به گزارش اخبار جهان به نقل از کیهان، وتوی اخیر قطعنامه لغو تحریمها در شورای امنیت سازمان ملل متحد، نقطه پایانی بر دو دهه مذاکره بیحاصل هستهای ایران و پایان رسمی برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ را رقم زد. این رویداد که در ۲۸ شهریور ۱۴۰۴ رخ داد، نشان میدهد اعتمادسازیهای یکطرفه تهران نه تنها بینتیجه بوده، بلکه سیاست «کرنش در برابر غرب» نیز جز تحقیر و افزایش فشارها دستاوردی نداشته است. با این وجود، جریان غربگرا در داخل کشور همچنان بر نسخه تکراری «امتیاز بیشتر» اصرار میورزد و راهکارهای سادهلوحانهای را پیشنهاد میکند.
تاریخ مذاکرات هستهای ایران از سال ۱۳۸۲ تاکنون، حکایت ۲۲ سال دیپلماسی فرسایشی است که هیچ دستاورد ملموسی برای ایران نداشته است. مذاکرات دولت اصلاحات در سالهای ابتدایی دهه ۸۰، به صدور قطعنامههای شورای حکام و اتهام «محور شرارت» علیه ایران انجامید. حسن روحانی، رئیس جمهور وقت در نامهای به محمد البرادعی، دبیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، صراحتا به مابهازای اندک اقدامات اعتمادساز ایران اشاره کرد؛ اعترافی که تلخند تلخی برای سیاست اعتمادسازیهای یکطرفه است. این جمله در واقع بهترین گواهی از سوی یکی از بازیگران اصلی این ۲۲ سال بر سر برنامه صلحآمیز هستهای ایران در اختیار توافقات بیحاصل با غرب است. در واقع غربگرایان همچنان با بیشرمی تمام میخواهند همان نسخه شکستخورده را به ملت تحمیل کنند.
این ۲۲ سال مذاکره، رکوردی منفی در تاریخ دیپلماسی جهان محسوب میشود. ایران در این دوره، از تعلیق غنیسازی تا پذیرش محدودیتهای شدید در برجام، اقدامات متعددی را برای اعتمادسازی انجام داد؛ اما نتیجه چیزی جز تشدید فشارها، لقب «محور شرارت»، سیل قطعنامههای شورای امنیت و در نهایت، نقض برجام توسط غرب نبود. این عقبنشینیهای پیاپی نه تنها منجر به اصلاح رفتار طرف مقابل نشد، بلکه دشمن را در زیادهخواهی گستاختر کرد. این شکستها توسط دیپلماتهایی رقم خورد که هرگز برای بیدستاوردی و شکستهای مکرر ایران در عرصه دیپلماسی مورد بازخواست قرار نگرفتهاند و همچنان خود را یگانه دانشمندان روابط بینالملل و دیپلماسی معرفی میکنند.
پس از وتوی قطعنامه اخیر، غربگرایان داخلی بار دیگر نسخههای تکراری خود را ارائه دادند. از پیشنهاد دیدار با ترامپ، علیرغم اقدامات خصمانهاش، تا تماس با یهودیان نیویورک برای اطمینان دادن به آنها از عدم قصد ایران برای نابودی اسرائیل، همگی نشان از سادهلوحی و بیاطلاعی این جریان از واقعیتهای سیاست بینالملل دارد. این پیشنهادات، از جمله “سلام علیک” با ترامپ، در واقع پیام ضعف به دشمن ارسال میکند و به نوعی تشکر از دشمنیهای او تعبیر خواهد شد. آیا در قاموس دیپلماسی عزتمندانه، میتوان با کسی پای میز نشست که بهطور مستقیم در جنگ علیه ملت ایران شریک بوده و زیرساختهای حیاتی کشور را هدف قرار داده است؟ این امر نه تنها نابخردانه است، بلکه میتواند چراغ سبزی برای تشدید خصومتها از سوی دشمن باشد.
یکی از ابعاد تلخ برجام، باور به «تضمین امضای جان کری» بود. غربگرایان برجام را راهحل همه مشکلات ایران معرفی میکردند؛ اما نتیجه چیزی جز خسارتهای عمیق اقتصادی، عقبماندگی صنعت هستهای و تشدید تحریمها نبود. این در حالی است که قطعنامههای پیش از برجام نتوانست فروش نفت ایران را به کمتر از ۱.۲ میلیون بشکه در روز برساند، اما در دورانی که صنعت هستهای ایران و ابزارهای قدرتساز آن از جمله راکتور آب سنگین اراک و 14000 سانتریفیوژ فدای برجام شد، فروش نفت ایران به پایینترین میزان خود، یعنی ۲۰۰ هزار بشکه در روز، رسید. این مسئله این سؤال را مطرح می کند که افرادی که با فریبکاری از «تضمین امضای کری» سخن گفتند، چگونه اکنون نسخه کرنش بیشتر را تجویز میکنند؟
در ماههای اخیر، ایران با وجود حملات به منافع خود، ترورها، خرابکاریها و تحریمهای جدید، از اقدامات تلافیجویانه خودداری کرد و مذاکره را باز گذاشت. اما این رفتار به هیچ وجه منجر به تغییر رفتار غرب نشد؛ بلکه آنان گستاختر شده و فشارها را افزایش دادند. این نشان میدهد که اعتمادسازی یکطرفه، تنها سکوی پرشی برای فشار بیشتر دشمن است.
یکی از اشتباهات بزرگ جریان غربگرا، اصرار بر ماندن در معاهداتی مانند NPT بود که هیچ ضمانتی برای ایران ایجاد نمیکرد. اگر ایران زودتر از NPT خارج میشد، میتوانست از این ابزار بهعنوان اهرم فشار استفاده کند. اما مذاکره با اروپاییهایی که حتی حمله به تاسیسات هستهای ایران را محکوم نکردند، و توافق با آژانسی که بارها جانب دشمنان ایران را گرفت، هیچ دستاوردی جز تشدید فشارها نداشت.
در پایان، ۲۲ سال مذاکره بیحاصل، ایران را از ظرفیتهای داخلی و منطقهای محروم کرده، فرصتهای اقتصادی را هدر داده و دشمن را گستاختر کرده است. راه نجات، مقاومت فعال، اتکا به ظرفیتهای داخلی و پیگیری دیپلماسی متوازن با قدرتهای مستقل است. غربگرایان باید بپذیرند که نسخههایشان نه تنها کودکانه، بلکه خیانتی به آینده ملت ایران است.
منبع: کیهان


























