ایران اسلامی حمله کرد، فصلی تازه در تاریخ معاصر این کشور گشوده شد. جنگی که با عنوان […]

به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از خبرگزاری مهر، وطن امروز نوشت: در سپیده‌دم روز سی و یکم شهریور سال 1359، زمانی که رژیم بعث عراق به رهبری صدام حسین، با پشتیبانی آشکار قدرت‌های جهانی، به مرزهای ایران اسلامی حمله کرد، فصلی تازه در تاریخ معاصر این کشور گشوده شد. جنگی که با عنوان «دفاع مقدس» آغاز شد، صرفاً یک درگیری نظامی نبود، بلکه امتحانی الهی برای ملتی بود که تنها چند ماه پیش، با پیروزی انقلاب اسلامی، بیرق استقلال و آزادی را برافراشته بود.

صدام حسین، با این تصور خام که در عرض سه روز تهران را فتح کرده و خوزستان را به خاک عراق ضمیمه می‌کند، قصد داشت ایران را به زانو درآورد، اما نتیجه چیز دیگری شد؛ یک حماسه بی‌نظیر. هشت سال مملو از خون، اشک، فداکاری و پیروزی‌های معنوی که ایران را به عنوان نماد مقاومت به جهانیان شناساند. این جنگ که تا بیست و نهم مرداد سال 1367 به طول انجامید، بیش از دویست هزار شهید، صدها هزار جانباز و اسیر و خسارات مادی فراوانی به بار آورد، اما در بطن خود، گنجینه‌ای از ارزش‌های والای انسانی و الهی را جای داد. از آزادسازی خرمشهر در عملیات بیت‌المقدس، تا عبور از اروند در والفجر هشت و فتح فاو در آخرین روزهای جنگ، رزمندگان اسلام با دستان خالی اما دلی سرشار از ایمان، معجزه‌ها خلق کردند.

دفاع مقدس، مظهر اتحاد ارتش، سپاه، بسیج و مردم بود؛ جایی که نوجوانان سیزده ساله مانند شهید حسین فهمیده، زیر تانک‌های دشمن رفتند و مادرانی چون شهید مریم فرمانی، فرزندان خود را به جبهه‌ها روانه کردند. این هشت سال، نه فقط دفاع از خاک، بلکه دفاع از هویت، اسلام و آرمان‌های امام خمینی (ره) بود که با شعار «جنگ جنگ تا پیروزی»، ملت را به سوی قله‌های سربلندی هدایت کرد.

در این میان، هنر، به ویژه عکاسی، همچون جواهری درخشان می‌درخشد. عکاسان جنگ که اغلب خود رزمندگانی با دوربین بر دوش بودند، نه تماشاگران بی‌طرف وقایع، بلکه روایتگران واقعی تاریخ شدند. آن‌ها با به خطر انداختن جان خود، در سنگرهای خونین، زیر بارش موشک‌ها و در میان دود و آتش، لحظاتی را ثبت کردند که امروز، نسل‌های آینده را با عمق از خودگذشتگی آشنا می‌کند. عکس‌ها نه تنها اسناد تاریخی هستند، بلکه نمادهایی از مظلومیت و شجاعت به شمار می‌روند.

عکاسی در دفاع مقدس، ابزاری برای برملا کردن جنایات رژیم بعث در مجامع بین‌المللی شد و در عین حال، روحیه مقاومت را در میان مردم زنده نگه داشت. این هنر، وقایع را از منظری انسانی و عاطفی ثبت کرد؛ جایی که گلوله و ترکش، نه تنها ابزارهای جنگ، بلکه نماد عشق به وطن و شهادت شدند. اهمیت حضور عکاسان در این بود که آن‌ها پلی بین گذشته و آینده زدند؛ ثبت کردند تا فراموش نشود، روایت کردند تا الهام‌بخش باشد. بدون لنزهای شجاعانه آن‌ها، دفاع مقدس تنها یک روایت شفاهی باقی می‌ماند، اما با عکس‌ها، آن دوران به صورت تصویری در خاطره‌ها ماندگار و جاودانه شد.

در این مقاله، به معرفی پنج عکاس برجسته ایرانی می‌پردازیم که هر یک، با ثبت به یادماندنی‌ترین تصاویر، میراثی بی‌بدیل از این حماسه را به یادگار گذاشتند.

آلفرد یعقوب‌زاده، از بحران‌های جهانی تا قلب دفاع مقدس

آلفرد یعقوب‌زاده، عکاس ارمنی‌تبار ایرانی، از معدود عکاسانی است که دفاع مقدس را نه تنها از دیدگاه ایرانی، بلکه از دیدگاهی جهانی به تصویر کشید. یعقوب‌زاده، متولد سال 1337 در تهران، عکاسی را با وقایع انقلاب 57 آغاز کرد و با شروع جنگ، راهی جبهه‌ها شد. او که پیش از جنگ در بحران‌های سومالی، افغانستان و لبنان عکاسی کرده بود، در دفاع مقدس بیش از 20 عملیات را پوشش داد و هزاران عکس ثبت کرد.

یعقوب‌زاده با دوربین خود، لحظاتی را شکار می‌کرد که ترکیبی از زیبایی و وحشت بودند؛ جایی که فداکاری رزمندگان، در برابر ویرانی جنگ، خودنمایی می‌کرد. یکی از مشهورترین عکس‌های او، «پدر و پسر در بمباران» است؛ تصویری از پدری که پسر کوچکش را در آغوش گرفته و از میان دود و آتش اهواز فرار می‌کند. این عکس که در سال 1360 ثبت شد، به نماد پایداری خانواده‌های ایرانی تبدیل شد و در نمایشگاه‌هایی در پاریس و نیویورک به نمایش درآمد. یعقوب‌زاده می‌گوید: «جنگ، چهره واقعی انسان را نشان می‌دهد؛ من فقط شاهد بودم».

او در عملیات‌های ثامن‌الائمه و طریق‌القدس حضور داشت و عکس‌هایی از عبور رزمندگان از هورالعظیم ثبت کرد که امروزه در آرشیو یونسکو نگهداری می‌شود. برای مثال، عکسی از یک بسیجی که در میان نیزارها دعا می‌خواند، نمادی از توکل به خداوند است. اهمیت حضور یعقوب‌زاده در پیوند دادن دفاع مقدس با جهان بود. او با همکاری خبرگزاری‌های خارجی مانند آسوشیتدپرس، جنایات عراق را افشا کرد. عکس «ویرانه‌های آبادان» سندی بر بمباران‌های شیمیایی است که در گزارش‌های سازمان ملل مورد استفاده قرار گرفت.

بیش از ده هزار نگاتیو از او به جا مانده که بخش عمده‌ای از آن‌ها در موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری می‌شود. یعقوب‌زاده که 13 سال در فلسطین عکاسی کرد، تجربیات خود را به دفاع مقدس آورد و جنگ را از زاویه‌ای انسانی به ثبت رساند. نقش او در ثبت ماندگارترین عکس‌ها، در نشان دادن اتحاد اقوام ایرانی بود؛ عکسی از کردهای مهاباد که به جبهه‌ها می‌پیوندند، نمادی از همبستگی ملی است. یعقوب‌زاده مرزهای قومی را درنوردید؛ او به عنوان یک ارمنی، در جبهه‌های جنوب عکاسی می‌کرد و می‌گفت: «وطن، رنگ و نژاد نمی‌شناسد». می‌توان گفت یعقوب‌زاده با بیش از 40 سال فعالیت، عکاسی را به ابزاری برای صلح تبدیل کرد.

ساسان مویدی، راوی بمباران‌های تهران و بازگشت رزمندگان

ساسان مویدی، متولد هشتم تیر سال 1338 در تهران، یکی از برجسته‌ترین عکاسان مستند دفاع مقدس است که با ثبت لحظات تلخ و انسانی جنگ، شناخته می‌شود. مویدی عکاسی حرفه‌ای را از سال 1355 در روابط عمومی تلویزیون آموزشی ایران آغاز کرد. با آغاز جنگ تحمیلی، او به سرعت به جبهه‌ها و مناطق جنگی رفت و بیش از 30 عملیات را پوشش داد.

مویدی که ابتدا با دوربین‌های ساده کار می‌کرد، به زودی به یکی از روایتگران اصلی جنایات رژیم بعث تبدیل شد. او بیش از 70 هزار نگاتیو از دفاع مقدس ثبت کرد که بخش عمده‌ای از آن‌ها به بمباران‌های موشکی تهران و فاجعه شیمیایی حلبچه اختصاص دارد. مویدی می‌گوید: «عکاسی جنگ، یعنی باز کردن چشمان بسته دنیا به روی فاجعه‌ها، نه جشن گرفتن آن‌ها». او با شهامت، در میان دود و آتش، لحظاتی را شکار کرد که نه تنها تاریخ را مستند کردند، بلکه وجدان بشری را به چالش کشیدند.

یکی از ماندگارترین عکس‌های مویدی، مجموعه تصاویر «تهران، 50 روز از جنگ» است؛ مجموعه‌ای که در سال 1366، هنگام موشک‌باران‌های صدام به پایتخت ایران ثبت شد. در یکی از این تصاویر، مادری با فرزندانش در پناهگاه زیرزمینی، با چشمانی پر از ترس به بیرون خیره شده، نمادی از مقاومت مدنی در برابر وحشت جنگ است. این عکس‌ها که در کتاب «تهران، 50 روز از جنگ» (انتشارات سروش، 1368) جمع‌آوری شدند، سندی بر جنایات جنگی عراق بودند و در مجامع بین‌المللی، از جمله سازمان ملل، به عنوان مدرک مورد استفاده قرار گرفتند.

مویدی به همراه احمد ناطقی، از اولین عکاسانی بودند که فاجعه حلبچه را به ثبت رساندند؛ عکسی از قربانیان کودک با ماسک‌های اکسیژن که بدن‌های‌شان از گاز خردل سوخته بود، یکی از شواهد کلیدی برای محکوم کردن صدام در دادگاه‌های جهانی شد. این تصویر، برنده جوایز متعدد بین‌المللی و نماد مظلومیت کردهای عراق و همسایگان ایرانی شد.

اهمیت حضور مویدی در دفاع مقدس، در انسانی کردن روایت جنگ بود. او نه تنها در جبهه‌های جنوب مانند عملیات بیت‌المقدس و والفجر 8 حضور داشت، بلکه به عنوان عکاس تلویزیون، تصاویر زنده از آزادسازی خرمشهر و عبور از اروند را برای نسل داخل و خارج از کشور به ثبت رساند. بیش از شش جلد کتاب از عکس‌های جنگ او بین سال‌های 1361 تا 1367 منتشر شد، از جمله «مبادله اسرا» و «حلبچه»، که هر کدام روایتی مستقل از ایثار و فاجعه ارائه می‌دهند. مویدی که لوح زرین دست‌خط امام خمینی (ره) را در سال 1368 به عنوان عکاس برگزیده دفاع مقدس دریافت کرد، در مصاحبه‌ای با وبسایت اخبار جهان (1397) تأکید کرد: «عکاسانی که چشم خود را بر جنگ بستند، اصلاً عکاس نیستند؛ ما باید شاهد باشیم تا تاریخ تکرار نشود».

بهرام محمدی‌فر، راوی خونین‌شهر و حماسه‌های جنوب

بهرام محمدی‌فر، متولد دهه 1330 در تهران، عکاس برجسته جنگ تحمیلی، با لنزهای پرشور خود، حماسه‌های جنوب ایران را در قاب‌هایی جاودانه ثبت کرد و به یکی از روایتگران بی‌بدیل دفاع مقدس تبدیل شد. محمدی‌فر از همان روزهای آغازین جنگ در سال 1359، با شوری انقلابی به جبهه‌های جنوب شتافت و با دوربین پنتاکس خود، که گویی بخشی از وجودش بود، هزاران لحظه از فداکاری و مقاومت را مستند کرد. او که پیش از جنگ تجربه عکاسی محدودی داشت، در کوران نبردهای خونین، به ویژه در عملیات‌های بیت‌المقدس و خیبر، به عکاسی حرفه‌ای روی آورد و با حضور در خطوط مقدم، تصاویری خلق کرد که نه تنها تاریخ جنگ، بلکه روح خوزستان مقاوم را به تصویر کشیدند.

محمدی‌فر که خود را سربازی با دوربین می‌دانست، می‌گفت: «عکاسی در جنگ، یعنی ثبت قلب تپنده ملتی که برای آزادی می‌جنگد». یکی از ماندگارترین آثار او، عکس معروف «خونین‌شهر» است که در سال 1361 پس از عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر ثبت شد. این تصویر که کلاه‌خودهای شکسته و پراکنده سربازان بعثی را در میان ویرانه‌های شهر نشان می‌دهد، به نمادی از پیروزی و شکست دشمن تبدیل شد. این قاب، که در آرشیو موزه دفاع مقدس خوزستان نگهداری می‌شود، نه تنها یک سند تاریخی، بلکه تجلی عزت و غیرت ایرانی است که با خون رزمندگان به دست آمد. محمدی‌فر در این عکس، با ترکیب‌بندی استادانه، تضاد میان ویرانی و پیروزی را به نمایش گذاشت: کلاه‌خودهای دشمن، خرد شده در خاک، در برابر پرچم ایران که بر فراز مسجد جامع خرمشهر برافراشته شده بود. این تصویر، در روزنامه‌های وقت منتشر شد و به مردم ایران، نوید آزادی سرزمین‌شان را داد.

محمدی‌فر در عملیات فتح‌المبین و خیبر نیز حضور داشت و تصاویری از رزمندگان در هورالعظیم ثبت کرد که روحیه ایمانی و مقاومت محلی را نشان می‌داد. یکی از عکس‌های برجسته او، لحظه‌ای از شهید محمد بروجردی، معروف به «مسیح کردستان» است که در حال گفت‌وگو با رزمندگان در سنگر دیده می‌شود. این عکس، که سال 1361 ثبت شد، نه تنها فرماندهی ایمانی بروجردی را به تصویر کشید، بلکه وحدت رزمندگان ارتش، سپاه و بسیج را به نمایش گذاشت. عکسی دیگر از او، لحظه بازگشت مردم خرمشهر به شهر آزادشده را نشان می‌دهد؛ مردمی که با اشک شوق و دست‌های خالی، به خانه‌های ویران‌شده خود بازمی‌گشتند. این قاب که در نمایشگاه‌های داخلی و خارجی به نمایش درآمد، نمادی از استقامت و امید مردم جنوب شد و در کتاب «خرمشهر آزاد شد» (انتشارات سوره مهر، 1365) منتشر شد.

اهمیت حضور محمدی‌فر در جبهه‌های جنوب، در ثبت حماسه‌های محلی بود. او که خود عاشق فرهنگ و مردم خوزستان بود، با عکس‌هایش روحیه مقاوم این خطه را به جهانیان نشان داد. بیش از 3000 نگاتیو از او، که بخش عمده‌ای در موزه دفاع مقدس خوزستان نگهداری می‌شود، گنجینه‌ای از لحظات ناب جنگ است: از رزمندگان عرب خوزستان که در کنار برادران پارسی خود می‌جنگیدند، تا لحظه‌های دعا در سنگرهای خاکی. محمدی‌فر که عکاسی را عشقی الهی می‌دانست، در مصاحبه‌ای با خبرگزاری مهر (1398) اظهار داشت: «دوربین من، قلم خداوند بود که با آن، داستان ایثار را نوشتم». نمایشگاه‌های او در تهران، اهواز و حتی شهرهای اروپایی مانند لندن، همواره مورد ستایش قرار گرفت و الهام‌بخش نسل جوان شد.

نقش محمدی‌فر در ثبت ماندگارترین عکس‌ها، در روایت آزادی و بازسازی هویت ملی بود. او نه تنها ویرانی‌های جنگ را ثبت کرد، بلکه با تمرکز بر لحظات پیروزی، مانند شادی رزمندگان در فتح فاو، امید را به تصویر کشید. عکس‌های او، که در آرشیوهای ملی و موزه‌های دفاع مقدس حفظ شده‌اند، سندی بر وحدت و مقاومت مردم جنوب‌اند. محمدی‌فر پس از جنگ نیز به فعالیت خود ادامه داد و با برگزاری کارگاه‌های عکاسی در خوزستان، نسل جدیدی از عکاسان را تربیت کرد. او معتقد بود «هر عکس، یک درس تاریخ است که نباید فراموش شود». آثارش، از عملیات والفجر مقدماتی تا کربلای 4، ترکیبی از درد و افتخار را منتقل می‌کنند و امروزه، در کتاب‌های درسی و مستندهای دفاع مقدس، به عنوان منابعی الهام‌بخش مورد استفاده قرار می‌گیرند. محمدی‌فر با بیش از چهار دهه فعالیت، عکاسی را به هنری برای حفظ حافظه جمعی تبدیل کرد. او در کنار ثبت جنگ، به عکاسی از بازسازی خرمشهر نیز پرداخت و تصاویری از بازگشت زندگی به این شهر ارائه داد که نماد احیای هویت ایرانی است. اهمیت حضور او، در این بود که جنگ را نه تنها به عنوان نبرد، بلکه به عنوان داستانی از عشق به وطن روایت کرد. قاب‌های او، از لحظه شهادت در شلمچه تا شادی آزادی خرمشهر، امروزه در قلب نسل‌ها زنده‌اند و فریاد می‌زنند: «خونین‌شهر، دوباره شهر شد».

احمد ناطقی، ثبت‌کننده فاجعه حلبچه و نمادهای مقاومت

احمد ناطقی، عکاس پیشکسوت دفاع مقدس، با ثبت فاجعه‌های فراموش‌نشدنی، نقش کلیدی در روایت مظلومیت ایرانیان ایفا کرد. ناطقی متولد 1337 در تهران، از سال 1359 به خبرگزاری جمهوری اسلامی پیوست و در طول جنگ، رئیس اداره عکس شد. او بیش از 30 عملیات را پوشش داد و با دوربین خود، لحظاتی را ثبت کرد که تاریخ را تغییر داد. ناطقی که موسس جشنواره عکس کودک بود، عکاسی را ابزاری برای حقوق بشر می‌دید. معروف‌ترین عکس او، «دخترک حلبچه» است؛ تصویری از یک کودک کرد که پس از بمباران شیمیایی، بی‌جان در آغوش مادرش افتاده. این عکس در 16 اسفند 1366 ثبت شد و نماد جنایات صدام شد؛ برنده جایزه جهانی و پولیتزر. ناطقی در عملیات‌های کربلای 4 و 5 حضور داشت و عکس‌هایی از عبور از شلمچه ثبت کرد. عکسی از جانبازان شیمیایی، سندی بر استفاده از گاز خردل است. اهمیت حضور ناطقی در افشای جنایات بود؛ عکس‌هایش در دادگاه لاهه استفاده شد. بیش از 5000 عکس از او در آرشیو ملی است. او خانه عکاسان ایران را بنیان گذاشت و عکاسی را ترویج داد. نقش او در ثبت ماندگار، در انسانی کردن جنگ بود؛ عکسی از رزمنده‌ای که قرآن می‌خواند، نماد ایمان است. ناطقی می‌گوید: «عکس، سلاح بی‌صدا است».

بهزاد پروین‌قدس، رزمنده و عکاس لشکر عاشورا

بهزاد پروین‌قدس، عکاس، نقاش، خطاط و جانباز دفاع مقدس، نماد رزمنده‌ای است که دوربین را به عنوان سلاح دوم بر دوش داشت. او متولد سوم فروردین 1343 در تبریز، در خانواده‌ای مذهبی و هنری است و مادرش نقاش بود. پروین‌قدس از کودکی به نقاشی علاقه‌مند شد و با پیروزی انقلاب، عکاسی را آغاز کرد. با شروع جنگ تحمیلی، او خودجوش به جبهه‌ها پیوست و به عنوان رزمنده لشکر 31 عاشورا، در بیش از 20 عملیات بزرگ حضور یافت. پروین‌قدس که عضو واحدهای تک‌تیرانداز، مخابرات، آرپی‌جی و اطلاعات عملیات بود، بیش از 72 هزار فریم عکس از رشادت‌های رزمندگان ثبت کرد. او با دوربین اسمینای روسی، لحظاتی را شکار کرد که تاریخ را جاودانه ساخت. پروین‌قدس می‌گوید: «دوربینم همیشه کنارم بود؛ نه به عنوان عکاس رسمی، بلکه به عنوان بسیجی‌ای که نمی‌خواست لحظه‌ای از حماسه از دست برود». اهمیت حضور پروین‌قدس در ثبت خودجوش و از دل میدان بود. او نه عکاس سازمانی، بلکه رزمنده‌ای بود که در میان برف‌های ماووت یا گرمای شلمچه، قاب می‌گرفت. بیش از 72 هزار فریم از او، آرشیوی عظیم است که تاریخ جنگ را روایت می‌کند؛ از لحظه شهادت در فکه تا شادی فتح فاو. او در مصاحبه با وبسایت اخبار جهان (1399) تأکید کرد: «علاقه باطنی‌ام مرا واداشت هر چیزی ماندگار را جمع کنم؛ می‌دانستم بچه‌های غواص امروز هستند و فردا شهید می‌شوند».

منبع : خبرگزاری مهر

لینک کوتاه : https://akhbarjahan.news/?p=103803
 

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.