خبرگزاری اخبار جهان منتشر کرده
در یادداشتی که به صورت یک تحلیل در یکی از روزنامههای عبری زبان منتشر شده، نویسنده با استناد به رویدادهای داخلی اسرائیل و فضای سیاسیِ حاکم بر این کشور، از وجود شکافهای عمیق داخلی و تنشهای پنهان و آشکار میان مقامات بلندپایه سخن میگوید و هشدار میدهد که این مجموعه از اختلافات داخلی، کینهتوزیها و رقابتهای قدرت میتواند به شکلگیری نسخهای بهروزتر و پرسرعتتر از جنگهای آتی منجر شود. نویسنده تأکید میکند که اگر این روندها تداوم پیدا کند، اسرائیل با چالشهای عظیمی روبهرو خواهد شد که نه تنها امنیت ملی بلکه پایداری دولت و نحوه ادارهٔ منازعات با همسایگان را نیز به شدت تحتتأثیر قرار خواهد داد.
بر پایهٔ تحلیل منتشره، در سالهای آینده جبهههای اسرائیل به احتمال زیاد با نسخهای از جنگهای آینده روبهرو خواهند شد که نسبت به دورههای پیشین سریعتر، پیچیدهتر و دردسرسازتر است. این ارزیابی بهویژه به تغییرات در جبهههای غربی-واقعی و گستردهتر شدن دامنهٔ درگیریها در محورهای مختلف منطقه اشاره میکند. در این چارچوب، رئیسجمهور و کابینهٔ اسرائیل باید با فشارهای روانی سنگین مواجه شوند؛ چراکه بخش عمدهای از جمعیت یا از آیندهٔ فرزندانشان یا از جانهای شخصی—هماکنون یا در آیندهٔ نزدیک—نگراناند و این اضطراب عمومی میتواند روی تصمیمگیریهای کلانِ امنیتی و دیپلماسی اثرگذار باشد.
یکی از محوریترین نکاتِ این یادداشت، تأکید بر وجود تنشهای شدید در درون دولت و عرصهٔ سیاست داخلی است. نویسنده میگوید که اعضای کابینه و شمار زیادی از اعضای کنست، به دلیل نگرانیهای عمیق دربارهٔ آیندهٔ کشور، نمیتوانند با خیال آسوده خواب شب را ببینند. این حال و روزِ روانیِ تودهٔ سیاسیِ اسرائیل، به گمان نویسنده، میتواند به ناپایداری تصمیمگیریها و کندی یا اشکالدار شدنِ پاسخهای رسمی در برابر تهدیدهای امنیتی منجر شود.
در بخشِ دیگری از یادداشت چنین آمده است که اختلافاتِ درونیِ دولت با محوریتِ وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش، با وجود همهٔ تفاوتِ دیدگاهها و رویکردها، نشان از جدالِ نیروهای قدرتمندِ سیاسی-نظامی است که در تاریخ اسرائیل بیسابقه یا حداقل نادر بوده است. این تقابلِ قدرت، به گفتهٔ نویسنده، میتواند همزمان با افزایش دامنهٔ درگیریها و گشودگیِ جبهههای مختلف، به شکلگیریِ بحران مشروعیتِ مدیریتی در سطحِ ملی منجر شود. اما پرسشی که در انتهای یادداشت مطرح میشود، این است که آیا رهبران اسرائیل واقعاً احساس مسئولیت عمیق نسبت به منافع ملی دارند یا اینکه منافع شخصی و گروهی بر این تصمیمات سایه میافکنند؟
نویسنده در پایان تأکید میکند که وجود چنین معادلاتِ پیچیدهٔ درونی، اگر به صورت بازنگریِ واقعی در اولویتها، شفافسازیِ تصمیمگیریها و تقویتِ هماهنگی میان نهادهای امنیتی و اجرایی نباشد، میتواند به بیثباتیِ سیاسی و ناامنیِ اجتماعی دامن بزند. از منظر او، آمادگی برای مقابله با تهدیدهای آتی که به واسطهٔ گسیلشدنِ تقابلهای منطقهای و عدم قطعیتِ استراتژیک شکل میگیرد، به اندازهٔ قدرتِ نظامیِ کشور مهم است و این امر نیازمند انسجامِ داخلی و اعتمادِ عمومی به رهبران است.
در واقع، این یادداشت نشان میدهد که بحثِ امنیت ملی اسرائیل نه تنها معطوف به توانمندیهای نظامی و فناوریِ دفاعی است، بلکه به شدت به ثباتِ سیاسی داخلی و کارآمدیِ تصمیمگیریهای رهبران وابسته است. فضای حساسِ جاری در منطقهٔ غرب آسیا و آستانهٔ تصمیمگیریهای سخت در برابر چالشهای فراگیرِ امنیتی، همسو با پیامدهایِ داخلیِ سیاسی است. به بیانِ سادهتر، اگر اسرائیل میخواهد در برابر تهدیدهای آینده به طور مؤثر مقاومت کند، باید ابتدا از درون به سویِ همگراییِ عملی و همسوییِ راهبردی گام بردارد تا بتواند از خلاءهایِ مدیریتی و دودستگیهایِ داخلی عبور کند و به یک خطِ ارزیابیِ واحد و پاسخِ هماهنگ دست یابد.
این تحلیل اما تنها یک دیدگاهٔ تحلیلی است و نمیتواند بدون پژوهشهای میدانی و ارزیابیهای امنیتیِ مستقل، به عنوان پیشبینی قطعی مبنای تصمیمگیریهای کلان قرار گیرد. با وجود این، نکتهٔ کلیدی این است که تحت هر شرایطی، ثباتِ داخلی و وحدتِ ملی همواره به عنوان پایهای برای دفاعِ موثر و پاسخِ مقتدر در برابر تهدیدهای خارجي مطرح میشود. آیندهٔ امنیتی اسرائیل، به ویژه در سالهای ۲۰۲۵ و پس از آن، بیش از هر زمانی به کارآمدیِ رهبری، شفافیتِ تصمیمگیریها و اعتمادِ عمومی به دولت بستگی دارد.
در نتیجه، اگر چه این یادداشت از سوی یک روزنامهٔ عبری زبان مطرح شده و به تحولات داخلی اسرائیل اشاره میکند، پیامِ اصلی برای کشورهای همسایه و مخاطبان بینالمللی این است که هرگونه تحلیل از امنیت و روابط منطقهای باید با توجه به پویاییهای داخلیِ اسرائیل و نقشِ رهبریِ سیاسی و امنیتی آن صورت گیرد. امنیتِ منطقه تنها با قدرتِ نظامی یا دیپلماسیِ بینالمللی تامین نمیشود؛ بلکه اتحادِ داخلی، تدبیرِ سیاسی به هنگام و پاسخِ هماهنگ به بحرانها، از ارکانِ اصلیِ حفظِ ثبات و کاهشِ ریسکِ درگیریهای ناخواسته در غرب آسیا هستند.


























