دیپلماسی آب ایران در بنبست سنتی؛ ضرورت تغییر رویکرد در برابر زیادهخواهی همسایگان
این خبر را خبرگزاری اخبار جهان منتشر کرده است.
سالهاست که آب به عنوان یکی از اصلیترین ابزارهای ژئوپلیتیک در منطقه ما تبدیل شده است. با وجود دهها معاهده و توافق دوجانبه و چندجانبه، ایران همچنان در تأمین حقابههای حیاتی از همسایگان شرقی و غربی خود با بحرانهای جدی روبهرو است و کارشناسان تأکید میکنند که تنها راه فرار از این چرخه، حرکت به سمت دیپلماسی نوین آب است. آب نه تنها منبعی طبیعی برای کشاورزی و توسعه اقتصادی است، بلکه اهرمی ژئوپلیتیک است که میتواند تعادل امنیتی کشورها را تغییر دهد. رودخانههای مشترک همچون هیرمند، ارس، دجله و فرات نشان میدهند که یک تصمیم سیاسی در سطح بالا میتواند میلیونها زندگی را در ایران و همسایگانش تحت تاثیر قرار دهد.
اگرچه صدها منبع آبی فرامرزی در جهان وجود دارد و بین بسیاری از کشورها تقسیم میشود، بیاعتمادی به قواعد حقوق بینالملل و فقدان ضمانت اجرایی، منابع آبی را به کانونی دائمی برای مناقشات تبدیل کرده است. در این شرایط، شعارهای همگرایی آبی تا عملهای عملی همواره فاصله دارد و معاهدات تنها به عنوان اسناد نمایشی باقی میمانند. از دید تخصصیها، این وضعیت نشان میدهد که ایران به جای تکیه صرف بر چارچوبهای سنتی، نیازمند یک دیپلماسی چندسطحی و پویا است که از ابزارهای نوین همچون فناوریهای پایش از راه دور، دیپلماسی عمومی، فشارهای چندجانبه سیاسی و ابزارهای اقتصادی بهره بگیرد.
افغانستان و نقض مکرر حقابه ایران از هیرمند یکی از نمودهای بارز این معضل است. معاهدهای که در سالهای پیش تعیین کرده بود که ایران از رودخانه هیرمند یا حقابه مشخصی بهرهمند شود، در عمل به طور کامل اجرا نشده است. سدهای بزرگ و طرحهای آبی جدید در افغانستان، به فشاری جدی بر جریان طبیعی آب به سمت ایران بدل شدهاند و این مسئله امنیت آب سیستان و بلوچستان و سایر مناطق را با چالشهای جدی مواجه ساخته است. طالبان نیز با وجود فتواهای دینی درباره جلوگیری از انحراف منابع آبی، گاه به نقض حقوق آبی ایران انجام دادهاند که این کار، فراتر از نقض حقوق بینالملل، تهدیدی برای امنیت انسانی و محیطی منطقه است.
در غرب منطقه نیز ترکیه با پروژههای بزرگ آبی همچون گاپ (گاپ) و در ادامه طرح داپ، میلیاردها مترمکعب آب دجله و فرات را پشت سدها هدایت میکند. این پروژهها به عنوان یک ابزار ژئوپلیتیک عمل میکنند و بارها رهاسازی آب به سمت عراق و سایر همسایگان را به عنوان امتیازی سیاسی شرطگذاری کردهاند. از نگاه پژوهشگران، این سیاستها نشان میدهد که آب دیگر صرفاً یک منبع اقتصادی یا کشاورزی نیست، بلکه به یک ابزار فشار سیاسی تبدیل شده است که میتواند ثبات و امنیت کل منطقه را تحت تأثیر قرار دهد. برای ایران، رودخانههای زایندهرود، هامون و اروندرود نمادهای هویتی، اجتماعی و ژئوپلیتیکی هستند؛ خشک شدن این منابع نه تنها بحران زیستمحیطی بلکه بحران اجتماعی-سیاسی ایجاد میکند و به اعتراضات کشاورزان و تغییرات اجتماعی منجر میشود.
در چنین شرایطی، پیشنهاد شد که دیپلماسی آب ایران از رویکرد سنتی عبور کند و به سمت «دیپلماسی نوین آب» گام بردارد. این رویکرد چندلایه و منعطف است و از ابزارهایی مانند دیپلماسی عمومی، فناوریهای پایش منابع آبی، سازوکارهای چندجانبه و استفاده از ظرفیتهای اقتصادی و مالی برای تشویق همسایگان به همکاری بهره میبرد. به عقیده کارشناسان، آب امروز به یک سلاح ژئوپلیتیک در منطقه تبدیل شده و برای حفظ امنیت آبی کشور، ایران باید استراتژی فراتر از معاهدات اولیه و دکترینهای قدیمی را پیگیری کند. این مسیر نیازمند بررسی گذشته و طراحی آیندهای با توجه به واقعیتهای ژئوپلیتیک منطقه است.
اکنون زمان آن رسیده است که ایران با رویکردی جامع و منطبق بر واقعیتهای همسایگان، به سمت یک دیپلماسی چندسطحی آب گام بردارد. استفاده از فناوریهای پایش رودخانهها و منابع آبی، تقویت همکاریهای منطقهای، ایجاد سازوکارهای حقوقی و اقتصادی کارآمدتر و همچنین تکیه بر توان داخلی برای مدیریت منابع آب و کاهش اتکای به معاهدات قدیمی، از موارد کلیدی این راهبرد است. آب دیگر فقط یک منبع حیاتی نیست؛ بلکه عامل امنیت، توسعه اقتصادی و ثبات اجتماعی است و بنابراین باید به عنوان محور اصلی راهبردهای کشور در حوزه سیاست خارجی و امنیتی تبدیل شود.
راهکارهای عملی پیشنهادی برای تقویت دیپلماسی نوین آب
– تقویت سازوکارهای چندجانبه در سطح منطقه با همکاری همسایگان برای مدیریت مشترک رودخانههای فرامرزی.
– ایجاد و گسترش شبکههای پایش از راه دور برای رصد سریع و دقیق منابع آبی و به اشتراکگذاری دادهها با کشورهای همسایه.
– توسعه دیپلماسی عمومی و آگاهیبخشی در سطح منطقه برای ایجاد اعتماد و شفافیت در سیاستهای آبی.
– استفاده از ابزارهای اقتصادی و مالی برای تشویق به همکاری و بازگرداندن ثبات آبی در مسیر رودخانههای مشترک.
– بهبود مدیریت منابع آب در داخل با اصلاحات ساختاری، کاهش تلفات آب و بهرهوری بالاتر در کشاورزی و صنایع مرتبط.
– تبیین و تقویت حقوقی-حقوقی-اجتماعی مرتبط با حقابههای تاریخی و منابع آبی مشترک به منظور جلوگیری از تضییع حقوق اروپا-خاورمیانهای آب.
این گزارش نتیجهگیری میکند که برای حفظ امنیت آبی و ثبات منطقه، تغییر رویکرد و پذیرش مدلهای نوین دیپلماسی آب امری ضروری است. با توجه به پیچیدگیهای کنونی و ضرورت پاسخ دقیق به فشارهای ژئوپلیتیک، آینده دیپلماسی آب ایران به رویکردی چندبعدی و هماهنگ با واقعیتهای منطقهای بستگی دارد.


























