به گزارش اخبار جهان به نقل از تابناک، روزنامه هممیهن در گزارشی تحلیلی، تصمیم اتخاذ شده در خصوص سهمیهبندی دانشگاهی را یکی از بدترین تصمیمات دوران پس از انقلاب ایران خوانده و پیامدهای گسترده و مخرب آن را مورد بررسی قرار داده است. این گزارش به صراحت، متزلزل شدن مرجعیت علم در جامعه ایران را مهمترین عیب این تصمیم میداند. نویسنده بر این باور است که دانشگاه به عنوان نهادی که علم در آن باید مرجعیت مطلق داشته باشد، با این تصمیم، نخستین ضربه را متحمل شده است. گامهای بعدی، به تبع آن، بسیار آسانتر برداشته شدند.
با کمرنگ شدن اهمیت معیارهای علمی در استخدام هیأت علمی دانشگاهها، روند استخدام افراد فاقد صلاحیت علمی شتاب گرفت. این روند به سرعت به سطوح مدیریتی دانشگاهها و در نهایت به وزارتخانهها و نهادهای دولتی تسری یافت. هممیهن به ذکر نمونههایی از مسئولان بلندپایه میپردازد که از کمترین دانش و مهارت لازم برای سمت خود برخوردار بودند؛ از رئیس دانشکدهای که از روخوانی شعر عاجز بود تا وزیری که تلفظ صحیح اصطلاحات تخصصی رشته خود را نمیدانست. این افراد، با مدارک دانشگاهی بهدست آمده از طریق مسیرهای غیرعلمی، نقش بهسزایی در ناترازیهای موجود در زمینههای مختلف از جمله آب، انرژی، و سیاستگذاریهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داخلی و خارجی کشور داشتهاند.
نویسنده مقاله با طرح این سوال که آیا همه افرادی که از طریق سهمیه وارد دانشگاه شدند فاقد شایستگی علمی بودند؟ پاسخ میدهد که قطعا خیر. بسیاری از آنها میتوانستند با آموزشهای بیشتر و شرکت در رقابتهای برابر، وارد دانشگاه شوند. این وظیفه دولت بود که با ایجاد فرصتهای برابر، چنین امکانی را برای این افراد فراهم میکرد. اما نکته اصلی، متزلزل شدن بنیادی مرجعیت علم است. کسانی که مسیرهای غیرعلمی صعود را میشناختند، به راحتی به مناصب کلیدی و تاثیرگذار دست یافتند.
روزنامه هممیهن، نگرانی از شرایط سیاسی دانشگاه را در اتخاذ این تصمیم بیتاثیر نمیداند. عدم اعتماد به تواناییهای مردم و فقدان سیستم پالایش مناسب، هنوز هم در روند استخدام و انتصاب مدیران غالب است و پیامدهای مخرب آن در ابعاد مختلف جامعه قابل مشاهده است. به عنوان مثال، این گزارش به مدیرانی در حوزه پزشکی اشاره میکند که بدون داشتن دانش لازم و تنها از طریق راههای غیرعلمی به مناصب خود دست یافتهاند و در تصمیمگیریهای کلیدی مانند صدور مجوز برای فعالیتهای طب سنتی، فاقد معیارهای علمی و دانش لازم هستند.
جامعه ایران همواره نسبت به رزمندگان و شهدای جنگ احساس دین داشته است. اما پرداخت این دین، به جای تقدیر شایسته، به فرصتطلبان نیز مجال سوءاستفاده داد. گزارش پیشنهاد میکند که میتوانست با ایجاد امکانات بیشتر برای شرکت مکرر در آزمونها، ارائه آموزشهای رایگان و برداشتن محدودیت سنی، مسیر ورود به دانشگاه را برای افراد مستعد هموار کرد، بدون آنکه به مرجعیت علم آسیب وارد شود.
متزلزل شدن مرجعیت علم، راه را برای گسترش سهمیهها به مدیران دولتی و غیردولتی، ثروتمندان و اشخاص در پستهای حساس باز کرد. اگر بتوان با دور زدن معیارهای علمی، به مدرک دکتری رسید، چرا نتوان این کار را برای هر فردی که مورد تایید باشد انجام داد؟ اگر مرجعیت علم کنار گذاشته شود، چرا مرجعیت سایر ملاکها حفظ شود؟ این روند، منجر به انتصاب افرادی در مناصب کلیدی مانند وزارت و حتی کاندیداتوری در انتخابات شد که فاقد شایستگیهای لازم بودند.
خسارات ناشی از این تصمیم، فراتر از جنبههای مادی، به ایجاد انشقاق اجتماعی و آسیبهای روانی عمیق در میان جوانان و اهل علم منجر شده است. بسیاری از جوانان با استعداد و پرتلاش، به دلیل این رقابت ناعادلانه، از ادامه تحصیل محروم شده یا به مهاجرت اجباری روی آوردهاند. آثار مخرب این تصمیم، در تمامی شئون جامعه ایران قابل مشاهده است.
روزنامه هممیهن در پایان، به این نکته اشاره میکند که برخی تصمیمات، حتی اگر در ظاهر عامهپسند باشند، میتوانند در درازمدت خسارات جبرانناپذیری به همراه داشته باشند. تصمیمی که در مورد سهمیهها اتخاذ شد، به رغم ظاهر همهپسندانهاش، آثار ویرانگر خود را بر ساختار جامعه ایران بر جای گذاشته است.
منبع: تابناک



























