به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، کمیته نوبل نروژ در ۱۰ اکتبر ۲۰۲۵، با اعلام نام برنده جایزه صلح، ماریا کورینا ماچادو، رهبر مخالفان ونزوئلا را به عنوان برنده معرفی کرد. ماچادو خود را به عنوان ناجی دموکراسی در این کشور نفتخیز آمریکای جنوبی معرفی میکند. کمیته نوبل در بیانیهای، ماچادو را به دلیل «تلاشهای خستگیناپذیر برای ترویج حقوق دموکراتیک و گذار صلحآمیز از دیکتاتوری به دموکراسی» ستایش کرد. این تصمیم در شرایطی اعلام شد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، ماهها برای دریافت این جایزه فشار رسانهای و دیپلماتیک سنگینی بر کمیته وارد کرده بود.
ترامپ که بارها مدعی شده «هشت جنگ را پایان داده است»، کمیته نوبل را از طریق توئیتها و لابیگری متحدانش در کنگره به «سیاستبازی» متهم کرد. کاخ سفید نیز در واکنشی تند، این تصمیم را «مقدم قرار دادن سیاست بر صلح» خواند و ترامپ را «انسانی با قلب بشردوستانه» توصیف کرد. این در حالی است که ترامپ با سابقهای از اقدامات در خاورمیانه و حمایت از اسرائیل در غزه، به عنوان نمادی از خشونت دولتی شناخته میشود. با این حال، اعطای جایزه به ماچادو نه برای ناکام گذاشتن ترامپ، بلکه برای مشروعیت بخشیدن به سیاستهای تهاجمی واشنگتن در آمریکای لاتین صورت گرفت.
سابقهای از آشوب و وابستگی: ماچادو، عامل ناآرامیهای ونزوئلا
ماریا کورینا ماچادو، مهندس صنعتی ۵۸ ساله، از سال ۲۰۱۰ به عنوان نماینده مجلس ونزوئلا فعالیت کرده و سابقهای پر از تنش دارد. او که از خانوادهای ثروتمند و وابسته به صنایع نفت است، از ابتدا به عنوان نماینده الیگارشی ونزوئلا شناخته شد؛ گروهی که به دلیل ملیسازی منابع نفتی توسط هوگو چاوز و نیکولاس مادورو، با انقلاب بولیواری مخالف بودند. تحلیلگران ماچادو را «بزرگترین مخالف چاویسم» نامیدهاند، اما در واقع او سالها ونزوئلا را به سمت شورشهای خشونتآمیز هدایت کرده است. در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۷، ماچادو رهبری اعتراضاتی را بر عهده داشت که بر اساس گزارشهای سازمان ملل، بیش از ۲۰۰ کشته و هزاران زخمی برجای گذاشت.
این اعتراضات که با عنوان «راهپیماییهای صلحآمیز» معرفی میشدند، در عمل به غارت، آتش زدن ساختمانهای دولتی و درگیریهای مسلحانه منجر شدند. وال استریت ژورنال او را «قهرمان شجاع» خوانده، اما منتقدان در رسانههای چپگرا مانند گریزون، این اقدامات را «تلاش برای کودتا» میدانند.
پس از انتخابات ژوئیه ۲۰۲۴ که با پیروزی مادورو به پایان رسید، ماچادو شکست را نپذیرفت و کمپین «مقاومت پنهان» را آغاز کرد. او از حامیانش خواست تا اعتراضات خیابانی را تشدید کنند، اقدامی که صدها نفر را روانه زندان کرد و به اقتصاد ونزوئلا آسیب بیشتری زد. این رهبر مخالف که اکنون در خفا زندگی میکند، بارها از خشونت به عنوان ابزاری برای تغییر رژیم دفاع کرده است. در مصاحبهای با فاکس نیوز در سپتامبر ۲۰۲۵، ماچادو به صراحت از ارتش آمریکا خواست تا برای سرنگونی دولت مادورو به ونزوئلا حمله کند. این درخواست که توسط رویترز نیز پوشش داده شد، نقض منشور سازمان ملل محسوب میشود.
این تناقض که فردی خود را «مدافع صلح» میخواند اما خواستار جنگ است، ریشه در وابستگی عمیق ماچادو به منافع نفتی و امپریالیستی دارد. حزب او، «ونت ونزوئلا»، سالها با شرکتهای نفتی آمریکایی مانند شورون همکاری داشته و وعده خصوصیسازی شرکت ملی نفت ونزوئلا را داده است. نشریات مستقل، ماچادو را «دست واشنگتن و نفت» نامیده و تأکید کردهاند که مبارزه او نه برای دموکراسی، بلکه برای بازگرداندن کنترل منابع به الیگارشهای غربی است.
پیوندهای پنهان با سیا و واشنگتن: ماچادو، مهرهای در بازی بزرگ
اتهامات مداوم درباره وابستگی ماچادو به سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، یکی از جنبههای تاریک فعالیتهای اوست. گزارشهای تحقیقی اخبار جهان و کدپینک، به عنوان دو رسانه مستقل چپگرا، شواهدی از روابط نزدیک ماچادو با سیا و وزارت خارجه آمریکا منتشر کردهاند. از سال ۲۰۱۸، ماچادو در چندین تلاش برای کودتا علیه مادورو که توسط جان بولتون، مشاور امنیت ملی وقت ترامپ، هماهنگ شده بود، نقش کلیدی داشته است. گزارشهای سازمان ملل نیز مداخله خارجی در بحران ونزوئلا را مستند کرده و ماچادو را «رهبر مورد حمایت آمریکا» معرفی میکنند که از بودجههای پنهان بنیاد ملی برای دموکراسی، که بازوی تبلیغاتی سیا شناخته میشود، استفاده میکند.
پس از انتخابات ۲۰۲۴، این وابستگی آشکارتر شد. ماچادو در نامهای به کنگره آمریکا، از سناتورهایی مانند مارکو روبیو خواستار «اقدام فوری» شد. نیویورک تایمز گزارش داد که مشاوران ترامپ، از جمله استفن میلر و جان رتکلیف، رئیس سیا، برای طراحی استراتژی سرنگونی مادورو مستقیماً با ماچادو در تماس بودهاند. این روابط، ماچادو را از یک فعال مدنی به یک مهره ژئوپلیتیک برای تأمین منافع نفتی و ضدچینی/روسی آمریکا در ونزوئلا تبدیل کرده است.
فشارهای ترامپ و بازی سیاسی نوبل: از لابیگری تا انتقامجویی
دونالد ترامپ پس از بازگشت به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۵، کمپین گستردهای برای دریافت جایزه نوبل صلح به راه انداخت و تصمیم کمیته را «دزدی سیاسی» خواند. ادعاهای او مبنی بر پایان دادن به «هشت جنگ»، از جمله تنشهای اسرائیل-حماس و مناقشه هند و پاکستان، «دروغپردازیهای سیستماتیک» توصیف شده، زیرا این توافقها تنها آتشبسهای شکنندهای بودند که به درگیریهای شدیدتر منجر شدند.
سیاست «صلح از طریق قدرت» ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوریاش، به تشدید خشونت جهانی انجامیده است. حمایت او از اسرائیل با ارسال تسلیحات پیشرفته، منجر به شهادت بیش از ۲۲ هزار فلسطینی در غزه شد. حملات مستقیم به تأسیسات هستهای صلحآمیز ایران در تیر ماه ۱۴۰۴ نیز نقض قوانین بینالمللی بود و تنشها در غرب آسیا را به بالاترین سطح رساند. فشار بر طرفهای غربی برای برهم زدن کامل برجام، حملات نظامی علیه ونزوئلا و کلمبیا که صدها غیرنظامی را کشت و عفو آشوبگران ششم ژانویه، از دیگر اقدامات او بوده است.
با این حال، اعطای جایزه به ماچادو، اقدامی همسو با سیاستهای ترامپ بود. ترامپ که وعده «فشار حداکثری بر مادورو» را داده بود، ماچادو را «دوست نزدیک» خود میدانست. پولیتیکو گزارش داد که لابیگری ترامپ برای ماچادو، بخشی از استراتژی بزرگتر برای کنترل نفت ونزوئلا بود؛ استراتژیای که با تحریمهای فلجکننده، اقتصاد این کشور را نابود کرده است. در نتیجه، کمیته نوبل به جای مقابله با ترامپ، به دستیار او در آمریکای لاتین تبدیل شد.
پیامدهای جهانی: نوبل، از نماد صلح تا ابزار امپراتوری
تصمیم نوبل ۲۰۲۵، بخشی از الگوی بزرگتر سیاستزدگی این جایزه است. از اعطای جایزه به باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ بدون دستاوردی مشخص تا تقدیر از مخالفان دولتهای ضدغربی، این جایزه به ابزاری برای سیاستمداران غربی تبدیل شده است. تحلیلهای بیبیسی و انپیآر درباره «روند اخیر برای زنان مبارز» نیز به عنوان پوششی برای حمایت از دستور کار نئولیبرال ارزیابی میشود. حمایت ماچادو از اسرائیل و نتانیاهو، نمونهای از این همگرایی است.
مهدی حسن، روزنامهنگار، در توئیتی نوشت: «چگونه نوبل به کسی داده میشود که از نسلکشی غزه دفاع میکند، در حالی که ترامپ را نادیده میگیرد؟ این تناقض، سیاست را بر صلح ترجیح میدهد». پیامدهای این تصمیم میتواند برای ونزوئلا ویرانگر باشد و به جنگ داخلی منجر شود. در سطح جهانی نیز اعتبار جایزه نوبل خدشهدار شده است. این انتخاب، به جای ترویج صلح، به چرخه مداخله و ویرانی دامن زده است.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان


























