خبرگزاری اخبار جهان منتشر کرده است
در گفتوگوی اختصاصی با یکی از پژوهشگران نامدار علوم اجتماعی، به بررسی مؤلفههای قوام بخش اتحاد و انسجام اجتماعی ایران در بزنگاههای تاریخی پرداختهایم. این تحلیل با تأکید بر نقش رهبری، جایگاه ولایت فقیه و جایگاه محوری مردم در متن انقلاب اسلامی، نکتههایی را درباره چرخههای دوگانه جامعه بیان میکند: از یکسو انسجام و وحدت گستردهای که در مناسبتهای ملی و مراسمهای ملی-دینی نمود پیدا میکند و از سوی دیگر ناآرامیهای اجتماعی که تحت تأثیر تغییرات ساختاری و سیاستهای اقتصادی-اجتماعی رقم میخورد. هدف از این گزارش، ارائه تصویری جامع و روشن از عواملی است که میتواند به تقویت هویت ملی، مشروعیت نظام و اعتماد مردم به کارکرد سلامت حکمرانی کمک کند.
در این بحث، نخست به تعبیر رهبر معظم انقلاب از «اتحاد و اتفاق فوقالعاده ملت ایران» اشاره میشود و این تعبیر به عنوان یک خط راهنما برای درک رفتارهای جمعی مردم در بزنگاههای تاریخی به کار میآید. پژوهشگران معتقدند که این وحدت، نه صرفاً حادثهای مقطعی است و نه تنها به حضور نیروهای مسلح یا دستگاههای امنیتی مرتبط میشود، بلکه از مولفههای بنیادیای نشأت میگیرد که در متن انقلاب اسلامی تعریف و تقویت میشود. مهمترین نکته این است که مردم با وجود دشواریهای اقتصادی و فشارهای روزمره، احساس میکنند که مسیر کلی نظام و آرمانهای انقلابی همچنان با واقعیتهای زندگی آنها گره خورده و به تعبیر مشترک «اصل نظام» متکی است.
یکی از محوریترین بحثهای این تحلیل، وجود دو روند همزمان در ساختار اجتماعی است. از یک سو، در مناسبتهایی مانند تشییع پیکر شهدا، مراسمهای دینی ملی همچون عید غدیر و راهپیماییهای بزرگ، مردم با حضور گسترده و همدلی بیپیرایانه، انسجامی شدید را به نمایش میگذارند. این رویدادها نشان میدهند که در طول تاریخ پس از انقلاب اسلامی، اعتماد عمومی به نظام و رهبری بالا بوده و احساس همبستگی نسبت به «اصل نظام» در میان گروههای مختلف اجتماعی حفظ شده است. از سوی دیگر، شاهد بازتابهایی در قالب ناآرامیهای اجتماعی یا فاصله گرفتن برخی از اقشار از متن زندگی روزمرهاند که به دلیل سیاستهای اقتصادی-اجتماعی و فاصله دولت از مردم تشدید میشود. در این چارچوب، پژوهشگران بر این باورند که تفاوت میان این دو روند به تحلیل دقیق ریشههای اجتماعی-اقتصادی مربوط میشود و نباید از مشاهده انسجام گسترده در بخشهایی از جامعه، گمانهزنیهای گزینشی درباره فروپاشی اجتماعی برداشت کرد.
در این گفتوگو به بحثی کلیدی نیز اشاره میشود: مفهوم «فروپاشی اجتماعی» که به کرات در تحلیلهای برخی منظرهخوانان به کار میرود، اما پژوهشگران این اصطلاح را در مورد جامعه ایران به عنوان یک تعبیر علمی پذیرفتهشده نمیدانند. بر پایه یافتههای این گفتوگو، چنین اصطلاحی اغلب اهداف خاصی را دنبال میکند و با واقعیتهای بزرگ مردم تفاوت آشکار دارد. مردم ایران در بزنگاههای بحرانی نشان دادهاند که هویت ملی و انسجام اجتماعی را از طریق پایبندی به اصول انقلاب و مردمسالاری مبتنی بر ولایت فقیه حفظ میکنند و این امر در متنهای گفتمانی و رویدادهای اجتماعی منعکس میشود.
یکی از نکتههای کلیدی این تحلیل، جایگاه ویژه رهبر انقلاب اسلامی است. به باور این پژوهشگران، اعتماد عمومی به رهبری، به همراه ایمان به توانمندیهای نیروهای مسلح و کارآمدی نهادهای انقلابی، به صورت همزمان احساس امنیت و امید را در جامعه تقویت میکند. این اعتماد، به ویژه در دورههای حساس تاریخی که کشور در مواجهه با تهدیدهای خارجی یا فشارهای داخلی قرار داشت، نقشی کلیدی ایفا کرده است. به گفته محققان، این چشمانداز مشترک و روشن از آینده، با مفهوم «چشمانداز مشترک و مطمئن» که رهبران انقلابی آن را تبیین میکنند، تقویت میشود و به شکلگیری هویت ملی-اسلامیِ پویا کمک میکند.
در بخش دیگری از تحلیل، به دو منظر نظری درباره کارکرد حکمرانی اشاره میشود. از یک سو، رویکردی که به تقویت ارتباط نزدیک میان حاکم و مردم و همچنین توجه به آرمانهای انقلابی و سادهزیستی به عنوان پایههای مشروعیت معتقد است؛ و از سوی دیگر، نقدهایی که به سیاستهای گاهبهگاه دولتی و فاصله گرفتن از مطالبات عمومی وارد میشود. پژوهشگران بر این باورند که انسجام ملی در گرو حفظ این تعادل است: حفظ عناصر هویتی و ارزشیِ انقلاب، همراه با رویکردی واقعگرایانه نسبت به مشکلات معیشی و نیازهای روزمره مردم. در عین حال، با توجه به تحولات فناوری و دادههای گسترده، امکان ظهور «دولت نورفاهی» یا حکمرانی مبتنی بر دادهها و هوش مصنوعی فراهم شده است. این رویکرد، با امکان توزیع دقیقتر منابع و ارائه خدمتهای هدفمندتر به مردم میتواند به بازتولید اعتماد و تقویت روالهای زندگی روزمره کمک کند.
در این زمینه، پژوهشگران به اهمیت اصرار بر حفظ روالهای عادی زندگی مردم اشاره میکنند. روالمندی زندگی، در نقشآفرینی شهروندان و حفظ پایداری جامعه در زمان بحران نقشی کلیدی ایفا میکند و میتواند تابآوری جامعه را بالا ببرد. به علاوه، تجربه رویکردهای عملیاتی چون طرحهای همدلی و کمکرسانی گسترده در سراسر کشور، نشان میدهد که همگانیسازی مشارکت و حضور مردم در مدیریت بحران و بازتوانی اجتماعی، ظرفیتهای بالایی دارد و میتواند به بازگشت اعتماد عمومی به کارکردهای دولت و نهادهای اجرایی کمک کند.
در پایان، این پژوهش توصیه میکند که برای تقویت انسجام اجتماعی در شرایط پیچیده جهان امروز، دو نکته اصلی مدنظر قرار بگیرد. نخست، بهبود ارتباط دولت با مردم و تقویت حضور حاکمان در متن زندگی روزمره، از طریق خدمات عمومی کارآمد، پاسخگویی به نیازهای معیشتی و شفافسازی سیاستهای اقتصادی. دوم، ایجاد و تقویت سازمانهای قرارگاهی در سطح ملی برای مدیریت شناختی و جنگهای اطلاعاتی، جهت خنثیسازی تبلیغات منفی و تقویت روایتهای مثبت از کارکردهای نظام. با این نگاه، ایران میتواند با حفظ اصول انقلاب و تقویت اعتماد عمومی به دولت و نهادهای مسئول، در برابر چالشهای داخلی و خارجی با قوت بیشتری ایستادگی کند.
این گزارش نتیجهگیری میکند که اتحاد و انسجام اجتماعی در ایران پلکانی از عناصر است که با تقویت رهبری، بازتولید هویت ملی و بهبود کارکرد حکمرانی همراه است. با توجه به تحولات فناوری و دادههای گسترده، فرصتها برای ایجاد «دولت نورفاهی» فراهم شده تا خدمات عمومی با دقت و شفافیت بیشتری به مردم عرضه شود. اما همزمان، لازم است که مسئولان از فاصله گرفتن از متن زندگی مردم پرهیز کنند، تا اعتماد به نظام و مقامات ارشد حفظ و تقویت شود. این مجموعه، حامل پیامی روشن است: ملت ایران در مسیر حفظ باورهای انقلابی و تقویت انسجام اجتماعی، با اتکا به «اصل نظام» و حضور فعال رهبران و نهادهای کارآمد، میتواند در برابر چالشهای بزرگ تاریخی به موفقیتهای پایداری دست یابد.
منابع داخلی این بررسی، به طور مشترک از کارشناسان حوزه امام و رهبری و جامعهشناسی ایران گردآوری شده و نتیجهگیریها بر پایه تحلیلهای میدانی، مشاهدات اجتماعی و بازتابهای فرهنگی- اجتماعی است و به عنوان گزارشی جامع برای مخاطبان اخبار جهان منتشر میشود.


























