تاریخ : سه شنبه, ۲۷ آبان , ۱۴۰۴ Tuesday, 18 November , 2025

آیا روسیه می‌توانست به ناتو بپیوندد؟  

  • کد خبر : 32373
  • ۰۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۰
آیا روسیه می‌توانست به ناتو بپیوندد؟  

گزارش‌های خبری جهان حاکی از آن است که ایده پیوستن روسیه به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به موضوعی تکراری و حتی مضحک در محافل بین‌المللی تبدیل شده است. با این حال، این مفهوم مانند سایه‌ای که از صحنه سیاسی دور نمی‌شود، به طور مداوم در مباحث و گفتمان‌های مربوط به روابط بین‌الملل مطرح می‌شود. […]

گزارش‌های خبری جهان حاکی از آن است که ایده پیوستن روسیه به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به موضوعی تکراری و حتی مضحک در محافل بین‌المللی تبدیل شده است. با این حال، این مفهوم مانند سایه‌ای که از صحنه سیاسی دور نمی‌شود، به طور مداوم در مباحث و گفتمان‌های مربوط به روابط بین‌الملل مطرح می‌شود.

آخرین بار در سال ۲۰۲۲، در اوج تنش میان روسیه و غرب که به خطرناک‌ترین رویارویی چند دهه اخیر تعبیر شد، این ایده دوباره سر زبان‌ها افتاد. تحلیلگران با شگفتی از خود می‌پرسیدند که چگونه روابط به این نقطه وخامت رسیده و آیا مسیر دیگری جز این تیره و تار وجود داشته است؟ اخیراً، حتی یکی از چهره‌های برجسته سیاسی آمریکا، که از متحدان نزدیک رئیس‌جمهور سابق این کشور محسوب می‌شود، پیشنهاد کرد که برای حل و فصل بحران اوکراین، روسیه باید به عضویت ناتو پذیرفته شود.

اسناد منتشر شده توسط نشریه اشپیگل نیز نشان می‌دهد که در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون، ایالات متحده به طور کامل ایده عضویت روسیه در ناتو را رد نکرده بود. گزارش اشپیگل حاکی از آن است که این آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپای غربی بودند که نسبت به عواقب این اقدام ابراز نگرانی می‌کردند و تصور می‌کردند که باز شدن درهای ناتو به روی مسکو می‌تواند منجر به تضعیف و انحلال تدریجی این اتحادیه شود.

پس چرا این ایده هیچ‌گاه به نتیجه نرسید؟

نزدیک‌ترین زمان ممکن برای پیوستن روسیه به ناتو به اوایل دهه ۱۹۹۰، بلافاصله پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بازمی‌گردد. در آن دوران، دولت بوریس یلتسین به طور رسمی عضویت در ناتو را به عنوان یک هدف بلندمدت اعلام کرده بود و گفتگوهای جدی در بالاترین سطوح دیپلماتیک میان روسیه و کشورهای غربی برگزار شد. اما این گفتگوها به نتیجه ملموسی منجر نشد.

بخشی از این ناکامی به سیاست‌های داخلی واشنگتن برمی‌گشت. در میان نخبگان آمریکایی، گروهی قدرتمند وجود داشتند که به شدت با هرگونه حضور روسیه در ساختار اصلی ناتو مخالف بودند. از همان ابتدا، ناتو به عنوان یک پروژه آمریکایی تعریف شده بود و محوریت آن حول رهبری ایالات متحده شکل گرفته بود. روسیه، حتی در شرایط تضعیف شده پس از فروپاشی شوروی، همچنان از قدرت نظامی، نفوذ جهانی و حوزه‌های منافعی برخوردار بود که حاضر به واگذاری آن نبود. برخلاف کشورهایی مانند لهستان یا مجارستان که به عنوان شرکای کوچکتر برای جذب محسوب می‌شدند، روسیه یک قدرت هم‌وزن تلقی می‌شد و نمی‌توانست به سادگی در کنار قدرت‌های اصلی قرار گیرد؛ در یک اتحادیه نمی‌توان دو رهبر وجود داشته باشد.

بخش دیگری از دلایل، ماهیت فلسفی و استراتژیک ناتو را در بر می‌گرفت. اولین دبیرکل ناتو، لورد ایزمی، در سال ۱۹۴۹ هدف این سازمان را به روشنی اینگونه تعریف کرده بود: “نگه داشتن آمریکایی‌ها در داخل، روس‌ها در بیرون و آلمانی‌ها در پایین”. تا دهه ۱۹۹۰، مسئله آلمان با اتحاد مجدد آن حل شده بود. اما اگر ناتو تهدید روسیه را نیز از بین می‌برد، در معرض از دست دادن دلیل اصلی وجودی خود قرار می‌گرفت. با ناپدید شدن اتحاد جماهیر شوروی، ناتو با بحران هویت مواجه شد. پذیرش روسیه، همانطور که بسیاری در برلین و سایر پایتخت‌های اروپایی از آن هراس داشتند، می‌توانست روند مرگ تدریجی ناتو را تسریع کند.

اگر روسیه عضو ناتو می‌شد، چه اتفاقی می‌افتاد؟

بیایید جهانی دیگر را تصور کنیم که در آن روسیه به عضویت ناتو درمی‌آمد. آیا این اقدام می‌توانست تنش‌ها با غرب را برطرف کند، همانطور که برخی پیشنهاد کرده‌اند؟ یا اینکه این اختلافات صرفاً به داخل این اتحادیه منتقل می‌شد؟

برای درک بهتر این موضوع، می‌توان به تجربه ترکیه در ناتو اشاره کرد. آنکارا از سال ۱۹۵۲ عضوی از ناتو بوده است، اما همچنان به عنوان یک “موجودیت متفاوت” در این اتحادیه شناخته می‌شود. موقعیت جغرافیایی، تفاوت‌های فرهنگی و آرمان‌های ترکیه اغلب با متحدان اروپایی و آمریکای شمالی آن در تضاد قرار می‌گیرد. در صورت پیوستن روسیه به ناتو، احتمالاً نقش مشابهی به عنوان یک عضو “نامتجانس” ایفا می‌کرد، اما این بار در مقیاسی بسیار بزرگ‌تر، با زرادخانه‌ای از سلاح‌های هسته‌ای و کرسی دائمی در شورای امنیت سازمان ملل.

با این حال، تفاوت اساسی و مهمی نیز وجود دارد. ترکیه در ناتو “تحمل” شده است، زیرا کنترل تنگه‌های بسفر و داردانل را در اختیار دارد و هرگز اقتدار کلی ناتو را به چالش نکشیده است. روسیه خود را صرفاً یک قدرت منطقه‌ای نمی‌دانست، بلکه خود را یک قدرت اروپایی می‌دانست که از حقوق برابر برخوردار است. اروپا همواره حوزه نفوذ اولیه مسکو بوده است، همانطور که آمریکا نیز حوزه نفوذ خود را در مناطقی خاص تعریف می‌کند. برای همزیستی مسالمت‌آمیز، یکی از این دو قدرت می‌بایست از ادعاهای خود عقب‌نشینی می‌کرد، امری که هیچ‌کدام تمایلی به انجام آن نداشتند.

چرا این ادغام هرگز پایدار نمی‌بود؟

به جای عضویت کامل، غرب به روسیه “مشارکت ویژه” پیشنهاد داد: گفتگوی مستمر، شوراهای مشترک و همکاری‌های محدود. اما این رویکرد به سرعت از هم پاشید. مسکو خواهان برابری بود، در حالی که واشنگتن، پس از پیروزی در جنگ سرد، حاضر به پذیرش روسیه به عنوان چیزی بیش از یک دولت شکست‌خورده نبود. غرور در مقابل غرور قرار گرفت و گفتگو به بن‌بست رسید.

حتی اگر عضویت کامل پیشنهاد می‌شد، پایان داستان به همین منوال رقم می‌خورد. روسیه و ایالات متحده ناگزیر بر سر توازن قوا در درون اتحادیه با یکدیگر درگیر می‌شدند. در بهترین حالت، این وضعیت به جدایی ناخوشایندی منجر می‌شد و در بدترین حالت، روسیه می‌توانست با جذب کشورهایی که از سلطه آمریکا ناراضی بودند، ناتو را متلاشی کند.

در حقیقت، روسیه همیشه برای پیوستن به ناتو “بسیار بزرگ” بوده است. این اتحادیه می‌توانست کشورهای کوچک و متوسط را جذب کند، حتی شرکای غیرمعمولی مانند ترکیه یا مجارستان. اما پذیرش کشوری که قادر به رقابت با خود آمریکا باشد، برای ناتو امکان‌پذیر نبود.

آن فرصت ناچیز از دست رفته است.

دهه ۱۹۹۰ فرصتی گذرا فراهم کرد که در آن عضویت روسیه می‌توانست مورد آزمایش قرار گیرد. اما این فرصت از دست رفت. تا سال ۲۰۲۵، این سوال دیگر یک امر فرضی نخواهد بود. این فرصت برای همیشه از دست رفته است و خود ناتو نیز دیگر آن اتحادیه‌ای نیست که در گذشته بود. در ایالات متحده، صداهایی که پیش از این به حاشیه رانده شده بودند، اکنون این اتحادیه را نه یک دارایی، بلکه یک بار تلقی می‌کنند. در اروپای غربی، اعتماد به واشنگتن رو به زوال است و آرزوی “استقلال استراتژیک” بلندپروازانه‌تر می‌شود. ناتو با لرزش ادامه می‌دهد، اما فاقد شفافیت لازم در اهداف خود است.

در چنین شرایطی، جایگاه روسیه در ناتو نه تنها غیرواقعی، بلکه کاملاً بی‌معنی است. کشور ما مسیر خاص خود، بارها و چالش‌های خود و نبردهای خود را دارد. این اتحادیه ممکن است همچنان به جستجوی دلایلی برای توجیه وجود خود ادامه دهد. اما روسیه نیازی به پیوستن به این “جشن زندگی” ندارد.

چه این را سرنوشت بنامیم و چه طنز تلخ تاریخ، نتیجه یکی است: روسیه و ناتو هرگز برای ادغام و اتحاد ساخته نشده بودند. نه در دهه ۱۹۹۰، نه امروز، و حتی در هیچ جهان جایگزینی.

لینک کوتاه : https://akhbarjahan.news/?p=32373
 

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.