به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از عصر ایران، تبلیغات تلویزیونی این روزها به گونهای است که به نظر میرسد نه تنها شناختی از مردم ندارد، بلکه طبقات متوسط و فرودست جامعه را نیز درک نمیکند و به اصول عدالت و مردمیبودن که خود مدعی آن است، پایبند نیست.
در یکی از این تبلیغات، یک کلینیک دندانپزشکی به عنوان «مجهزترین مرکز در خاورمیانه» معرفی میشود که با ارائه خدمات لوکس و دیجیتال، لبخند افراد را دوباره طراحی میکند. از جمله این خدمات میتوان به بیحسی دیجیتال، عصبکشی بدون درد، اسکن سهبعدی و ایمپلنت دیجیتال اشاره کرد. به نظر میرسد تنها دغدغهای که برای مشتریان این کلینیک اهمیت ندارد، مسئله «هزینه» است.
در تبلیغ دیگری، یک شرکت تولیدکننده لوازم خانگی داخلی، مدام این عبارت را تکرار میکند که «چک نمیخواهد، ضامن نمیخواهد». این تبلیغ به گونهای القا میکند که همه چیز ارزان و در دسترس است و هر خانوادهای به راحتی میتواند یک یخچال ساید بای ساید با قیمت حدود 150 میلیون تومان را با حقوق بازنشستگی 15 میلیون تومانی خریداری کند.
این تضاد آشکار بین تجملات اغراقآمیز و وعدههای غیر واقعی، فاصله زیادی را که تبلیغات تلویزیونی با واقعیت زندگی مردم دارد، به وضوح نشان میدهد. تبلیغات تلویزیونی به جای آنکه به دغدغههای واقعی طبقات فرودست و متوسط توجه کند، به طور مداوم بر «کیفیت تضمینی» و «قیمت تضمینی» تأکید میکند. این تبلیغات آنقدر درباره دوام و ماندگاری لوازم خانگی صحبت میکنند که مخاطب تصور میکند کالاهای ایرانی «مرگ ندارند» و آنقدر از تخفیفهای گوناگون سخن میگویند که انگار تمام سطح زمین با فرش پوشیده شده است.
عباراتی مانند «طراحی لبخند دیجیتال» نمادی از این گسست و جدایی است. این واژهها در تلویزیون به راحتی بیان میشوند، اما برای مردمی که حتی توانایی پر کردن یک دندان خود را ندارند، چیزی جز یک تمسخر تلخ نیست. واقعیت این است که بسیاری از خانوادههای طبقه متوسط و فرودست، به دلیل مشکلات مالی، از ترمیم دندانهای خود صرفنظر کرده و به کشیدن آنها روی میآورند. اما تلویزیون از این واقعیت بیاطلاع است و با پخش صحنههای غیر واقعی، بازیگران این تبلیغات زننده، فقط دغدغه لبخند بدون درد یا خرید اقساطی دارند.
تبلیغات تلویزیونی امروزه نه تنها شناختی از توده مردم ندارد، بلکه به شعور و کرامت آنها نیز احترام نمیگذارد. این تبلیغات چیزی جز ترویج مصرفگرایی، به رخ کشیدن امکانات طبقه مرفه و تحقیر بیپولی مخاطب نیست. این پیامها نه تنها هیچ فایدهای برای مردم ندارند، بلکه تنها وقت آنها را تلف کرده و رویاهای غیرقابل دسترس را در ذهنشان ایجاد میکنند. آنچه در پشت پرده این تبلیغات نهفته است، همان چیزی است که تئودور آدورنو، فیلسوف و جامعهشناس آلمانی، آن را «صنعت فرهنگ» مینامد. این صنعت، سازوکاری است که با بستهبندی رویاهای مصرفی و ایجاد نیازهای کاذب، تودهها را در حالت انفعال و خیالپردازی نگه میدارد.
در این میان، «فلسفه پول» تورستین وبلن نیز به خوبی نشان میدهد که چگونه کالاها و خدمات، نه تنها برای رفع نیاز، بلکه به عنوان نمادی از منزلت و «مصرف تظاهری» عرضه میشوند. از کلینیک لوکس دندانپزشکی گرفته تا لوازم خانگی «تضمینی»، تبلیغات تلویزیونی دقیقاً در همین چرخه بازتولید میشود: تقویت میل به مصرف، تحقیر نداشتن و به رخ کشیدن شکاف بین طبقات مختلف جامعه.
منبع : عصر ایران

























