به گزارش اخبار جهان به نقل از خبرگزاری مهر، طیبه مددی موسوی، پژوهشگر کارگروه مطالعات فضای مجازی پژوهشکده باقرالعلوم علیهالسلام، در مقالهای با عنوان «زن، خانه، هویت؛ با نگاهی به کتاب «زندگی، مادری و کنشگری» به بررسی تحولات هویت زنان در فضای خانه پرداخته است. موسوی در این مقاله به نقش بنیادین خانه در شکلگیری و تحکیم هویت فردی، به ویژه برای زنان، اشاره میکند و تحولات این نقش را در گذر زمان مورد کنکاش قرار میدهد.
در دنیای امروز، که هویت فردی در معرض تضادهای اجتماعی و انتظارات متغیر قرار دارد، خانه میتواند به عنوان پناهگاهی امن برای زنان عمل کند؛ مکانی که در آن میتوانند هویت خود را تعریف و تقویت کنند. این اهمیت برای زنانی که در تقاطع سنت و مدرنیته قرار دارند، دو چندان میشود. خانه برای یک زن، صرفاً یک پناهگاه فیزیکی نیست، بلکه یک کارگاه وجودی است؛ فضایی برای خلق هویت و ابراز وجود. او با انتخابهای ظریف در دکوراسیون، طعم و مزه غذا، مدیریت فضای عاطفی خانواده و برگزاری مراسم، هویت خود را در خانه حک میکند. خانه، آینهای تمامنما از روح و شخصیت اوست.
در نسلهای گذشته، زنان عمدتاً بر مهارتهای زندگیمحور مسلط بودند و خانه بستر مناسبی برای تولید و ابراز خلاقیت آنها بود. تولیدات دستی مانند دوختنیها، بافتنیها، قالیبافی و سایر هنرهای دستی، علاوه بر تأمین نیازهای خانواده، حس فایدهمندی و تأیید را برای زنان به ارمغان میآورد. برگزاری جلسات قرآن و روضههای خانگی نیز فضایی معنوی و معرفتی در خانه ایجاد میکرد.
اما با پیشرفت تکنولوژی و مدرنیته شدن زندگی، تسلط زنان بر مهارتهای زندگیمحور کمرنگ شده و جای خود را به تواناییهای دانشی داده است. دسترسی گسترده به منابع معرفتی از طریق رسانههای جمعی نیز سبب کمرنگ شدن بسترهای رشد معنوی و معرفتی در خانه شده است.
در گذشته، خانه یک پروژه هویتی مشترک برای مردان و زنان بود. مردان هویت بیرونی و ساختاری خانه (شغل، معماری، میزبانی، امنیت) و زنان هویت درونی و عاطفی آن (آشپزی، تربیت فرزند، تزئینات، برپایی مراسم) را میساختند. این دو وجه در هم میآمیختند تا خانه به نمادی کامل از هویت مشترک خانواده تبدیل شود.
اما آنچه در طول زمان تغییر کرده، هویت زنان است. آنها به طور کلی نتوانستهاند خانه را با تغییرات هویتی خود و متناسب با زمانه بازتعریف کنند. در نتیجه، خانههای امروز بستر مناسبی برای رشد و شکوفایی ظرفیتهای دانشی و معرفتی زنان نیستند. در حالی که پیچیدگی در سایر ساختارهای اجتماعی افزایش یافته، خانه سادهتر، بسیطتر و بیهویتتر شده است. این موضوع نشاندهنده غفلت متفکران و اندیشمندان از ضرورت بهروزرسانی کارکردهای خانه است.
از بین رفتن ارتباطات گسترده با اقوام، دوستان و همسایگان، و مهماننواز بودن خانهها، از دیگر عوامل کاهش هویتبخشی خانه است. معماری خاص خانههای قدیمی با وسعت فضا، حیاط، حوض و باغچه، خانه را به فضایی مفرح و بانشاط تبدیل میکرد؛ فضایی که در خانههای آپارتمانی امروزی کمتر دیده میشود. در آپارتمانهای امروزی، زن دیگر معمار خانه نیست، بلکه مستأجر یا مصرفکنندهای است که در فضایی بیخاصیت و بیتعلق زندگی میکند. این بیمکانی، حس عاملیت و اثرگذاری او را کاهش میدهد و هویت او به عنوان مدیر و مدبر خانه را مخدوش میسازد.
الزامات معیشتی و نیاز به اشتغال نیز زنان را در موقعیتی متناقض قرار داده است. آنها مجبورند همزمان نقش سنتی خود در خانه و نقش مدرن و حرفهای خود در جامعه را ایفا کنند. این دو نقش، گاه در تعارض با هم قرار میگیرند و چالشهای زیادی را برای زنان ایجاد میکنند. بنابراین، بررسی و بازنگری در نقش خانه در هویت زنان امروزی، امری ضروری به نظر میرسد. تحولات اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیکی، نیازمند بازتعریفی از فضای خانه و نقش زنان در آن است تا تعادل میان زندگی شخصی و حرفهای آنها برقرار شود و هویت زنان در این فضا به طور کامل شکوفا گردد. این موضوع نیازمند توجه سیاستگذاران، جامعهشناسان و همچنین خود زنان است تا بتوانیم خانه را دوباره به فضایی پویا، هویتساز و مفرح برای زنان تبدیل کنیم.
منبع: خبرگزاری مهر


























