به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از مهر، همسر مکرمه شهید حسن آبشناسان، پس از سالها پایداری و همراهی با یادگارهای هشت سال دفاع مقدس و مدیریت امور زندگی در غیاب همسر شهیدش در سالهای جنگ تحمیلی، به سرای باقی شتافت. او نمونهای والا از وفاداری، استقامت و پشتیبانی از خانوادههای معظم شهدا و رزمندگان سرافراز بود و حیات پربارش یادآور نقش جاودانه زنان صبور در تاریخ پر افتخار دفاع مقدس است.
همسر شهید آبشناسان، سالهای متمادی در کنار همسر قهرمان خود، زندگی مشترک را با عشق و ایثار سپری کرد و با تمام توان و وجود، خانواده را در شرایط دشوار و طاقتفرسای جنگ اداره و سرپرستی نمود. زندگی مشترک این زوج فداکار از همان روزهای آغازین ازدواج با سختیها و کمبودهای روزمره همراه بود، اما عشق و علاقه وافر به یکدیگر و ایمان راسخ به راه درست و آرمانهای انقلاب اسلامی، بنیان خانواده را مستحکم و استوار نگه داشت.
همسر شهید آبشناسان در بخشی از خاطرات خود آورده است: «تا چند ماه قبل از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، همچنان در شهر شیراز سکونت داشتیم. شرایط بسیار سختی را پشت سر میگذاشتیم. زیرا خانوادههای هر دوی ما اهل راهپیمایی و تظاهرات ضد رژیم طاغوت بودند و حسن در آن زمان افسر نیروی مخصوص ارتش بود. بیش از هر چیز نگران او بودیم که مبادا مجبور شود رودرروی مردم قرار گیرد. لذا با وجود عشق و علاقهای که به ارتش داشت، در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی تصمیم گرفت که استعفا دهد و استعفانامه خود را نیز نوشت.»
در دوران پر فراز و نشیب جنگ تحمیلی، این بانوی صبور و فداکار، وظایف سنگین خانه و خانواده را با سختکوشی و تلاش مضاعف به نحو احسن انجام میداد. او با مدیریت مدبرانه شرایط دشوار پشت جبهه، همسر و فرزندانش را آرامش میبخشید و محیطی امن و پایدار برای آنان فراهم میکرد تا رزمندگان اسلام با اطمینان خاطر و آسودگی خیال به دفاع از مرزهای کشور بپردازند. نقش این بانوی بزرگوار تنها به اداره امور منزل محدود نمیشد؛ بلکه با حضور فعال و مؤثر در محله و اجتماع، سهم بسزایی در ایجاد همبستگی اجتماعی و ترویج روحیه مقاومت و ایثار در بین مردم ایفا نمود.
ایشان در بیان خاطراتی از همسر شهیدش میگوید: «بهترین خاطره من، شنیدن خبر آمدن ایشان بود… خاطره خاصی که بخواهم آن را بازگو کنم، ندارم. در حقیقت ما خوشیهای ظاهری نداشتیم، اما همان حضور و وجودش برای من بهترین خاطره بود. به طور مثال، زندگی من اینطور نبود که وقتی فرزندانم به دنیا میآیند، پدرشان به نشانه چشم روشنی برایشان طلا بخرد. در زندگی من از این حرفها خبری نبود، ولی ایشان همیشه با محبت و مهربان بود… به یاد دارم زمانی که پسر دومم در دزفول به دنیا آمد، آنقدر حالم بد بود که حتی هیچ خانمی پیش من نبود. آبشناسان در اینگونه مسائل خیلی انسان راحتی بود. در صورتی که مطمئن بودم من عزیزترین فرد برای او هستم. من این دیدگاه را با استناد به یادداشتهای او میگویم. ولی هیچ وقت آدمی نبود که با برخی کارهای ظاهری بخواهد به من بفهماند کجا به من خوش گذشت و کجا به من بد گذشت. ولی همیشه حضور او در خانه برای من بهترین خاطره بود.»
پس از شهادت مظلومانه همسر، همسر شهید آبشناسان با تکیه بر ایمان و استقامت وصفناپذیر خود، مسئولیت خطیر تربیت فرزندان و حفظ یاد و خاطره همسر شهید را به دوش کشید. او با صبر و حوصله فراوان، فرزندانی شایسته تربیت کرد که بسیاری از آنان ادامهدهنده راه پدر و حامی ارزشهای والای دفاع مقدس شدند.
ایشان در ادامه میگوید: «حسن تازه به شهادت رسیده بود که بیمار شدم، پزشکان تشخیص دادند که باید بستری شوم. به بیمارستان رفتم. برای پذیرش، آزمایش و عمل جراحی، به اجازه همسر نیاز داشتند. پرستارها میگفتند: اینجا را باید همسرتان امضا کند. میگفتم: همسرم نیست… نیست که امضا کند. بالاخره بستری شدم. فرزندانم، دوستان و خانوادهام برای ملاقات میآمدند و میرفتند، اما من خیلی احساس تنهایی میکردم… احساس بیکسی… فقط حسن را میخواستم، کافی بود حسن در آنجا حضور داشته باشد. روزی به او گفته بودم: «اگر شهید بشوی، آمادگیاش را دارم.» ولی بعد از شهادت، با خود فکر کردم که چطور به او گفتم «آمادگیاش را دارم»! ده روز بعد از شهادت حسن، از مدرسه شاهد به دنبالم فرستادند، کسی باور نمیکرد که بتوانم درس بدهم، اما اگر میخواستم سرپا بمانم، باید کار میکردم. کارکنان مدرسه من را به نام زندهنام میشناختند.»
همسر شهید آبشناسان، علاوه بر ایفای نقش تاریخی و اجتماعی خود، الگویی بیبدیل از اخلاق، وفاداری و صبر و بردباری بود. زندگی او نمونهای روشن از زنانی است که بدون جلب توجه و بدون حضور مستقیم در میدان جنگ، با صبر و استقامت مثالزدنی خود، شرایطی را فراهم کردند که ارزشهای گرانسنگ دفاع مقدس حفظ شود. این بانوی مقاوم و فداکار، با زندگی ساده و همراهی مستمر با یادگارهای شهید، به همگان نشان داد که مقاومت و ایستادگی تنها در جبهههای جنگ خلاصه نمیشود؛ بلکه در خانه، در تربیت صحیح فرزندان و در روایت خاطرات شهدا نیز جلوه مییابد.
کتاب ارزشمند «آسمانشناس» به قلم توانای مشهود گودرزینژاد و وحید احمدی و منتشر شده توسط انتشارات ۲۷ بعثت، به شرح زندگی و مبارزات شهید والامقام حسن آبشناسان، فرمانده برجسته و نامآور دوران دفاع مقدس میپردازد. این اثر گرانسنگ، با بررسی ابعاد مختلف زندگی این شهید بزرگوار، از دوران کودکی و جوانی تا نقشآفرینیهای کلیدی در جنگ تحمیلی و سرانجام شهادت، تلاش میکند تا یاد و خاطره این قهرمان ملی را گرامی بدارد و به نسلهای آینده منتقل کند.
شهید حسن آبشناسان در سال ۱۳۱۵ در شهر تهران چشم به جهان گشود و نامش به دلیل نزدیکی تولدش به سالروز شهادت امام حسن مجتبی (ع) انتخاب گردید. او به عنوان فرماندهای مقتدر و توانمند، تخصص ویژهای در نبرد کوهستانی و جنگهای چریکی داشت و دورههای آموزشی متعددی را در داخل و خارج از کشور گذراند. رشادتها و توانمندیهای بینظیر او در مناطق جنگی به حدی بود که اهالی دشت عباس لقب «شیر صحرا» را به او داده بودند.
سرانجام، این فرمانده دلاور و شجاع در هشتم مهرماه سال ۱۳۶۴، در جریان عملیات قادر به فیض شهادت نائل آمد و به آرزوی دیرینه خود رسید. کتاب «آسمانشناس» تلاش دارد تا نسلهای آینده را با رشادتها، فداکاریها و ارزشهای اخلاقی و میهنی این شهید والامقام آشنا کند و نقش همسران و خانوادههای شهدا را در پشتیبانی از جبهههای جنگ نیز منعکس نماید.
درگذشت همسر شهید آبشناسان، بار دیگر یادآور نقش ماندگار و فراموشنشدنی زنان صبور و مقاوم است که بار سنگین سالهای جنگ و پس از آن را با سربلندی بر دوش کشیدند. آنان با وفاداری، صبر و فداکاری بیمثال خود، نه تنها ستون اصلی خانواده و خانه بودند، بلکه نقش مهمی در ثبت تاریخ دفاع مقدس، تربیت نسل آینده و ترویج ارزشهای ایثار و مقاومت در جامعه ایفا کردند.
زندگی و فعالیتهای همسر شهید آبشناسان، نمونهای زنده و الهامبخش از زنان ایثارگر پشت جبهه است که با تکیه بر ایمان، اراده و اخلاق نیکوی خود، مسیر دفاع مقدس را برای رزمندگان و نسلهای بعد هموار کردند. یاد و خاطره او، همراه با روایتهای کتاب «آسمانشناس»، برای همیشه در تاریخ پر افتخار دفاع مقدس ایران ثبت خواهد شد و الگویی از صبر، وفاداری و پشتیبانی مستمر برای جامعه و نسلهای آینده باقی میگذارد.
منبع : مهر



























