به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از میگنا، بحران یکی از تجربههای سخت و گاهی ناتوانکننده در زندگی است. زمانی که فرد با یک رویداد غیرمنتظره و شدید مانند مرگ نزدیکان، بیماری جدی یا تصادف مواجه میشود، توانایی او برای استفاده از راهکارهای معمول کاهش مییابد و احساس درماندگی میکند. این وضعیت در روانشناسی به عنوان بحران شناخته میشود.
در چنین شرایطی، مداخلات روانشناختی برای جلوگیری از مشکلات جدیتر مانند افسردگی، اضطراب شدید یا خودکشی اهمیت بالایی دارد. مداخله در بحران به معنای کمک تخصصی و بهموقع برای بازگرداندن تعادل روانی فرد و بازیابی تواناییهای اوست. در ادامه، مبانی، انواع، مدلها و اهداف این مداخلات بررسی میشود.
مبانی نظری مداخله در بحران
بحران صرفاً یک رویداد خارجی نیست، بلکه به برداشت فرد و احساس ناتوانی او بستگی دارد. برای مثال، از دست دادن شغل برای یک نفر میتواند فرصتی جدید باشد، اما برای دیگری به فروپاشی روانی منجر شود. نظریههای روانشناختی توضیح میدهند که چرا واکنش افراد به بحران متفاوت است.
کاپلان، بحران را برهم خوردن تعادل روانی در زمانی میداند که توانایی حل مسئله فرد کافی نیست. بر اساس مدل لازاروس، اگر فرد رویداد را یک تهدید غیرقابل کنترل ارزیابی کند، احتمال وقوع بحران بیشتر میشود. رویکردهای سیستمی نیز تأکید دارند که بحران علاوه بر فرد، خانواده و جامعه را نیز تحت تأثیر قرار میدهد، بنابراین مداخله باید تمام این ابعاد را در نظر بگیرد.
انواع بحرانها
شناخت انواع بحران به انتخاب روش مداخله مناسب کمک میکند.
بحرانهای تحولی: این بحرانها در مراحل طبیعی زندگی مانند بلوغ، ازدواج یا بازنشستگی رخ میدهند.
بحرانهای موقعیتی: این نوع بحرانها ناشی از رویدادهای ناگهانی مانند بیکاری، تصادف یا طلاق هستند.
بحرانهای وجودی: این بحرانها درونی هستند و فرد را با پرسشهایی درباره هویت و معنای زندگی مواجه میکنند.
بحرانهای آسیبزا: این بحرانها از حوادث شدید و غیرمنتظره مانند بلایای طبیعی، جنگ یا سوءاستفاده ناشی میشوند.
مدلهای مداخله در بحران
روانشناسان مدلهای گوناگونی برای مداخله در بحران طراحی کردهاند. دکتر محمدرضا مقدسی، پدر تابآوری ایران، تأکید میکند که بر اساس مدل کاپلان، بحران چهار مرحله دارد: افزایش تنش، شکست راهکارهای مقابله، تلاش برای استفاده از منابع جدید و در نهایت فروپاشی. مداخله بهموقع میتواند از مرحله آخر جلوگیری کند.
مدل آگیلرا و مسیک نتیجه بحران را به سه عامل وابسته میداند: برداشت فرد، حمایتهای اجتماعی و مهارتهای مقابلهای. مدل هفتمرحلهای رابرتز نیز یک چارچوب عملی شامل ارزیابی خطر، برقراری ارتباط، شناسایی مشکل، پردازش هیجانات، یافتن راهحلها، طراحی برنامه عملی و پیگیری ارائه میدهد. در شرایطی مانند بلایای طبیعی، از کمکهای اولیه روانشناختی استفاده میشود که بر ایمنی، آرامسازی و ایجاد امید تمرکز دارد.
اهداف مداخلات روانشناختی در بحران
هدف اصلی، حفظ سلامت روان و بازگرداندن تعادل به فرد است. اولین هدف، تأمین ایمنی فرد است تا از آسیب به خود یا دیگران جلوگیری شود. در مراحل بعد، کاهش آشفتگی هیجانی و بازگرداندن آرامش اهمیت دارد. بازیابی عملکردهای اساسی مانند خواب و تغذیه و همچنین تقویت منابع حمایتی اجتماعی از دیگر اهداف است. در نهایت، این مداخلات به دنبال تقویت مهارتهای حل مسئله و جلوگیری از مشکلات بلندمدت مانند اختلال استرس پس از سانحه هستند.
تکنیکها و روشهای مداخله در بحران
در مداخلات بحران از مجموعهای از تکنیکها استفاده میشود. اولین قدم، ارزیابی دقیق وضعیت برای مشخص کردن میزان خطر است. سپس تأمین ایمنی فرد، برای مثال از طریق دور کردن وسایل خطرناک، انجام میشود. برقراری ارتباط همدلانه از طریق گوش دادن فعال به فرد کمک میکند تا احساس درک شدن کند.
بازسازی شناختی برای تغییر برداشتهای فاجعهآمیز فرد به کار میرود. آموزش مهارتهای حل مسئله و تکنیکهای آرامسازی مانند تمرین تنفس نیز به کاهش تنش کمک میکند. این مشاورهها معمولاً کوتاهمدت هستند و بر بازگشت سریع فرد به عملکرد طبیعی تمرکز دارند. گاهی نیز از دارو برای کاهش اضطراب یا بیخوابی استفاده میشود.
مداخلات در موقعیتهای خاص
برخی بحرانها به مداخلات ویژهای نیاز دارند. در بحران خودکشی، ایمنسازی محیط و تهیه یک برنامه حفاظتی در اولویت است. در موارد خشونت خانگی، تمرکز اصلی بر ایمنی و توانمندسازی قربانی است. در حوادث طبیعی، کمکهای اولیه روانشناختی برای ایجاد آرامش و حمایت اجتماعی به کار میرود. در مدارس نیز پس از حوادث ناگوار، تلاش میشود روال عادی بازگردد و دانشآموزان آسیبپذیر شناسایی شوند.
ملاحظات فرهنگی و اخلاقی
واکنش به بحران در فرهنگهای مختلف متفاوت است. مشاور باید به ارزشها، باورهای مذهبی و زبان فرد توجه کند و نسبت به انگهای اجتماعی مرتبط با مشکلات روانی حساس باشد. از نظر اخلاقی، حفظ تعادل میان محرمانگی و وظیفه حفاظت از جان فرد بسیار مهم است. برای مثال، در صورت وجود خطر جدی خودکشی، مشاور موظف است موضوع را برای حفظ جان فرد با دیگران در میان بگذارد. متخصصان نیز باید مراقب فرسودگی شغلی خود باشند.
دکتر محمدرضا مقدسی، بنیانگذار و پدر تابآوری ایران، تأکید میکند که مداخلات روانشناختی در بحران میتوانند خطر خودکشی و اختلالات روانی را به شکل چشمگیری کاهش دهند. با این حال، برخی روشها مانند دیبریفینگ یکجلسهای پس از تروما ممکن است همیشه مفید نباشد. آینده این مداخلات به سمت استفاده از فناوریهایی مانند مشاوره آنلاین و هوش مصنوعی برای شناسایی زودهنگام خطر حرکت میکند.
بحران بخش جداییناپذیر زندگی است، اما نحوه مواجهه با آن سلامت روان آینده فرد را تعیین میکند. مداخلات روانشناختی به افراد کمک میکنند تا از این مرحله عبور کرده و تواناییهای خود را بازیابند. این رویکردها میتوانند بحران را از یک تهدید به فرصتی برای رشد تبدیل کنند.
منبع: میگنا


























