به گزارش اخبار جهان به نقل از فیلمنیوز، بهنوش طباطبایی، بازیگر نقش زری در سریال «سووشون»، دلنوشتهای عمیق و تأثیرگذار برای این شخصیت نوشته است. او در این یادداشت، زری را فراتر از یک شخصیت داستانی، نمادی از «مام وطن» توصیف میکند که شاهد از دست رفتن فرزندانش و در سوگ دائمی آنها به سر میبرد. این دلنوشته، در پی رویدادهای قسمت نهم سریال منتشر شده، جایی که زری مجبور میشود کره اسب پسرش، خسرو، را به دختر خان کاکا ببخشد و برای توجیه این عمل، به فرزندش دروغ بگوید. این واقعه، زنجیرهای از قربانیهای اجباری زری را تکمیل میکند، از جمله بخشیدن گوشوارههای زمردین یادگار مادرش، به عروس خان.
طباطبایی در دلنوشته خود با زبانی شیوا و احساسی، به چالشهای زری و مقاومت او در برابر ظلم و ستم میپردازد. او مینویسد: «زری چهرهای جز این ندارد که آرامش خانهاش، شهر زیبای کوچکش را، با چنگ و دندان حفظ کند حتی اگر به ترسو بودن متهم شود یا مجبور باشد چشم بر دزدی محترمانه گوشوارههای زمردش ببندد و یا با دورغی مصلحتی اسب پسرکش را به دختر نازپروده حاکم هبه کند.» این جملات، به خوبی عمق فداکاری زری و چالشهای پیچیدهای را که او در مواجهه با قدرت حاکم تجربه میکند، به تصویر میکشد. تصویری که طباطبایی از زری ارائه میدهد، تصویری از زنی است که برای حفظ آرامش و پایداری در محیطی پر از ظلم و بیعدالتی، مجبور به تحمل رنج و فداکاریهای بسیار است.
اما این تصویر صرفاً یک شخصیت نمایشی نیست. طباطبایی در ادامه دلنوشته خود، زری را به عنوان نمادی از «مام وطن» معرفی میکند؛ وطنی که فرزندانش بهطور ناعادلانه کشته میشوند و او همواره در سوگ آنهاست. این تشبیه، ابعاد دیگری به شخصیت زری میبخشد و او را به نمادی از مقاومت و پایداری در برابر ظلم و ستم تبدیل میکند. انتخاب کلمه «سووشون» (سوگواری) در این متن، بهطور نمادین، همیشه در سوگ بودن زری را نشان میدهد و تأکید بر تراژدی مداوم و از دست رفتن پیوسته چیزهای عزیز در طول داستان است. این تصویر، پیوندی عمیق بین شخصیت داستانی زری و تجارب تاریخی و اجتماعی ملت ایران ایجاد میکند.
استعارهی «مام وطن» در این متن، اشاره به رنجها و مصیبتهای یک ملت دارد که در طول تاریخ با چالشهای متعددی روبهرو بوده است. از دست دادن فرزندان زری، میتوان آن را به عنوان نمادی از از دست رفتن سرمایههای انسانی، فرهنگی و اجتماعی یک ملت در طول جنگها، فجایع و بیعدالتیها در نظر گرفت. این تشبیه، ابعاد جدیدی به درک شخصیت زری و مفاهیم عمیقتر در رمان «سووشون» و اقتباس آن میافزاید.
طباطبایی در پایان دلنوشته خود، از یک شعر میدلتون استفاده میکند: «تاریک، تاریک در گرماگرم درخشش نیمروز.» این بیت، تصویر شگفتانگیزی از ظلم و ستم را به نمایش میگذارد که در پشت ظاهری درخشان و آرام پنهان شده است. این همزمان، به پیچیدگی شخصیت زری اشاره دارد که در ظاهر آرام است، اما در باطن از رنج و اندوه فراوانی رنج میبرد. این بیان، مخاطب را به اندیشیدن درباره تناقضات و دوگانگیهای جامعه، به خصوص در موضوعات مرتبط با ظلم و بیعدالتی تشویق میکند.
سریال «سووشون»، اقتباسی از رمان ماندگار سیمین دانشور و به کارگردانی نرگس آبیار، اولین تجربه بهنوش طباطبایی در شبکه خانگی است. این سریال، جمعهها از طریق پلتفرم نماوا منتشر میشود و به سرعت به محبوبیت زیادی دست یافته است. انتشار این دلنوشته نیز به افزایش محبوبیت این سریال در شبکههای اجتماعی و افزایش بحث و گفتوگو در مورد شخصیت زری و پیامهای عمیق آن کمک کرده است. این موضوع نشاندهندهی موفقیت این اقتباس و توانایی آن در ایجاد ارتباط عمیق با مخاطبان است.
انتشار این دلنوشته، نشان از تلاش برای ایجاد ارتباط عمیقتر با مخاطبان سریال دارد. این نوع تعامل هنرمند با مخاطب، یک روش موثر برای افزایش تعامل و ایجاد حس همذاتپنداری بیشتر با شخصیتها و روایت داستان است. این رویکرد میتواند الگویی برای سایر آثار هنری باشد. واکنش های مثبت مخاطبان نشان از درک درست و تاثیرگذار این روش در جلب اعتماد و توجه مخاطبان است.
منبع: فیلمنیوز



























