تاریخ : دوشنبه, ۲۶ آبان , ۱۴۰۴ Monday, 17 November , 2025

درخشش و حسرت؛ حضور 4 ایرانی در اسکار 2024 از 4 کشور مختلف

  • کد خبر : 117124
  • ۰۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۴
درخشش و حسرت؛ حضور 4 ایرانی در اسکار 2024 از 4 کشور مختلف

به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از عصر ایران، اُسکار امسال برای سینمای ایران رنگ و بوی تازه‌ای دارد. چهار فیلم‌ساز ایرانی با چهار رویکرد متفاوت به این رقابت بین‌المللی راه یافته‌اند: جعفر پناهی با فیلم «یک تصادف ساده بود» از فرانسه، علیرضا خاتمی با فیلم «چیزهایی که می‌کشی» از کانادا، شهرام مکری با […]

به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از عصر ایران، اُسکار امسال برای سینمای ایران رنگ و بوی تازه‌ای دارد. چهار فیلم‌ساز ایرانی با چهار رویکرد متفاوت به این رقابت بین‌المللی راه یافته‌اند: جعفر پناهی با فیلم «یک تصادف ساده بود» از فرانسه، علیرضا خاتمی با فیلم «چیزهایی که می‌کشی» از کانادا، شهرام مکری با فیلم «خرگوش سیاه، خرگوش سفید» از تاجیکستان، و علی زرنگار با فیلم «علت مرگ: نامعلوم» از ایران. این گردهمایی نام‌ها و فیلم‌ها، سؤالات مهمی را مطرح می‌کند: آیا این مایه افتخار و سربلندی سینمای ایران است که فیلم‌سازانش در کشورهای گوناگون به عنوان نماینده حضور داشته باشند؟ یا نشانه‌ای از ناکارآمدی دیپلماسی فرهنگی رسمی است که قادر به مدیریت، حفظ و حمایت از استعدادهای خود نیست؟

رشد سینمای مستقل یا بی‌توجهی به فیلم‌سازان داخلی؟

واقعیت این است که سینمای ایران، به‌ویژه در بخش مستقل، سال‌هاست که در مسیر پیشرفت گام برمی‌دارد. فیلم‌های پناهی، خاتمی، مکری و زرنگار، هر کدام نمونه‌ای از این بالندگی هستند: روایت‌های نو، فرم‌های بدیع و دغدغه‌هایی که ریشه در زندگی ایرانی دارند. انتخاب آن‌ها از سوی کشورهای مختلف گویای این است که سینمای مستقل ایران از مرزها فراتر رفته و جهانی شده است. با این حال، باید بررسی شود که چرا این فیلم‌سازان به جای آن‌که نماینده ایران باشند، به عنوان نمایندگان فرانسه، کانادا یا تاجیکستان پذیرفته شده‌اند؟ این همان نقطه ضعف ساختار فرهنگی رسمی است: جایی که محدودیت‌ها، سانسور و نگاه امنیتی به سینما باعث شده است که بخشی از بهترین صداها در کشور خودشان فرصت دیده شدن پیدا نکنند. در نتیجه، کشورهای دیگر از آن‌ها استقبال می‌کنند و آن‌ها را به عنوان نماینده فرهنگی خود معرفی می‌نمایند. در واقع، موفقیت خارجی فیلم‌سازان ایرانی هم‌زمان با نوعی بی‌مهری داخلی رخ داده است. وقتی پناهی به دلیل سال‌ها ممنوعیت فعالیت و محدودیت، مجبور است با کمترین امکانات فیلم بسازد و بعد نماینده فرانسه شود، این هم افتخار است و هم تلخ کامی.

دیپلماسی فرهنگی یا فقدان آن؟

انتخاب «علت مرگ: نامعلوم» ساخته علی زرنگار از سوی ایران، در ظاهر نشان از توجه به سینمای متفاوت دارد. اما باید پرسید آیا این انتخاب یک روند ساختاری و مستمر است یا صرفاً تصمیمی گذرا برای کاهش انتقادات؟ سیاست فرهنگی ایران در سال‌های اخیر بیشتر بر کنترل و حذف تمرکز داشته تا بر حمایت و پرورش. به همین دلیل، برند سینمای ایران در جهان نه با انتخاب‌های رسمی، بلکه با آثار فیلم‌سازانی شکل می‌گیرد که در خارج از کشور یا در حاشیه ساختار رسمی رشد کرده‌اند. دیپلماسی فرهنگی زمانی موفق است که از سرمایه‌های انسانی خود حراست کند. در حالی که امروزه، سرمایه‌های اصلی سینمای ایران – از پناهی تا خاتمی – به جای آن‌که در ایران فرصت نمایندگی داشته باشند، به «سرمایه‌های فرهنگی» کشورهای دیگر تبدیل می‌شوند. این وضعیتی متناقض است: هم نشان از قدرت هنری سینمای ایران دارد و هم بیانگر ضعف دیپلماسی فرهنگی رسمی.

جنبه هنری یا سیاسی انتخاب‌ها؟

نمی‌توان از این انتخاب‌ها سخن گفت و جنبه سیاسی آن‌ها را نادیده گرفت. انتخاب پناهی توسط فرانسه تنها به دلیل کیفیت سینمایی او نیست؛ بلکه پیام روشنی در مورد آزادی بیان، مقاومت هنری و مخالفت با سانسور دارد. فرانسه از این طریق هم از یک فیلم‌ساز برجسته حمایت می‌کند و هم موضع فرهنگی-سیاسی خود را به نمایش می‌گذارد. انتخاب خاتمی از جانب کانادا نیز صرفاً یک تصمیم هنری نیست. کانادا سال‌هاست که به دنبال تقویت چهره چندفرهنگی خود است و معرفی فیلم‌ساز ایرانی-کانادایی فرصتی است برای نمایش این سیاست فرهنگی. تاجیکستان هم با برگزیدن فیلمی از شهرام مکری، می‌خواهد حضور خود را در نقشه سینمای جهان تثبیت کند، حتی اگر از سرمایه انسانی ایران استفاده کرده باشد. در ایران نیز انتخاب فیلم زرنگار را می‌توان کوششی برای نشان دادن «چهره متنوع‌تر» سینما دانست؛ هرچند این انتخاب بدون تغییرات اساسی در سیاست فرهنگی، بیشتر به تصمیمی تاکتیکی شبیه است تا راهبردی. به این ترتیب، می‌توان گفت هیچ‌یک از این انتخاب‌ها صرفاً هنری نیستند؛ همه بار سیاسی و فرهنگی خاصی دارند. در جهان امروز، اسکار تنها یک جشن سینمایی نیست؛ بلکه صحنه دیپلماسی فرهنگی و سیاسی است که هر کشور با انتخاب فیلم، پیام خود را به جهانیان منتقل می‌کند.

افتخار توأم با تلخی

اسکار امسال برای سینمای ایران تصویری دوگانه ایجاد کرده است: از یک سو، ما شاهد سربلندی هستیم: فیلم‌سازان ایرانی با آثارشان به چنان جایگاهی رسیده‌اند که کشورهای دیگر به آن‌ها اعتماد می‌کنند و صدای آن‌ها را صدای خود معرفی می‌نمایند. این یعنی سینمای ایران، مستقل از سیاست‌های داخلی، به جایگاهی جهانی دست یافته است. اما از سوی دیگر، این تصویر تلخ است: چرا باید جعفر پناهی نماینده فرانسه باشد نه ایران؟ چرا خاتمی در کانادا مورد پذیرش قرار می‌گیرد اما در ایران ناشناخته است؟ چرا مکری باید فیلم خود را از طریق تاجیکستان به اسکار بفرستد؟ این پرسش‌ها پاسخ روشنی دارند: ضعف ساختاری و ناتوانی در دیپلماسی فرهنگی. اگر سیاست فرهنگی ایران به جای محدودیت و حذف، بر حمایت و آزادی تکیه کند، آنگاه می‌توان امیدوار بود که این سرمایه‌های انسانی به جای تبدیل شدن به نماینده فرهنگی دیگر کشورها، به عنوان نمایندگان واقعی ایران در جهان بدرخشند. در غیر این صورت، همچنان باید با افتخاری توأم با تلخی زندگی کنیم: سینمایی که می‌درخشد، اما در خانه‌اش مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد.

منبع : عصر ایران

لینک کوتاه : https://akhbarjahan.news/?p=117124
 

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.