به گزارش اخبار جهان به نقل از فضلالله ایرجی کجوری؛ پژوهشگر و مولف کتاب «یادداشتهای ولی خان تنکابنی»، اواخر تابستان هر سال، سالروز مرگ خودخواسته یکی از چهرههای سرنوشتساز تاریخ معاصر ایران در اواخر دوره قاجاریه را یادآوری میکند: محمدولیخان تنکابنی (خلعتبری). این شخصیت برجسته، در طول دوران سلطنت ناصرالدینشاه تا احمدشاه قاجار، به واسطه خدمات نظامی و مدیریتی خود، القاب متعددی چون نصرالسلطنه، سپهدار تنکابنی و سپهسالار اعظم را کسب کرد. اما شهرت وی در میان همشهریانش با لقب «تاجبخش» تکمیل میشد؛ لقبی که نشان از نفوذ و اعتبار وی در سراسر ایران، به ویژه در شمال کشور و غرب مازندران داشت.
محمدولیخان تنکابنی از خانوادهای ثروتمند و بانفوذ در منطقه ییلاقی تنکابن مازندران برخاست. پدر وی، محمدولیخان (اول) ملقب به ساعدالدوله، از فرماندهان قوای محمدشاه قاجار در جنگ هرات بود که در این نبرد جان باخت. این سابقه خانوادگی، همراه با استعداد و پشتکار خود محمدولیخان، او را به مراتب بالایی از ثروت، نفوذ و قدرت در دستگاه دولتی قاجار رساند. مسیر پیشرفت وی از فرماندهی یک فوج محلی آغاز شد و به فرماندهی قوای محافظ پایتخت و سرکوب شورشهای مختلف، از جمله شورشهای ایلات ترکمن در جنوب رود اترک انجامید. حتی برای مدتی، امتیاز ضرب سکه به او واگذار شد، هرچند به دلیل احتمال تقلب، این امتیاز از وی سلب گردید. مدیریت بخشی از گمرکات شمال ایران نیز از دیگر مسئولیتهای او بود.
در تلاش برای افزایش ثروت و قدرت، محمدولیخان امتیاز استخراج نفت در بخشی از مازندران را از ناصرالدینشاه دریافت کرد که بعدها به یک تاجر گرجستانی تبعه روسیه به نام خوشتاریا واگذار شد. در دوران مظفرالدینشاه، به مقام وزارت گمرکات رسید و چندین بار نیز حکومت استانهای مختلف از جمله استرآباد، مازندران، گیلان، مشکینشهر و اردبیل را بر عهده داشت.
با آغاز جنبش مشروطیت، سپهدار تنکابنی در ابتدا در زمره مخالفان این جنبش قرار گرفت. پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلیشاه با همکاری نیروهای روسی به فرماندهی لیاخوف، وی همچنان به همکاری با شاه ادامه داد. حتی به درخواست عبدالمجیدمیرزا عینالدوله، حاکم خودکامه آذربایجان، و با موافقت محمدعلیشاه، فرماندهی فوجی را برای سرکوب مشروطهخواهان تبریز بر عهده گرفت.
اما وقایع بهگونهای رقم خورد که سپهدار تنکابنی، پس از اختلافاتی با عینالدوله، مخفیانه با ستارخان و دیگر رهبران مشروطهخواه تبریز ارتباط برقرار کرد و با بخشی از نیروهای خود از محاصره تبریز دست کشیده و به سمت مازندران حرکت کرد. محمدعلیشاه از او خواست به تهران بازگردد، اما سپهدار از این فرمان سرپیچی کرد و به بهانه رسیدگی به املاک خود به شمال رفت. محمدعلیشاه در واکنش به این نافرمانی، او را از همه مناصب دولتی خلع کرد.
در این زمان، جنبش مشروطه در خارج از تهران، به ویژه در گیلان، شدت گرفته بود. مشروطهخواهان گیلان، از سپهدار تنکابنی خواستند رهبری آنان را بر عهده گیرد، و او نیز این درخواست را پذیرفت. نیروهای مشروطهخواه شمال از ترکیبی نامتجانس از نیروهای متأثر از سوسیال دموکراسی روسیه و قفقاز، تا مشروطهخواهان سنتی و محافظهکار تشکیل میشدند. هدف مشترک آنان سرنگونی محمدعلیشاه و احیای مشروطه بود.
مشروطهخواهان شمال، در هماهنگی با مشروطهخواهان اصفهان، بختیاری و تبریز، به سمت تهران حرکت کردند و در ۲۳ جمادی الثانی ۱۲۸۸ هجری قمری/۲۲ تیر ۱۲۸۸ هجری شمسی وارد تهران شدند. پس از سه روز درگیری، در ۲۷ جمادی الثانی ۱۲۸۸ هجری قمری/۲۵ تیر ۱۲۸۸ هجری شمسی، بر تهران مسلط شدند و محمدعلیشاه را که به سفارت روسیه پناه برده بود، از سلطنت خلع کردند.
سپهدار تنکابنی در دولت جدید، ابتدا به وزارت جنگ و سپس به ریاست الوزرا منصوب شد. وی در سالهای پرآشوب پس از مشروطه، چندین بار دیگر نیز پستهای مهمی را بر عهده گرفت و به دلیل خدماتش به مشروطه، توسط احمدشاه به لقب “سپهسالار اعظم” مفتخر شد.
ثروت هنگفت و مناصب متعدد سپهسالار اعظم، او را به یکی از قدرتمندترین افراد ایران تبدیل کرده بود. اما جنگ جهانی اول و مداخلات خارجی، ایران را به ورطه فقر، فلاکت و بیچارگی کشاند. حتی ثروتمندان نیز بخش زیادی از داراییهای خود را از دست دادند. پیروزی بلشویکها در روسیه، اگرچه از نفوذ روسیه تزاری کاست، اما مشکلات جدیدی را نیز به وجود آورد.
کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ با حمایت انگلستان و به رهبری سید ضیا و رضاخان میرپنج، بار دیگر تهران را به آشوب کشاند. کابینه سید ضیا، که به «کابینه سیاه» معروف است، سپهسالار تنکابنی را به همراه دیگر متنفذان دستگیر کرد. وی پس از سه ماه، همزمان با روی کار آمدن رضاخان، آزاد شد.
در سالهای آخر عمر، سپهسالار تنکابنی از سیاست کنارهگیری کرد و به رسیدگی به املاک خود پرداخت. اما مشکلات مالی و عاطفی، زندگی او را تلخ کرده بود. از دست رفتن املاک و نادیده گرفته شدن حقوق وی، به همراه اختلافات با فرزندانش، او را به ناامیدی کشاند. لغو قراردادهای استعماری روسیه توسط لنین، اگرچه امتیازات بانکی روسیه در ایران را لغو کرد، اما مسئله بازپرداخت وامها و مصادره املاک وثیقهگذاری شده از سوی دولت پهلوی، او را با مشکلات عدیده ای روبرو کرد.
در نهایت، محمدولیخان تنکابنی، در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی در هشتاد سالگی، در حالی که از دنیای خسته و ناامید بود، به زندگی خود پایان داد. او در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد.
منبع: فضلالله ایرجی کجوری؛ پژوهشگر و مولف کتاب «یادداشتهای ولی خان تنکابنی»


























