به گزارش اخبار جهان به نقل از خبرآنلاین، حسام نوابصفوی، در برنامه اینترنتی «رُک شو» با مجید واشقانی، در مصاحبهای تکاندهنده، از احساس عذاب وجدان عمیق خود پس از درگذشت مادرش سخن گفت. او با بغضی در گلو، از لحظات تلخ وداع با مادرش که با چشمانی باز او را ترک گفته بود، یاد کرد و شرح داد که به دلیل شرایط خاص و فشارهای ناشی از اتهامات وارده، قادر به برگزاری مراسم ترحیم باشکوهی برای وی نبوده است. تنها با حضور چهار نفر، مادر او به خاک سپرده شد و نوابصفوی شب را در خانهای که پیش از این مملو از گرمای حضور مادر بود، به تنهایی گذراند.
واشقانی با پرسشی مستقیم، به عدم برگزاری مراسم ترحیم اشاره کرد. نوابصفوی با لحنی پر از تلخی پاسخ داد: “هیچ چیز!” او اتهام کلاهبرداری که علیه وی مطرح شده بود را مورد تمسخر قرار داد و با اشاره به یک آپارتمان ۶۰ متری در محمودآباد، آن را دلیل عدم برگزاری مراسم عنوان کرد. او با لحنی طعنهآمیز گفت: «اگر میخواستم اختلاس کنم، کمتر از آقای خاوری از این مملکت نمیبردم! برای ۶۰ متر آپارتمان در محمودآباد؟! پدر من ملاک بسیار بزرگی بود و پس از اعاده حیثیت قانونی و پناه بردن به دستگاه قضایی، ماندن یا رفتن دیگر فرقی برایم نمیکند.»
این بخش از مصاحبه، موضوع اتهامات مالی علیه نوابصفوی را برجسته میکند و نشان میدهد که چگونه این اتهامات، زندگی شخصی و عاطفی او را تحتالشعاع قرار داده است. این نکته قابل توجه است که نوابصفوی، با وجود اعاده حیثیت قانونی، هنوز با عواقب این اتهامات دستوپنجه نرم میکند. درک این مساله نیاز به بررسی بیشتر پرونده قضایی او و بررسی شواهد و مدارک موجود دارد.
نوابصفوی در ادامه، رابطه پیچیده بین شهرت و مرگ مادرش را مورد بحث قرار داد. او با صدایی لبریز از پشیمانی، گفت: «به دلیل شهرتم، درواقع خودم بودم که به گونهای مادرم را کشتم. یعنی شهرت من باعث این اتفاق شد. اگر این شهرت را نداشتم و مثلاً یک کابینتساز یا لولهکش بودم، هیچوقت این اتفاق رخ نمیداد. من باعث مرگ مادرم شدم. زندگی دیگر برای من زیبایی ندارد. دیگر هیچ دلخوشیای ندارم.»
این اظهارات، نشان از تأثیر فشارهای روحی و روانی ناشی از شهرت بر زندگی شخصی وی دارد. موضوع “شهرت” در این مورد، نه فقط به معنای محبوبیت و شهرت عمومی، بلکه به معنای مواجهه با فشارهای مرتبط با چهره بودن در عرصه عمومی و اتهامات ناشی از آن است. این بخش از مصاحبه، جنبه تکاندهندهای به گزارش میدهد و بر اهمیت توجه به سلامت روانی افراد مشهور و خطرات ناشی از فشارهای عمومی تاکید دارد.
او در پایان مصاحبه، با تاکید بر لزوم اجرای عدالت، از مسئولان قضایی خواست تا با بررسی دقیق موارد مشابه، از رخ دادن چنین وقایع تلخی برای افراد مشهور دیگر جلوگیری کنند. او با اشاره به نگاه مادر درگذشتهاش، گفت: «چشمهای مادرم باز ماند و من تا آخرش میروم. تا روزی که زندهام. عدالت باید اجرا شود تا امثال من به خاطر شهرت دستخوش این اتفاقات نشوند.» این بخش، جنبه اجتماعی و حقوقی موضوع را بیشتر برجسته کرده و خواستار توجه مسئولان به پیامدهای منفی شهرت برای افراد مشهور و ضرورت حمایت از آنها است.
این مصاحبه با روایتی احساسی و همزمان با ابعاد اجتماعی و حقوقی، تصویر پیچیدهای از زندگی شخصی و حرفهای حسام نوابصفوی ارائه میدهد. اینکه تا چه اندازه اتهامات مالی بر وضعیت روحی او تأثیر گذاشته و تا چه اندازهای شهرت خود او را به این وضعیت رسانده، نیاز به بررسی دقیقتر و تحلیل بیشتر دارد. مطمئناً این مصاحبه موجب شده تا بازتابهای فراوانی در رسانههای جهان داشته باشد و بحثهای گستردهای را در مورد مسئولیتهای اجتماعی در قبال افراد مشهور و چگونگی مدیریت شهرت و فشارهای ناشی از آن به راه بیاندازد. تحلیل عمیقتر این مصاحبه، نیاز به بررسی نظرات کارشناسان حقوقی و روانشناسی دارد.
منبع: خبرآنلاین

























