عنوان: شبکه سحاب تلویزیون و روایت چندزبانه و چندفرهنگی: تجربه میدانی برای واحدسازی روایت در رسانههای جهانی
خبرگزاری اخبار جهان گزارش میدهد: شبکه سحاب تلویزیون با رهبری حسین شیخیان، کارشناس روابط بینالملل و مدیر شبکه سحاب در معاونت برونمرزی سازمان صدا و سیما، به تجربههای میدانی خود برای ارائه یک روایت واحد اما به صورت بومیشده برای مخاطبان جهانی میپردازد. رویکرد این شبکه بر درک عمیق از زمینههای فرهنگی، زبانی، تاریخی و اجتماعی هر جامعه استوار است تا پیامرسانی بینالمللی را با رسایی و موثری بیشتر انجام دهد. در این متن، مسیرها و اصول کلیدی این رویکرد به زبان ساده و قابل فهم برای همه مخاطبان بررسی میشود.
زمینه فهم مخاطب جهانی و شرطِ اثربخشی پیام
برای انتقال مؤثر پیام به افکار عمومی جهانی، نخست باید نسبت به زمینههای فرهنگی و زبانی هر جامعه حساسیت نشان داد. این به معنای صرف ترجمه کلامی نیست، بلکه درک عمیق از مفاهیم، نمادها، حافظه تاریخی و حتی شوخیهای متداول در یک ملت است. پیامهایی که از نظر صحت محتوا درست هستند، اما در قالبی که با زبان و فرهنگ مخاطب سازگار نیستند ارائه شوند، ممکن است به دلیل عدم هماهنگی با ذهنیت مخاطبان جنبش نداشته باشند یا حتی به سوءتفاهم منجر شوند. به عبارت دیگر، بیزمینهگی در علوم ارتباطات یکی از خطرناکترین اشکال انتقال پیام است و میتواند مانع از رسیدن صحیح پیام به جامعه هدف شود. مخاطب جهانی مجموعهای از جوامع با پیشینههای مختلف است و هر گروه به شیوهای ویژه برای پذیرش پیام نیاز دارد؛ بنابراین قالب و لحن پیام باید به گونهای طراحی شود که با گسترههای فرهنگی گوناگون همسو باشد و در عین حال اصل و هویت اصلی پیام حفظ شود.
تطبیق عناصر روایت با سرمایه فرهنگی مقصد
یکی از نکات کلیدی در راهبرد سحاب، انطباق عناصر روایت با سرمایه فرهنگی جامعه هدف است. در برخی فرهنگها، رویکرد غیرمستقیم و مبتنی بر استعارهها، اشارات تاریخی و زمینهچینی تدریجی اثرگذارتر است، در حالی که در فرهنگهای دیگر صراحت، شفافیت و سادگی بیان نیاز است. برای مثال در برخی جوامع آمریکای لاتین، ارزشهای اجتماعی مانند عدالت و مقاومت مردمی میتوانند به عنوان پیوستهای قدرتمند روایت عمل کنند. در آفریقا تجربههای مشترک با دوران استعمار و مبارزه با سلطه، قدرت همذاتپنداری را افزایش میدهد. در شرق آسیا نیز احترام به سنتها و هماهنگی اجتماعی میتواند مسیر ارتباط را هموار کند. بنابراین مدل ارتباطی باید متناسب با ماهیت فرهنگی مقصد انتخاب شود و هیچگاه قالب واحدی به همه فرهنگها تحمیل نشود.
تولید محتوای متنوع با حفظ هویت گفتمانی
سه اصل اساسی برای موفقیت در ارتباطات رسانهای بینالمللی از سوی این رویکرد مطرح میشود: نخست، شناخت عمیق کانتکست شامل تاریخ، زبان، حافظه جمعی و حساسیتهای روز جامعه هدف؛ دوم، بومیسازی هوشمندانه به این معنا که روایت با ذائقه و ساختار فکری هر جامعه همسو شود بدون اینکه انسجام پیام از دست برود؛ و سوم، حفظ هویت گفتمانی به این معنا که پیام اصلی نباید تغییر کند، هرچند قالب و لحن روایت تغییر یا تنوع یابد. این سه شرط به رسانهها این امکان را میدهد تا روایت گفتمانی واحدی را با هزاران لحن و شکل بیان کنند و همچنان اصالت و اعتبار گفتمان حفظ شود.
چارچوب عملی برای طراحی پیامهای بینالمللی
در فضای رقابتی امروز، انتشار پیامها تنها با اتکا به دادهها و شواهد معتبر کافی نیست؛ بلکه باید قالب و رسانههای انتشار نیز با شیوههای مصرف محتوا در هر جامعه سازگار باشد. برای مخاطبان اروپایی یا آمریکای لاتین، ممکن است ارجاع به قوانین بینالمللی و اسناد معتبر با تصاویر صریح و قابل راستیآزمایی بیشترین اثر را بگذارد؛ در حالی که برای جوامع مسلمان، پیوند رویداد با اصول امت اسلامی و وحدت امت برجسته میشود. در آفریقا، تمرکز بر تجربههای مشترک با استعمار میتواند حس همدلی را تقویت کند و در شرق آسیا، استفاده از زبان تصویری آرام و روایتی دقیق با احترام به سبک گفتوگوی محلی نتیجهبخشتر است. نتیجه اینکه یک قالب واحد با تغییراتی اندک در زبان و قالب روایت میتواند برای چندین مخاطب با هویتهای متفاوت کارکردی چندگانه داشته باشد.
نیروی انسانی؛ کلید توسعه و ارتقای کیفیت روایتها
یکی از چالشهای جدی در این راهبرد، کمبود نیروهای آموزشدیدهای است که بتوانند با شناخت عمیق از زمینههای فرهنگی، تاریخی و سیاسی هر حوزه، مفاهیم را به شیوهای بومیسازی و قابل فهم برای مخاطبان بینالمللی ارائه کنند. تربیت چنین نیروی انسانی به عنوان یک سرمایه استراتژیک تلقی میشود. بدون وجود افرادی که بتوانند پیام را در قالبی مناسب با هر فرهنگ و رسانهای ارائه دهند، حتی بهترین محتوا نیز نمیتواند به شکل مؤثر به افکار عمومی جهانی منتقل شود. بر این پایه، طراحی برنامـههای آموزشی و جذب نیروهای متخصص در زمینههای ترجمه فرهنگی، تحلیل رسانهای و تولید محتوا با رویکرد بینفرهنگی از ضروریات محسوب میشود.
نمونههای میدانی و چشمانداز آینده
در تجربه عملی شبکه سحاب، تلاش برای تولید گزارشها و محتواهای چندزبانه با رویکردی واحد انجام شده است تا هر زبان و فرهنگ نسخهای از روایت را با بالاترین انسجام و دقت دریافت کند. این رویکرد به ویژه در پروژههای بزرگ و موضوعات حساس که نیازمند استنادات حقوقی و فنی دقیق است، توانسته است به حفظ انسجام گفتمانی در عین تنوّع قالبها کمک کند. همچنین، استفاده از تصاویر و دادههای معتبر و تأکید بر روایتهای با محوریت حقیقت و واقعیتهای عینی، به کاهش احتمال تحریف یا سوءبرداشت کمک کرده است.
جمعبندی
شبکه سحاب تلویزیون با پشتوانه تجربه میدانی و تخصصی در حوزه روابط بینالملل، به وضوح نشان میدهد که برای ارائه روایت چندزبانه و چندفرهنگی به مخاطبان جهانی باید از سه رکن کلیدی پیروی کرد: درک عمیق از کانتکست فرهنگی و زبانی، قدرتمندساختن فرایند بومیسازی بدون از دست رفتن هویت گفتمانی و طراحی قالبهای روایی متنوع اما همسو با پیام اصلی. این رویکرد نه تنها امکان دسترسی گستردهتر به مخاطبان جهانی را فراهم میکند، بلکه از طریق تأکید بر دادههای مستند و شواهد معتبر، به کاهش فرصتهای تحریف و سوءتفاهم میانجامد. در نهایت، سرمایه انسانی آگاه و متخصص برای تربیت چنین رویکردی، کلید اصلی پیادهسازی موفق این مدل روایت است. این متن از خبرگزاری اخبار جهان منتشر شده است.


























