به گزارش اخبار جهان به نقل از عصر ایران، خشک شدن دریاچه ارومیه، بزرگترین دریاچه داخلی ایران، فاجعهای زیستمحیطی و انسانی است که زنگ خطری جدی برای منطقه و کل کشور به صدا درآورده است. این رویداد، نتیجه سالها سوءمدیریت منابع آبی، توسعه ناپایدار کشاورزی و عدم درک صحیح از اهمیت اکوسیستمهای آبی است. تصاویر دهه ۷۰ شمسی از دریاچهای خروشان و وسیع، در تضاد شدید با وضعیت کنونی آن قرار دارد. امروز، دریاچه ارومیه عملاً از نقشه ماهوارهای ایران محو شده است.
این فاجعه، ریشه در تصمیمات غلطی دارد که در طول دههها اتخاذ شدهاند. یکی از عوامل مهم، تغییر الگوی کشت در منطقه و جایگزینی باغهای انگور کمآببر با باغهای سیب پرآببر است. باغهای انگور، به دلیل تصور غلط از کاربرد آن در تولید شراب، به تدریج از بین رفته و جای خود را به باغهای سیب دادهاند که نیاز آبی بسیار بیشتری داشتند. این تغییر، تعادل ظریف اکوسیستم را برهم زد و دریاچه را از منابع حیاتی خود محروم کرد. در حالی که کشاورزان محلی با دانش سنتی خود، همزیستی مسالمتآمیز با دریاچه را حفظ میکردند، توسعه بیرویه کشاورزی و تمرکز بر تولید سیبهای صادراتی، این تعادل را به هم ریخت. این در حالی است که به گزارش پژوهشهای دانشگاهی توسط راضیه سرلک، در طول ۴۰ هزار سال گذشته، دریاچه ارومیه هرگز خشک نشده و حتی دچار بحران جدی نشده بود.
با وجود تلاشهای دولت روحانی و تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه و صرف میلیاردها تومان، این تلاشها عمدتاً بینتیجه ماندند. پروژههایی مانند احداث تونل از رودخانه زاب، به دلیل کمبود منابع آبی و عدم هماهنگی با نیازهای واقعی دریاچه، نتوانستند تأثیر قابلتوجهی داشته باشند. حتی بارندگیهای استثنایی سال ۹۸، که به طور موقت سطح آب دریاچه را افزایش داد، نشان داد که اقدامات انجامشده در مقایسه با عوامل طبیعی، نقشی ناچیز دارند. نتیجه این مدیریت ناکارآمد، نابودی کامل دریاچه ارومیه است.
خشک شدن دریاچه، پیامدهای ویرانگری برای اکوسیستم منطقه به دنبال داشته است. جزیره میانی دریاچه، که زیستگاه منحصر به فرد گونههای ارزشمندی مانند گوزن زرد و قوچ ارمنی بود، با کاهش سطح آب، در معرض شکارچیان قرار گرفته و جمعیت این حیوانات به شدت کاهش یافته است. به گزارش اخبار جهان، گوزن زرد تقریباً از این منطقه رخت بربسته و قوچ ارمنی نیز در معرض خطر انقراض قرار دارد.
علاوه بر این، خشک شدن دریاچه ارومیه تهدیدی جدی برای سلامت و معیشت بیش از ۱۴ میلیون نفر از ساکنان منطقه است. بستر نمکی وسیع و خشکشده، با وزش باد، میتواند طوفانهای نمکی ایجاد کند که زمینهای کشاورزی را شور کرده و زندگی مردم را مختل کند. شهرهای ارومیه، تبریز، نقده، خوی، سلماس و مناطق اطراف در معرض این طوفانهای مخرب قرار دارند. خاکهای کشاورزی با نمک پوشیده شده و ریشه گیاهان خواهند سوخت. این فاجعه زیستمحیطی، نه تنها اکوسیستم آبی، بلکه محیط زیست خشکی منطقه را نیز به شدت تهدید میکند.
بیتوجهی به هشدارهای کارشناسان و اظهارات غیرمسئولانه برخی مقامات ارشد کشور، در تشدید این بحران نقش بسزایی داشته است. تصمیمات غلط گذشته، اکنون فرزندان این سرزمین را با عواقبی جبرانناپذیر مواجه کرده است. هزاران تن سیب پلاسیده در کنار جادهها، نمادی از هدر رفت منابع آبی و نتایج سوءمدیریت است.
با این حال، هنوز امیدی برای نجات بخشی از شرایط باقی مانده است. حذف سدها، تأمین حقآبه دریاچه، مدیریت پایدار کشاورزی و احیای جریان رودخانهها به دریاچه، میتواند از وخیمتر شدن اوضاع جلوگیری کند. اما این اقدامات باید با سرعت و جدیت اجرا شوند. در غیر این صورت، شمال غرب ایران در آستانه یک فاجعه زیستمحیطی بیسابقه قرار خواهد گرفت. سرنوشت دریاچه ارومیه، هشداری جدی برای سایر مناطق و کشورها در زمینه مدیریت منابع آبی و حفظ اکوسیستمهای ارزشمند است. شاید این فاجعه، تلنگری باشد برای تغییر رویکردها و اتخاذ سیاستهای پایدارتر در برخورد با محیطزیست. این بار نیز، شاید انسان به خاطر تصمیمات اشتباهش، از “بهشت” خود رانده شود.
منبع: عصر ایران



























