تاریخ : سه شنبه, ۲۷ آبان , ۱۴۰۴ Tuesday, 18 November , 2025

دستگیری فعال ضداسرائیلی اسرائیلی توسط صهیونیست‌ها؛ “دوستان فلسطینی‌ام چشم‌انتظارند!”

  • کد خبر : 106875
  • ۰۷ مهر ۱۴۰۴ - ۰:۱۱
دستگیری فعال ضداسرائیلی اسرائیلی توسط صهیونیست‌ها؛ “دوستان فلسطینی‌ام چشم‌انتظارند!”

به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از تابناک، کتاب «پسر ژنرال؛ مواجهه رو در روی یک صهیونیست با واقعیت‌های فلسطین» اثر میکو پلد، روایتی از یک اسرائیلی است که زمانی خود را صهیونیست می‌دانست، اما اکنون حامی صلح و دوست مردم فلسطین است. میکو پلد از منظر فرهنگی و اجتماعی، شخصیتی قابل توجه است؛ […]

به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از تابناک، کتاب «پسر ژنرال؛ مواجهه رو در روی یک صهیونیست با واقعیت‌های فلسطین» اثر میکو پلد، روایتی از یک اسرائیلی است که زمانی خود را صهیونیست می‌دانست، اما اکنون حامی صلح و دوست مردم فلسطین است.

میکو پلد از منظر فرهنگی و اجتماعی، شخصیتی قابل توجه است؛ او یکی از اسرائیلی‌هایی است که با واقعیت استعماری در فلسطین مواجه شده و به یکی از منتقدان جدی ساختار دولت رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. پلد بارها در تظاهرات فلسطینیان شرکت کرده و توسط نیروهای اسرائیلی بازداشت شده است. او که فرزند ژنرال متیتیاهو ایفلند (متی پلد) است، این مسیر را ادامه می‌دهد.

میکو پلد معتقد است اسرائیل بدون واهمه از انتقاد یا مجازات، هر اقدامی را انجام می‌دهد. او پس از درک واقعیت‌های فلسطین، به این نتیجه رسید که بهترین راه برای به چالش کشیدن اسرائیل، نقض قوانینی است که از سلطه آن حمایت می‌کنند. از آنجا که قانون اسرائیل، اسرائیلی‌ها را از سفر به غزه منع می‌کند، پلد تصمیم گرفت در بهار سال ۲۰۰۸ به همراه دوست فلسطینی خود، نادر، به غزه سفر کند تا با استفاده از ارتباطاتش، تجهیزات پزشکی ارسال کرده و ارتباطات پایداری ایجاد کند و راهی برای عبور از دیوارهای غزه بیابد.

مؤلف کتاب «پسر ژنرال» که در سال ۲۰۱۲ منتشر شده، در خاطرات خود از سفر سال ۲۰۰۸ به غزه، دو نکته مهم را مطرح می‌کند: «غزه به یک اردوگاه بزرگ کار اجباری تبدیل شده» و «غزه کاملاً در محاصره است.» پلد برای سفر به غزه مجبور شد به جای یک سفر ۴۵ دقیقه‌ای از اورشلیم، مسیری طولانی را طی کند و ابتدا به قاهره رفته و سپس از آنجا به صورت زمینی به غزه برسد. او همچنین اشاره می‌کند که دولت مصر نیز با همکاری اسرائیل و آمریکا، در حفظ محاصره غزه مصمم است.

پس از مواجهه با مرز بسته غزه، نویسنده اسرائیلی کتاب «پسر ژنرال» مجبور به بازگشت می‌شود و سه هفته بعد علت مسدود بودن دسترسی به غزه را متوجه می‌شود. در ۲۷ دسامبر ۲۰۰۸، اسرائیل طی ۸ ساعت، ۱۰۰ تن بمب بر سر غزه ریخت که این حملات هوایی، مقدمه‌ای برای ۲۱ روز تهاجم به غزه بود که در نتیجه آن، ۱۴۰۰ نفر جان باختند. پلد در صفحه ۲۰۷ کتاب خود درباره رفتار خشونت‌آمیز دولت یهود و سرکوب مردم غزه می‌نویسد: «وقتی رئیس‌جمهور جیمی کارتر کتاب خود با عنوان «فلسطین: صلح، نه آپارتاید» را منتشر کرد، نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان، به جمع حامیان اسرائیل پیوست و کتاب را علناً محکوم کرد. پلوسی در تبلیغی که توسط اتحادیه ضد افترا منتشر شد، اظهار داشت: این اشتباه است که ادعا شود یهودیان در اسرائیل یا هر جای دیگر از دولتی حمایت می‌کنند که سرکوب قومی را نهادینه کرده است. اما در واقع اسرائیل در سال‌های آپارتاید، متحد نزدیک آفریقای جنوبی بود و دهه‌ها از سرکوب قومی برای دستیابی به هدف خود که ایجاد اکثریت یهودی در اسرائیل/فلسطین بود، استفاده کرد. این سرکوب در غزه آشکارتر است.»

پلد می‌گوید ارتش اسرائیل هر چند سال یک بار بهانه‌ای برای حمله به غزه پیدا می‌کند و تا می‌تواند تلفات می‌گیرد تا به حضور فلسطینی‌ها پایان داده و آن‌ها را از سرزمین خود بیرون کند. او می‌گوید برخی از اسرائیلی‌ها برای تماشای بمباران غزه به مرز می‌روند. این رفتارها و همچنین سانسور واقعیت در اسرائیل، باعث ایجاد حس خیانت و شرمندگی در میکو پلد می‌شود و او احساس می‌کند کشوری که زمانی به آن افتخار می‌کرد، اکنون مایه آزار او شده است.

نظر میکو پلد درباره صلح بین اسرائیل و فلسطین پس از سفر ناموفق به غزه تغییر کرد و او متوجه شد که فعالیت‌های بشردوستانه نمی‌تواند راه حل مشکلات باشد. در این زمان، دیدگاه پدرش و دیگر پیشگامان صهیونیست که بر راه حل دو دولتی در فلسطین تأکید داشتند، دیگر برایش قابل قبول نبود.

نویسنده کتاب «پسر ژنرال» به این نتیجه رسید که تغییر بدون مبارزه محقق نمی‌شود، اما تنها مبارزه‌ای که می‌توانست در آن شرکت کند، مبارزه بدون خشونت بود. به همین دلیل، به مخالفت با قوانین اسرائیلی مرتبط با اشغال فلسطین ادامه داد.

یکی از نکات قابل توجه کتاب «پسر ژنرال» این است که میکو پلد می‌گوید پس از انتشار خبر کشته شدن دو سرباز اسرائیلی، هیچ حس همبستگی ویژه‌ای نسبت به آن‌ها نداشته است.

پلد در ادامه مخالفت‌های خود، به اراضی اشغالی سفر کرد و با حضور در خیابان‌های رام‌الله، بیت‌اللحم و اردوگاه پناهندگان دهیشه، جنبه‌ای از زندگی فلسطینی‌ها را دید که اسرائیلی‌ها تصورش را هم نمی‌کنند: «فلسطینی‌ها یک زندگی نسبتاً عادی دارند!» او معتقد است که پس از غلبه بر رژیم صهیونیستی، اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها می‌توانند در کنار هم پیشرفت کنند و واقعیت سیاسی جدیدی را در قالب یک دولت و دموکراسی مشترک ایجاد کنند، جایی که همه به عنوان شهروندانی برابر زندگی کنند.

در ۱۰ دسامبر ۲۰۱۰، میکو پلد در بیت امر بود تا اشغال را از نزدیک تجربه کند. او در این شهر شاهد صحنه‌ای بود که برایش بسیار قابل تأمل بود: «در جاده خاکی کنار خانه، چهار سرباز اسرائیلی مشغول برپایی یک مانع موقت با سنگ بودند. وقتی جیپ ارتشی نزدیک شد، مجبور شدند مانع را برای عبور آن بردارند. حین جابجایی سنگ‌های سنگین، تفنگ‌هایشان از جلو آویزان شد و توی سرشان خورد. صحنه شرم‌آوری بود و هیچ شباهتی به تصویر قدرتمندانه‌ای که ارتش اسرائیل از خود ارائه می‌دهد نداشت. به سختی توانستم سکوت کنم و چیزی نگویم، چون نمی‌خواستم به عنوان مهمان باعث دردسر شوم.»

پلد در تجمع اعتراضی مردم بیت امر شرکت کرد و دستگیر شد. او پس از مدتی دوباره به میان جمعیت معترضان بازگشت و به شعار دادن پرداخت که باعث واکنش فرمانده نیروهای اسرائیلی شد. در نتیجه، میکو پلد برای بار دوم در بیت امر بازداشت شد و این بار به دستانش دستبند زدند.

او پیش از دستگیری، دو صحنه جالب دیگر را مشاهده می‌کند: «یک لحظه یکی از جوانان فلسطینی گاز اشک‌آوری را که به سوی او پرتاب شده بود، برداشت و آن را به سمت نیروهای اسرائیلی بازگرداند. سربازان وحشت‌زده به سرعت در جهات مختلف شروع به دویدن کردند؛ روی سنگ‌ها سر می‌خوردند، تفنگ‌هایشان از شانه‌هایشان می‌افتاد و کلاه‌هایشان جابه‌جا می‌شد. با خودم گفتم: خدا را شکر که با یک ارتش واقعی روبرو نیستند!» و «در همین زمان زنی با روسری، شلوار و پیراهن مشکی از کنارم دوید. چهره‌اش پر از عزم بود و نگاهش قدرتی خاص داشت. او با سنگ بزرگی در دست به سمت سرهنگ دوید. وقتی سنگ را پرتاب کرد، قلبم از ترس ایستاد.»

میکو پلد می‌گوید در زمان شرکت در تجمع اعتراضی فلسطینی‌ها، از دیدن اینکه جیپ‌های ارتش اسرائیلی مورد هدف سنگ‌های فلسطینی‌ها قرار می‌گرفتند، خوشحال می‌شده و هیچ حس همدردی با سربازان نداشته است.

پس از دستگیری، میکو پلد منظره‌ای از سربازهای محافظ یک شهرک یهودی را می‌بیند و می‌گوید نمی‌تواند درک کند چرا بعضی آدم‌ها این نوع زندگی را انتخاب می‌کنند. او می‌گوید در حالی که دستگیر شده بود، چنین منظره‌ای را تماشا می‌کرده است: «صدای سربازی را شنیدم که به دیگری می‌گفت: لعنت به این شهرک‌نشین‌ها، با ما مثل آشغال رفتار می‌کنند و ما باید از آن‌ها محافظت کنیم. این‌ها را که می‌دیدم، به مناظر خیره‌کننده فلسطین فکر می‌کردم، به سرزمینی که مردمش با مهمان‌نوازی و مهربانی از شما استقبال می‌کنند. اینجا سرزمین مهمان‌نوازی و مهربانی است. با این حال، شهرک‌نشینان و نگهبانان آن‌ها انتخاب کرده‌اند که خود را بر این سرزمین و مردمش تحمیل کنند، زمین‌ها را به زور بگیرند و خود را در محله‌های محافظت‌شده‌ای به نام شهرک‌ها حبس کنند.»

میکو پلد به اسرائیلی‌هایی که می‌گویند می‌تواند برود، اعلام می‌کند دوستان فلسطینی‌اش در بیت امر منتظرش هستند و باید به آن‌ها ملحق شود. سربازها هم او را سوار یک جیپ ارتشی می‌کنند تا به همان نقطه دستگیری بازگردانده شود. او در داخل جیپ و جلوی سربازان با تلفن همراه با دوستان فلسطینی خود تماس می‌گیرد و از این کار لذت می‌برد.

در تابستان ۲۰۱۱، میکو پلد دوباره برای شرکت در اعتراضات فلسطینی‌ها به بیت‌امر رفت و باز هم دستگیر شد. او پس از دستگیری شروع به فریاد زدن کرد و گفت: «باورم نمی‌شود که برای سرکوب بیست نفر معترض غیرمسلح، این همه سرباز مسلح لازم باشد. از کی ارتش اسرائیل این‌قدر ضعیف و ترسو شده؟»

او تصمیم گرفت مهارت کاراته را به کودکان فلسطینی آموزش دهد تا در برابر اشغالگری اسرائیل مقاومت کنند. او می‌گوید: «به نظرم پایان اشغال نزدیک است. احساس می‌کنم باید این امید را به کودکان فلسطینی منتقل کنم. اما جهان کار زیادی برای فلسطینی‌ها انجام نمی‌دهد.»

یکی دیگر از نتیجه‌گیری‌های میکو پلد پس از مواجهه مستقیم با زندگی فلسطینی‌ها این است که مردم فلسطین تحت سلطه قدرتی اشغالگر زندگی می‌کنند که برای هیچ یک از اصول و ارزش‌ها احترامی قائل نیست. زندگی در کرانه باختری برای پسر ژنرال متی پلد روشن کرد که رنج فلسطینی‌ها، صرف نظر از میزان پایبندی آن‌ها به صلح، هیچ‌گاه پایان ندارد و تعهد به صلح و دوستی، فلسطینی‌ها را از مبارزه روزمره با سربازان اسرائیلی، تحقیر و بدرفتاری‌های رژیم اشغالگر نجات نمی‌دهد.

میکو پلد می‌گوید خانواده او همگی صهیونیست بوده‌اند، اما او بعدها درباره قانونی بودن یک دولت یهودی در فلسطین دچار تردید شد و سپس متوجه شد وقتی صهیونیست‌ها درباره راه حل دو دولتی صحبت می‌کنند، دروغ می‌گویند.

به گفته میکو پلد، ارتش اسرائیل عادت دارد اسرا و زندانی‌های خود را با اجبار و تحقیر برهنه کند و سربازهایش که بیمارانی روانی و سادیست هستند، با دیدن بدن‌های برهنه و تحقیر زندانیان لذت ببرند. او می‌گوید اسرائیل یک بوروکراسی اداری پیچیده ایجاد کرده تا زندگی را برای فلسطینی‌ها غیرقابل تحمل کند و آن‌ها خودشان از کشورشان مهاجرت کنند.

نویسنده کتاب «پسر ژنرال» با اشاره به دروغین بودن راه حل دو دولتی، می‌گوید دولت صهیونیستی در درازمدت نه برای فلسطینی‌ها، بلکه برای یهودیان هم فاجعه‌بار بوده و سنت‌های یهودی و فرهنگ اروپا و خاورمیانه را تضعیف کرده است. او می‌گوید دولت اسرائیل فرهنگ یدیش را نابود کرده و تلاش برای پاک‌سازی نژادی انسان‌ها، فقط به فلسطینی‌ها محدود نمی‌شود، بلکه شامل نابود کردن، مسخره کردن و نادیده گرفتن فرهنگ عربی، حتی فرهنگ یهودیان عرب هم می‌شود.

میکو پلد ارتش اسرائیل را یک سازمان تروریستی می‌داند و می‌گوید مادرش هم بارها گفته صهیونیسم شکست خورده و دلیلی وجود ندارد که همه انسان‌ها نتوانند در یک کشور دموکراتیک و برابر زندگی کنند. به همین دلیل، او از تحریم و بایکوت اسرائیل حمایت می‌کند.

این مرد اسرائیلی می‌گوید همسرش از او پرسیده چرا ارتشی را که پس از ۲۰۰۰ سال بناست از یهودیان محافظت کند، این‌گونه مورد خطاب قرار می‌دهد. پاسخ میکو پلد به همسرش این است: «اگر تو هم آنچه را که من می‌دانم و دیده‌ام، می‌دانستی همین کار را می‌کردی که من می‌کنم. تحمل این دانسته‌ها بسیار دشوار است و دیگر نمی‌توانم بی‌تفاوت باشم.»

منبع : تابناک

لینک کوتاه : https://akhbarjahan.news/?p=106875
 

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.