به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از «فارن افرز»، تحولات اخیر خاورمیانه نشان میدهد که کشورهای منطقه در حال ارزیابی مجدد روابط و استراتژیهای خود هستند. عملکرد نامناسب تسلیحات روسی و محدودیتهای وابستگی به سیستمهای تسلیحاتی آمریکا، از جمله درسهایی است که کشورهای منطقه از درگیریهای دو سال اخیر گرفتهاند.
جنگ اسرائیل در غزه و سیاستهای توسعهطلبانه این کشور، خاورمیانه را به سمتی سوق میدهد که کمتر کسی انتظارش را داشت. حمله اسرائیل به رهبران سیاسی حماس در قطر، نه تنها سرزمینهای فلسطینی، بلکه هفت کشور دیگر را نیز پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ هدف قرار داده و اعتبار چتر امنیتی آمریکا را زیر سؤال برده است.
رهبران اسرائیل در دو سال گذشته از نابودی رهبران حزبالله در لبنان، حملات مکرر به اهداف در یمن و ضربات به ایران سخن گفتهاند، اما این اقدامات به جای تحکیم قدرت اسرائیل، نتیجه معکوس داشته و کشورهای عربی را که از ایران و گروههای نیابتی آن هراس داشتند، دلسرد کرده است. کشورهایی که زمانی اسرائیل را شریکی بالقوه میدانستند، اکنون آن را بازیگری خطرناک و غیرقابل پیشبینی میدانند.
در همین راستا، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، «طرح صلح» جدیدی را اعلام کردهاند که به عنوان راهی برای بازگرداندن ثبات به منطقه معرفی شده است. با این حال، این طرح تا زمانی که اسرائیل به رفتار تهاجمی خود ادامه دهد و حقوق فلسطینیان را نادیده بگیرد، چشمانداز روشنی نخواهد داشت.
پیش از حملات اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل با حمایت آمریکا امیدوار بود تا منطقه را به نفع خود بازسازی کند و ایران را به حاشیه براند، اما اکنون تنها خود را منزوی کرده و کشورهای عربی را از همکاری با خود بیرغبت کرده است.
بسیاری از کشورهای منطقه در پاسخ به این تحولات، مشارکتهای امنیتی خود را متنوع کرده، در خودمختاری خود سرمایهگذاری نموده و از عادیسازی روابط با اسرائیل فاصله میگیرند. پروژههایی که هدفشان نزدیکتر کردن اسرائیل به کشورهای عربی بود، احتمالاً به حاشیه رانده خواهند شد.
پشتیبانی بیدریغ آمریکا از اسرائیل، جایگاه واشنگتن در منطقه را تضعیف میکند. در حالی که زمانی تهدید ایران میتوانست کشورهای منطقه را به پیروی از سیاستهای آمریکا تشویق کند، اکنون ترس از اسرائیل، آنها را از آمریکا دور میکند. آمریکا باید تغییرات در حال وقوع در خاورمیانه را درک کند و از مهار اسرائیل خودداری کند.
شکست در حل مسئله فلسطین و اجازه دادن به اسرائیل برای رفتار تهاجمی، موج جدیدی از افراطگرایی را شعلهور خواهد کرد که منافع آمریکا، ثبات منطقه و امنیت جهانی را تهدید میکند.
مصر اولین کشور عربی بود که روابط خود با اسرائیل را عادی کرد، اما پس از حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳، قاهره مجبور به اتخاذ موضعی متفاوت شده است. عبدالفتاح سیسی، رئیسجمهور مصر، اسرائیل را «دشمن» نامیده و سطح همکاری امنیتی با این کشور را کاهش داده است. مصر و ترکیه رزمایش دریایی مشترکی در شرق مدیترانه انجام دادهاند که هدف آن تعمیق همکاری دفاعی آنهاست.
برخی از کشورهای خلیج فارس نیز با احتیاط با اسرائیل همسو شده بودند، زیرا ایران را تهدید اصلی برای امنیت خود میدانستند. پیمان ابراهیم، قراردادهای عادیسازی بین اسرائیل و چند کشور عربی در سال ۲۰۲۰، با هدف مهار ایران و محافظت از رژیمها در برابر تحولات داخلی و منطقهای منعقد شد.
اما امروزه، منطق عادیسازی در حال فروپاشی است. دکترین جدید دفاع پیشدستانه اسرائیل، که به آن اجازه میدهد حاکمیت دیگر کشورها را نقض کند، تقریباً تمام کشورهای منطقه را ناامن کرده است. جنگ در غزه، گسترش شهرکهای اسرائیلی، و رویکرد سازشناپذیر اسرائیل در لبنان، حفظ روابط رسمی با اسرائیل را به یک بدهی سیاسی و استراتژیک برای دولتهای عربی تبدیل کرده است.
بر اساس نظرسنجیهای اخیر، حمایت عمومی از عادیسازی با اسرائیل در منطقه بسیار پایین است. عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز در مورد قابلیت اعتماد اسرائیل به عنوان یک شریک استراتژیک تردید دارند.
ترکیه نیز اسرائیل را به دلیل رفتارش با فلسطینیان محکوم میکند و این دو کشور در مسائل ژئوپلیتیک و امنیتی با یکدیگر رقابت دارند. جنگ در غزه این دو را بیش از پیش از هم دور کرده است. ترکیه تجارت با اسرائیل را معلق و حریم هوایی خود را بر روی آن بسته است.
تجدیدنظرطلبی و تجاوز اسرائیل همچنین در حال شتابدهی به نظامیسازی و متنوعسازی استراتژیهای دفاعی در سراسر منطقه است. کشورها در حال سرمایهگذاری در قابلیتهای داخلی و متنوعسازی تأمینکنندگان خود هستند. عربستان سعودی همکاری با چین در مورد موشکها و پهپادها را گسترش داده و امارات متحده عربی جنگندههای فرانسوی خریداری کرده است.
این شبکه در حال گسترش مشارکتها فضای در حال کوچک شدن برای اسرائیل باقی میگذارد. سیاست اسرائیل عادیسازی را به یک ریسک داخلی و استراتژیک برای رهبران عربی تبدیل کرده است.
حمله اسرائیل در دوحه نشان داد که اسرائیل غیرقابل پیشبینی و تهاجمی است و تضمینهای امنیتی آمریکا غیرقابل اعتماد هستند. در نتیجه، کشورهای منطقه به دنبال روابط متنوع با دیگر قدرتها و سرمایهگذاری گسترده در صنایع دفاعی داخلی خواهند بود.
ترکیه و عربستان سعودی، دو تا از مهمترین قدرتهای منطقهای، احتمالاً بیشتر همکاری خواهند کرد. آنها میتوانند برای تثبیت سوریه با هم همکاری کنند و تلاشهای مشترک در مجامع چندجانبه را برای پایان دادن به جنگ در غزه و مهار تجاوز اسرائیل هماهنگ نمایند.
برای آمریکا، این تحولات مستلزم بازنگری در استراتژی است. حمایت بیقید و شرط از اسرائیل نفوذ آمریکا را تضعیف میکند و این برداشت را تقویت مینماید که واشنگتن منطقه را تنها از منظر منافع اسرائیل میبیند.
آمریکا باید رویکرد خود را با پرداختن مستقیم به نگرانیهای مصر، کشورهای خلیج فارس و ترکیه و کار به سمت چارچوبهای امنیتی مشارکتی که اولویت را به کاهش تشدید، پیشگیری از درگیری و یکپارچگی اقتصادی میدهند، تنظیم کند. واشنگتن باید همچنین سیاست آمریکا در حمایت از یک راهحل عادلانه مسئله فلسطین را تحکیم کند.
پایان دادن به عملیات اسرائیل در غزه، جلوگیری از تخلیه جمعیتی این منطقه، متوقف کردن قحطی ساخت بشر در آنجا و توقف الحاق کرانه باختری باید نقاط شروع باشند.
منبع : فارن افرز



























