به گزارش اخبار جهان به نقل از خبرگزاری خبرآنلاین، کتابی با محوریت آشپزهای شخصی دیکتاتورها، نوشته شده است که روایتی متفاوت از زندگی این رهبران سیاسی ارائه میدهد. امیرحسین خداپرست، عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در صفحه اندیشه روزنامه اعتماد، به معرفی این اثر پرداخته و آن را تلاشی برای درک ابعاد انسانی و پنهان دیکتاتورها از دریچه نگاه کسانی که در صمیمیترین لحظات با آنان همراه بودهاند، توصیف کرده است.
نویسنده این کتاب، به مدت چهار سال به نقاط مختلف جهان سفر کرده و با پنج آشپز یا افراد نزدیک به آشپزخانههای دیکتاتورها در آفریقا، خاورمیانه، آمریکای لاتین و آسیای جنوب شرقی دیدار کرده است. این دیدارها منجر به جمعآوری مجموعهای از خاطرات، روایتها و مشاهداتی شده که هم ارزش تاریخی دارند و هم بار عاطفی و انسانی قابل توجهی را به دوش میکشند. این کتاب، ساختاری شبیه به یک منوی غذایی دارد و هر بخش آن با عناوینی چون «پیشغذا»، «صبحانه»، «ناهار»، «شام» یا «دسر» آغاز میشود و به شرح زندگی یکی از آشپزها اختصاص دارد. این قالب استعاری به خواننده این حس را القا میکند که در ضیافتی نشسته است که میزبان آن دیکتاتورهای قرن بیستم هستند و آشپزها، راویانی هستند که همواره در سایه ترس، وفاداری و رازهای ناگفته زیستهاند.
نخستین داستان کتاب به ابوعلی، آشپز صدام حسین، رئیسجمهور سابق عراق، اختصاص دارد. ابوعلی سالها در کاخها و جبهههای جنگ برای صدام غذا پخته است. او در خاطراتش میگوید که صدام به طعم سوپ ماهیدزدها که در شهر زادگاهش، تکریت، محبوب بود، علاقه فراوانی داشت. با این حال، نکته اصلی در روایت ابوعلی، ترس دائمی از مجازات است. به گفته او، صدام در صورت نارضایتی از غذا، آشپز را مجبور میکرد هزینه مواد اولیه را از جیب خود بپردازد و کوچکترین دلخوری میتوانست منجر به تنبیه شود. این روایت نشان میدهد که چگونه دیکتاتورها میتوانند در عین حال رفتارهای غیرقابل پیشبینی و خشونتآمیزی داشته باشند.
با این وجود، ابوعلی اشاره میکند که صدام گاهی اوقات شوخی میکرد، برای مهمانانش کباب درست میکرد و از سس تند آمریکایی برای سر به سر گذاشتن دوستانش استفاده میکرد. این دوگانگی شخصیتی، که در آن خشنترین چهره خاورمیانه، همزمان عاشق غذا و شوخیهای دوستانه است، نشان میدهد که چگونه انسانیت و بیرحمی میتوانند در کنار یکدیگر وجود داشته باشند. این سوال اساسی که چگونه یک فرد میتواند همزمان هم مهربان و هم بیرحم باشد، یکی از محورهای اصلی این کتاب است.
در بخش دیگری از کتاب، نویسنده به سراغ اوتونده اودرا، آشپز عیدی امین، دیکتاتور اوگاندا، میرود. عیدی امین که به «قصاب اوگاندا» شهرت داشت، شخصیتی ترسناک و در عین حال عجیب و غریب بود. اودرا از ماجراهایی میگوید که در آن امین، در میانه جنایتها و دستورهای خونین، بر سر میز غذا مانند یک مرد روستایی ساده رفتار میکرد، غذاهای محلی میخواست و به شیرینیهای خاص علاقه داشت. حضور اودرا در آشپزخانه امین به او این فرصت را داد تا از نزدیک ببیند که چگونه قدرت میتواند هم خشن و هم کودکانه باشد. این تضاد رفتاری، یکی از ویژگیهای بارز دیکتاتورها است که در این کتاب به خوبی به آن پرداخته شده است.
آشپز انور خوجه، رهبر آلبانی، که با نام مستعار آقا یک معرفی میشود، از انضباط سختگیرانه، فضای امنیتی و بیاعتمادی حاکم بر کاخ میگوید. در این روایت، آشپزی نه فقط تأمین غذا، بلکه نوعی عمل سیاسی است؛ کوچکترین اشتباه میتوانست نشانهای از خیانت تلقی شود. انور خوجه حتی در انتخاب شیرینیهای مورد علاقهاش هم بسیار محتاط بود و اعتماد کمی به اطرافیانش داشت. این نشان میدهد که چگونه دیکتاتورها در همه جنبههای زندگی خود، حتی در سادهترین انتخابها، تحت تاثیر ترس و بیاعتمادی قرار دارند.
در کوبا، نویسنده با اراسمو و فلورس، دو آشپز فیدل کاسترو، رهبر انقلاب کوبا، دیدار میکند. آنها تصویری از کاسترو ارائه میدهند که ترکیبی از کاریزما، زهد انقلابی و میل به لذت است. کاسترو غذاهای ساده دریایی و سس انبه را دوست داشت، اما همواره مراقب بود که رژیم غذاییاش با ایدئولوژی انقلاب در تضاد نباشد. روایت این دو آشپز نشان میدهد که چگونه حتی غذا هم میتواند به عرصهای برای نمایش قدرت انقلابی و استقلال ملی تبدیل شود.
آخرین روایت کتاب به یونگ مئون، آشپز پل پوت، رهبر خمرهای سرخ در کامبوج، اختصاص دارد. پل پوت مسئول مرگ حدود دو میلیون نفر بود، اما در زندگی شخصیاش تصویری آرام و حتی مهربان داشت. مئون شرح میدهد که چگونه در جنگلهای کامبوج برای پل پوت غذاهای سادهای چون سوپ ترشوشیرین یا سالاد پاپایا آماده میکرد. تضاد میان سفره پر از میوه و سبزی و مرگ و میر گسترده در بیرون چنان شدید است که روایت او حالتی کابوسوار به خود میگیرد. آشپز در همان لحظهای که غذایی تازه و سالم برای رهبر آماده میکند، میداند که میلیونها هموطنش از گرسنگی در حال جان دادن هستند. این تضاد تکاندهنده، نشاندهنده عمق فاجعه انسانی است که دیکتاتورها میتوانند به بار آورند.
تمامی این روایتها در کنار هم، تصویری واحد میسازند: دیکتاتورها، با همه قدرت و خشونتشان، همچنان انسانهایی بودند که باید میخوردند و میآشامیدند. این حقیقت ساده، اما ژرف، نشان میدهد که قدرت مطلق هم بدون غذا و مراقبت نزدیکان دوام نمیآورد. نویسنده بارها تاکید میکند که سوالهای او نه صرفا درباره منوی غذایی، بلکه درباره نسبت میان انسانیت و جنایت است: چگونه کسی که در خلوت لبخند میزند و از سوپی خانگی لذت میبرد، جایی دیگر فرمان نابودی هزاران نفر را صادر میکند؟ در واقع، خورد و خوراک دیکتاتورها، روایتی است درباره زندگی روزمره در سایه قدرت مطلق، ترس و خواست بقا و تعارض بین نیازهای انسانی و خشونتهای غیرانسانی. این کتاب یادآوری میکند که حتی قدرتمندترین حاکمان نیز برای بقا به سفرهای وابستهاند که دیگران برایشان میچینند و شاید درست در همین نقطه بتوان پایه لرزان و شکننده قدرت را دید.
منبع: خبرگزاری خبرآنلاین


























