به گزارش اخبار جهان به نقل از کیهان، حضور رئیسجمهور ایران در اجلاس شانگهای و امضای ۲۰ سند همکاری با قدرتهای بزرگ آسیایی، واکنشهای متفاوتی را برانگیخته است. این اقدام، به زعم برخی، معادلات خصمانه غرب علیه ایران را بر هم زده و موجب ناخشنودی دنبالهروهای داخلی غرب شده است. در مقابل، منتقدان این رویکرد، این اقدامات را “نمادین” یا “غیرعملی” توصیف میکنند.
در حالی که آمریکا و متحدانش تلاش میکنند فشار بر ایران را افزایش دهند، حضور رئیسجمهور در اجلاس شانگهای به عنوان یک گام مهم در راستای دیپلماسی فعال و چندجانبه تلقی میشود. این سفر، علاوه بر امضای اسناد همکاری، فرصتی برای هماهنگی بیشتر کشورهای عضو در برابر اقدامات خصمانه غرب فراهم کرده است. همچنین، مواضع صریح رئیسجمهور در محکومیت تجاوزگری رژیم صهیونیستی و اقدامات غیرقانونی آمریکا، نشاندهنده رویکرد دیپلماتیک قاطع ایران است.
این حضور در شانگهای، پیامی راهبردی را نیز به همراه دارد: اتحاد میان ایران، روسیه، چین و پاکستان در برابر پروژههای خصمانه غرب. در سالهای اخیر، اروپا تلاش کرده از مکانیسم ماشه برای فشار به ایران استفاده کند، اما همگرایی کشورهای عضو شانگهای، وزنهای در برابر این زیادهخواهیها ایجاد کرده است.
رسانههای ضد انقلاب و فعالان رسانهای جریان اصلاحطلب با ابراز نگرانی، تلاش کردهاند این واقعیت را کمرنگ کنند. آنها حضور ایران در شانگهای را “نمادین” یا “غیرعملی” جلوه دادهاند، در حالی که این توافقها میتوانند زمینهساز شراکتهای بلندمدت در حوزههای مختلف باشند.
ایران در این اجلاس، تجاوزات رژیم صهیونیستی و آمریکا را محکوم کرد و فضایی برای شکلگیری اجماع بینالمللی علیه یکجانبهگرایی غرب فراهم آورد. این اقدام نشان میدهد که فضای جهانی دیگر پذیرای روایتهای تحریفشده غرب نیست.
حضور ایران در این نشست، پیامی روشن برای دشمنان دارد: هرچه فشارها بیشتر شود، پیوندهای ایران با قدرتهای بزرگ غیرغربی نیز عمیقتر خواهد شد. نظریهپردازان روابط بینالملل نیز به افول غرب اذعان دارند و معتقدند که محور قدرت جهانی در حال حرکت به سوی جهان غیرغربی است.
قدرتیابی نهادهایی همچون بریکس و شانگهای، نشاندهنده تغییر قواعد بازی در تجارت جهانی، انرژی و استانداردهای مالی است. کشورهایی مانند عربستان، امارات و ترکیه نیز برای نزدیکی به نهادها و اتحادهای غیرغربی صف کشیدهاند.
در مقابل، جریان غربگرای داخلی همچنان با چشم بستن بر تحولات بینالمللی، نسخه شکستخورده خود یعنی «وابستگی به غرب» را تجویز میکند. این جریان در حالی به بیارزش جلوه دادن شانگهای و بریکس مشغول است که حتی متحدان سنتی غرب در منطقه، آینده خود را در تقویت روابط با همین جبهه قدرت غیرغربی میبینند.
روزنامههای زنجیرهای هممیهن و سازندگی نیز با تیترهایی مانند «در شرق خبری هست؟» و «ماشه؛ تهدید شانگهای» تلاش کردهاند واقعیتهای جدید جهان را تحریف کنند. این در حالی است که شاهکار خسارتبار برجام و سادهلوحی غربگرایان، نتایج تلخی را به همراه داشته است.
اعتماد به غرب، نهتنها دستاوردی برای ایران نداشته بلکه خسارتهای ماندگار به همراه داشته است. در مقابل، فرصتهای بینظیری در جهان غیرغربی وجود دارد که ایران میتواند از آنها بهرهمند شود. اجلاس اخیر شانگهای، نشان داد که دوران سلطه بیچونوچرای غرب بر نظام بینالملل به سر آمده است.
اکنون پرسش اصلی این است که آیا وقت آن نرسیده که جریان غربگرا از خواب بیدار شود و بهجای نسخه فرسوده «ارتباط با غرب» به هر قیمت، نگاه خود را متوجه فرصتهای بینظیر در جهان غیرغربی کند؟ فرصتهای اقتصادی، فناورانه و امنیتی که در بسترهایی چون شانگهای و بریکس نهفته است، بسیار فراتر از آن چیزی است که غربگرایان میخواهند وانمود کنند.
منبع: کیهان

























