به گزارش وبسایت اخبار جهان به نقل از انجمن جامعه شناسی ایران، نشست «زنان و جنگ» به دبیری دکتر سمیه توحیدلو به صورت مجازی برگزار شد. توحیدلو در ابتدای این نشست، «زنان و جنگ» را ادامهای بر مباحث جلسات پیشین دانست، به ویژه جلسه دوم که بر اهمیت نقش مادری و خانواده و تأثیرات جنگ بر آنان تمرکز داشت. او بیان کرد که هدف از این نشست، آشکار ساختن نقش فعال، پنهان و بلندمدت زنان در دوران جنگ و پس از آن است. گزارشی که در ادامه میآید، خلاصهای از سخنان سخنرانان این نشست است که توسط دکتر سمیه توحیدلو تنظیم شده است.
یکی از سخنرانان این نشست، دکتر کتایون مصری، پژوهشگر و دانشآموخته دکترای مطالعات زنان از دانشگاه تربیت مدرس بود. او سخنرانی خود را با موضوع «زنان در دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی پساجنگ» آغاز کرد و به مسئله نادیده گرفته شدن ظرفیت کنشگری مدرن زنان در سیاست داخلی و خارجی ایران، به ویژه پس از اعتراضات سال ۱۴۰۱ و جنگ دوازده روزه پرداخت.
مصری در ابتدای سخنانش به اهمیت نادیده گرفته شدن نقش زنان در دوران پس از جنگ اشاره کرد و این نادیدگی را در ابعاد مختلفی از جمله تغییر در کنشگری زنان، فرصتسوزی در بحران، ضرورت توجه به دیپلماسی عمومی و مزایای دیپلماسی نرم مورد بررسی قرار داد. به گفته این دانشآموخته دانشگاه تربیت مدرس، پس از اعتراضات سال ۱۴۰۱، فعالیتهای زنان از حالت سنتی و نقشهای از پیش تعیینشده خارج شده و در فضاهای واقعی و مجازی، شکل مدرنتر و جدیتری به خود گرفته است. با این وجود، در بحران جنگ دوازده روزه، فرصتی بزرگ برای استفاده از این ظرفیت از دست رفت و زنان همچنان در قالب کلیشههای جنسیتی دیده شدند و کنشگری آنان در سیاست داخلی و خارجی مورد توجه قرار نگرفت.
دکتر مصری برای جبران این کمبود، بر ضرورت توجه به دیپلماسی عمومی تأکید کرد و گفت نقش زنان در دیپلماسی عمومی و فرهنگی، به ویژه با ورود ایران به معادلات پیچیده بینالمللی و پس از جنگ دوازده روزه، بسیار حائز اهمیت است. او اشاره کرد که با وجود اینکه ۳۰ درصد از کارکنان وزارت امور خارجه را زنان تشکیل میدهند، به فعالیت سیاسی زنان در حوزه سیاست خارجی توجه کافی نمیشود. به اعتقاد این پژوهشگر، هوشمندترین کشورها سرمایهگذاری بیشتری بر فعالیتهای سیاسی مبتنی بر قدرت نرم و دیپلماسی عمومی میکنند، زیرا هزینه قدرت سخت به مراتب بیشتر است. دیپلماسی عمومی در دوران مدرن از حالت یکسویه و اقناع عمومی خارج شده و به الگوی ارتباطی جدیدی تبدیل شده است که مشارکت مردم در امور سیاسی را افزایش میدهد.
کتایون مصری در ادامه سخنانش به چالشها و موانع تاریخی و جهانی پیش روی حضور زنان در عرصه دیپلماسی پرداخت. او با اشاره به نابالغی سیاسی و نگاه جنسیتی، بیان کرد که عدم بلوغ سیاسی در دولتها مانع از ورود زنان به عنوان دیپلمات فرهنگی یا سیاسی میشود و این مسئله ریشه در تاریخ و گفتمان دارد. حتی زمانی که زنان در مذاکرات حضور دارند، رسانهها اغلب آنها را به عنوان تصمیمگیرندگان اصلی نشان نمیدهند و بیشتر به آنها به عنوان قربانیان آسیبپذیر نگاه میکنند. تمرکز رسانهها بر ظاهر و ارتباطات غیرکلامی دیپلماتهای زن نیز نشاندهنده تداوم نگاه جنسیتی است.
او با بررسی حضور تاریخی زنان در ایران، خاطرنشان کرد که با وجود این موانع، زنان ایرانی همواره در جنبشهای تاریخی مانند مشروطیت، نهضتهای انقلابی و دفاع مقدس، و همچنین تغییرات سیاسی مانند سالهای اصلاحات و اعتراضات سال ۱۴۰۱، نقشی جدی و پیشرو داشتهاند و مطالباتشان نیز جدیتر شده است.
مصری در ادامه سخنانش نمونههایی از غیبت زنان در دیپلماسی ایران را مطرح کرد و گفت در طول جنگ دوازده روزه، از ابزارهای دیپلماسی عمومی مانند توئیتهای مقامات خارجی، گفتوگوی مستقیم مقامات اسرائیلی با شبکههای فارسیزبان و کلیپهای سربازان زن و مرد با المانهای خاص برای ایجاد همدلی با ایرانیان استفاده شد. اما ایران در این دوره از این ابزارها بهره نبرد و حتی یک زن در دستگاه دیپلماسی خارجی ایران حضور نداشت تا به نمایندگی از وزارت امور خارجه با مردم صحبت کند و مواضع را تشریح کند.
به گفته مصری، بیاعتمادی به نقش زنان در دوران پس از جنگ، به ریشههای مردسالاری در دستگاه دیپلماسی برمیگردد که ورود زنان به آن را دشوار ساخته است. حضور زنان دیپلمات، مانند سفیران زن، نیز اغلب در حوزه دیپلماسی عمومی دیده نمیشود. او تأکید کرد که حضور یک زن میتواند در مناسبات سیاسی تعادل ایجاد کند و مشکلات جامعه را به شکل انسانیتری مطرح نماید.
مصری در پایان سخنان خود، راهکارهایی را برای استفاده از ظرفیت زنان در دیپلماسی عمومی پیشنهاد داد و گفت باید از چهرههای علمی، فرهنگی، ورزشی و سلبریتیهایی که در سطح بینالمللی شناخته شده هستند، در دیپلماسی عمومی استفاده شود. همچنین، بهرهگیری از فعالان مدنی و بلاگرها نیز بسیار مهم است. زنانی که در فعالیتهای زیستمحیطی و توانمندسازی زنان فعال هستند و بلاگرهای ارزشمندی که در شبکههای اجتماعی حضور دارند، اهرمهای دیپلماسی عمومی هستند که باید از حاشیه به متن آورده شوند.
او افزود که بازنگری در نقشهای رسمی ضروری است و وزارتخانههای مرتبط مانند امور خارجه، آموزش و پرورش، ورزش و جوانان و علوم و… باید نقش مهمی در معرفی زنان ایفا کنند. او همچنین به موضوع بانوی اول در ایران اشاره کرد و گفت این مسئله میتواند به یکی از مهمترین اهرمهایی تبدیل شود که جنبه تشریفاتی نداشته باشد و در اصلاح چهره زن ایرانی و استفاده از قدرت نرم مؤثر باشد. به اعتقاد وی، نبود زنان در هیئتهای دیپلماتیک و عدم شباهت ظاهر، پوشش و گفتمان آنها به واقعیت زنان در جامعه، مانع از دخالت زنان در دیپلماسی عمومی شده است.
دکتر فاطمه موسوی ویایه، جامعهشناس، نیز در این نشست با موضوع «مقایسه کنشگری زنان در دفاع مقدس و جنگ دوازده روزه» به بررسی تطبیقی این دو دوره پرداخت. او با بازگشت به جنگ تحمیلی هشت ساله، تحولات نقش زنان را در طول این دو دوره بحرانی مورد تحلیل قرار داد.
موسوی ویایه گفت در سالهای آغازین جنگ، فعالیت زنان در خط مقدم و در زمینههای امدادی و رزمی مشهود بود. اما با سازمانیافته شدن جنگ، نقش زنان بیشتر به حوزه پشتیبانی تغییر یافت. در روزهای نخست جنگ، زنان جوان در شهرهایی مانند خرمشهر، آبادان و هویزه، اسلحه به دست گرفتند، به دفن شهدا پرداختند، غذا تهیه کردند، از مجروحان پرستاری کردند و به مشکلات شهری رسیدگی کردند. اما این حضور مستقیم پس از چند سال محدودتر شد.
این جامعهشناس با اشاره به اهمیت نقشهای پشتیبانی در ادامه جنگ، گفت بیشتر زنان در قسمت پشتیبانی جنگ فعال بودند؛ از جمله مراقبت از مجروحان در بیمارستانها و پایگاههای امدادی، بستهبندی اقلام مختلف مانند پوشاک و آذوقه برای جبههها و ارائه خدمات امدادگری اجتماعی شامل پشتیبانی عاطفی و روانی از خانوادهها و رزمندگان. همچنین، زنانی که مردانشان روستاها یا شهرها را ترک کرده بودند، کارهای مردانه را به عهده گرفتند.
موسوی ویایه سپس به موانع ساختاری و روایتی در جنگ دفاع مقدس پرداخت و گفت بررسی تاریخی نشان میدهد که برخلاف بسیاری از جنگهای طولانی در جهان، جنگ ایران و عراق با کاهش رسمی اشتغال زنان همراه بود. این امر ناشی از موانع ساختاری زیر بود. او در ادامه به موانع فرهنگی و جنسیتی مسلط در این حوزه اشاره کرد و گفت ساختارهای فرهنگی و جنسیتی حاکم، حضور در جنگ و کار بیرون را امری مردانه تلقی میکردند و زنان را در نقشهای عاطفی و خانگی تعریف مینمودند. حضور زنان در میدان جنگ نامتعارف شمرده میشد و فعالیتهای امدادیشان فقط بر حسب ضرورت تحمل میشد.
او در مورد «مقاومت نهادی و فرماندهان» گفت که فرماندهان و مسئولان با مشارکت مستقیم نظامی زنان، بهویژه در خط مقدم، مخالف بودند و نقشهای خدماتی زنان را محدود به اموری مانند بستهبندی اقلام یا تهیه پارچه میکردند. موسوی ویایه در ادامه به محدودیتهای خواسته و ناخواسته در حوزه روایتگری و حافظه اشاره کرد و گفت روایتگری زنان از جنگ اندک بود. فقدان ثبت خاطرات و داستانهای شفاهی زنان، به همراه سانسور اجتماعی، منجر به بازنمایی ناقص و شنیده نشدن صدای زنان در تاریخ رسمی جنگ شد.
این پژوهشگر حوزه جامعهشناسی در ادامه به ماهیت جنگ دوازده روزه پرداخت و گفت ماهیت این جنگ به دلیل نبود خط مقدم مشخص، تفاوتهایی در کنشگری زنان ایجاد کرد. از جمله زنان در بخشهای پزشکی و بیمارستانی فعال بودند و زنان داوطلب در جمعیت هلال احمر و گروههای محلی، در جمعآوری و توزیع دارو و غذا، پشتیبانی از خانوادههای آواره و تدارک مکانهای موقت اسکان مشارکت داشتند.
موسوی ویایه با مقایسه صدای زنان در جنگ تحمیلی هشت ساله و جنگ دوازده روزه تأکید کرد که در جنگ اخیر، صدای زنان از طریق مکتوبات زنانه در کانالهای مجازی و شبکههای اجتماعی بیشتر شنیده شد. این زنان تلاش کردند روایتهای خود را بینالمللی کرده و در مخالفت با دخالت بازیگران خارجی مانند اسرائیل و آمریکا که حمله نظامی را با دستاویز نجات زنان توجیه میکردند، بیانیه صادر کنند. او همچنین به چالشهای پیش روی فعالیتهای زنان اشاره کرد و گفت روایتگری زنان در جنگ دوازده روزه نیز با سانسور و گاه با بازداشت فعالان مدنی روبرو بود که فعالیت مستقل زنان و تلاش فمینیستهای داخلی را تحت فشار قرار داد. با وجود این چالشها، روایتهای زنان همچنان ادامه دارد و فرصت شبکهسازی داوطلبانه برای حمایت از زنان و خانوادهها در شرایط بحرانی وجود دارد تا خسارتهای ناشی از تهدید دائمی جنگ کاهش یابد.
منبع : انجمن جامعه شناسی ایران

























