به گزارش اخبار جهان به نقل از همشهری آنلاین، کمالگرایی، ویژگی شخصیتی بهظاهر مثبت، میتواند تأثیرات مخرب و پنهانی بر ابعاد مختلف زندگی داشته باشد. این ویژگی، که با تلاش برای دستیابی به استانداردهای بسیار بالا و غیرواقعبینانه مشخص میشود، میتواند به دام اضطراب، افسردگی، تعلل و کاهش رضایت از زندگی منجر شود. شناخت این ویژگی و ریشههای آن، گامی حیاتی در مدیریت و کاهش تأثیرات منفی آن محسوب میشود.
کمالگرایی به معنای گرایش به دستیابی به کمال مطلق و بینقصی است که در واقعیت دستنیافتنی است. فرد کمالگرا، با ترس از شکست و اشتباه، خود را به شدت مورد انتقاد قرار میدهد و به ندرت از عملکرد خود رضایت دارد. این ویژگی، اگرچه در نگاه اول نشانهای از انگیزه و پشتکار بالا به نظر میرسد، اما میتواند به یک مانع بزرگ در مسیر رشد شخصی و پیشرفت تبدیل شود. عدم انعطافپذیری و فشار مداوم روانی از مهمترین ویژگیهای متمایزکننده کمالگرایی از تلاش برای پیشرفت و بهبود است.
علائم کمالگرایی میتواند شامل ترس شدید از اشتباه و شکست، انتقاد مداوم و سختگیرانه از خود، تعلل در انجام وظایف به دلیل وسواس بر انجام بینقص آنها، احساس دائمی ناکافی بودن حتی پس از موفقیت، و وابستگی شدید به تأیید دیگران باشد. این علائم ممکن است به راحتی با انگیزه و پشتکار اشتباه گرفته شوند، اما تفاوت کلیدی در میزان انعطافپذیری و سلامت روان فرد نهفته است.
ریشههای کمالگرایی پیچیده بوده و اغلب ترکیبی از عوامل درونی و بیرونی هستند. تربیت در محیطی سختگیرانه و با انتظارات غیرمنطقی از سوی والدین، میتواند زمینهای برای شکلگیری کمالگرایی فراهم کند. مقایسه مداوم با دیگران، بهویژه در فضای پر رقابت دنیای مجازی، نیز میتواند فشار زیادی را بر فرد وارد کرده و او را به سوی کمالگرایی سوق دهد. تجربههای تلخ شکست در گذشته نیز میتواند فرد را به تلاش برای جبران و دستیابی به بینقصی در آینده وادار کند. عوامل فرهنگی و تحصیلی که موفقیت را صرفا با نتایج عالی و بینقص تعریف میکنند، نیز در بروز کمالگرایی نقش قابل توجهی دارند. علاوه بر این، ویژگیهای شخصیتی مانند اضطراب و نیاز به کنترل نیز میتوانند در تشدید این ویژگی شخصیتی نقش داشته باشند.
تأثیر کمالگرایی بر جنبههای مختلف زندگی میتواند گسترده و مخرب باشد. در روابط اجتماعی و عاطفی، فرد کمالگرا ممکن است به دلیل انتظارات غیرواقعبینانه از خود و دیگران، دچار تنش و نارضایتی در روابط شود. او ممکن است به سختی بتواند اشتباهات دیگران را ببخشد و مدام رفتار اطرافیان را مورد ارزیابی و نقد قرار دهد. در محیط تحصیلی و کاری، کمالگرایی اگرچه ممکن است در کوتاهمدت منجر به موفقیتهای جزئی شود، اما در درازمدت باعث فرسودگی شغلی، عدم رضایت شغلی، تعویق در انجام پروژهها و در نهایت کاهش بهرهوری خواهد شد. در نهایت و شاید خطرناکترین تأثیر کمالگرایی، اثر آن بر سلامت روان فرد است. کمالگرایی با اختلالات اضطرابی، افسردگی، وسواس فکری و حتی اختلالات خوردن ارتباط نزدیکی دارد و فشار مداوم روانی ناشی از آن میتواند فرد را به سمت فرسودگی روانی سوق دهد.
برای مدیریت و کاهش تأثیرات منفی کمالگرایی، راهکارهای متعددی وجود دارد. بازنگری در استانداردها و هدفگذاری واقعبینانه، پذیرفتن اشتباه بهعنوان بخشی از فرآیند یادگیری، تمرین ذهنآگاهی برای کاهش افکار وسواسی، و استفاده از درمان شناختی-رفتاری برای تغییر الگوهای فکری ناسالم، از جمله این راهکارها هستند. همچنین، جایگزینی تمرکز بر عملکرد با تمرکز بر تلاش و ارزش قائل شدن برای فرآیند کار، نه صرفا نتیجه نهایی، میتواند به کاهش فشار روانی و افزایش رضایت از خود کمک کند. علاوه بر این، برنامهریزی ساده و قابل اجرا برای روز، تمرین خوددلسوزی به جای خود انتقادی، محدود کردن زمان صرفشده برای تصمیمگیریهای جزئی، پرهیز از مقایسه مداوم با دیگران، و اختصاص زمان مشخص برای استراحت و تفریح، از جمله نکات روزانهای هستند که میتوانند در رهایی از دام کمالگرایی موثر باشند.
در صورت بروز اختلال در عملکرد تحصیلی یا شغلی، بیخوابی، اضطراب یا افسردگی شدید، تخریب روابط اجتماعی یا خانوادگی، و یا ناتوانی در انجام کارهای روزمره به دلیل کمالگرایی، مراجعه به روانشناس یا مشاور ضروری است. درمان تخصصی میتواند به فرد کمک کند تا راههای سالمتر و واقعبینانهتری برای رسیدن به اهداف خود بیابد و از چرخه مخرب کمالگرایی رهایی یابد. به یاد داشته باشید که تلاش برای بهتر شدن ارزشمند است، اما این تلاش باید با پذیرش نقصها و واقعیتهای زندگی همراه باشد. داشتن توقعات واقعبینانه از خود، کلید اصلی برای شکستن این چرخه مخرب است.
منبع: همشهری آنلاین



























