به گزارش وبسایت اخبار جهان، تصور کنید یک موجود ماورایی یا جادوگر به شما پیشنهادی وسوسهانگیز ارائه دهد؛ قرصی که با مصرف آن، برای همیشه از مرگ رهایی یابید. با این حال، بسیاری از افراد تمایلی به مصرف این قرص ندارند، زیرا نگرانند که در وضعیت پیری، ضعف، زوال عقل، درد و محدودیتهای حرکتی گرفتار شوند و تا ابد در این شرایط باقی بمانند.
اما اگر این «قرص جاودانگی» نه تنها شما را از مرگ نجات دهد، بلکه روند پیری را نیز متوقف کند و شما را در بهترین وضعیت جسمی و ذهنی کنونیتان حفظ کند، چه؟ دیگر خبری از فرسودگی و بیماریهای دوران سالمندی نخواهد بود. فجایع زیستمحیطی و بحرانهای سیاسی نیز نمیتوانند به زندگی شما پایان دهند و حتی یک سانحه رانندگی نیز قادر نخواهد بود شما را برای همیشه ناتوان سازد. تنها شرط این است که این انتخاب غیرقابل بازگشت باشد: مرگ دیگر برای شما معنایی نخواهد داشت و حتی خودکشی نیز راهی برای پایان دادن به زندگیتان نخواهد بود.
تصور کنید درست مانند فیلم «روز موش خرما»، پریدن جلوی قطار یا اتوبوس دیگر منجر به مرگتان نشود و شما، حتی بر خلاف میلتان، برای همیشه زنده بمانید.
**پاسخ شگفتانگیز رایج و دلایل آن**
در کمال تعجب، در گفتگوها و سخنرانیهای دانشگاهی، حدود 70 درصد از شرکتکنندگانی که با این پرسش مواجه شدهاند، اعلام کردهاند که حاضر به مصرف این «قرص جاودانگی» نیستند. نکته جالب اینجاست که اغلب آنها دلیل قانعکنندهای برای این تصمیم خود ارائه نمیدهند. در ادامه، به برخی از توجیهات رایج و نقدهای وارد بر آنها اشاره میکنیم:
**غیرقابلبرگشت بودن**
عدهای از افراد دلیل خود را غیرقابل برگشت بودن این شرایط عنوان میکنند. آنها معتقدند که پس از مصرف قرص، دیگر هیچ راهی برای بازگشت و تجربه مرگ وجود نخواهد داشت. اما این استدلال چندان منطقی به نظر نمیرسد، زیرا وضعیت جایگزین، یعنی مرگ نیز، غیرقابل برگشت است و هیچ راه گریزی از آن وجود ندارد.
**کسالت و یکنواختی**
برنارد ویلیامز، در مقالهای با عنوان «پرونده ماکروپولوس: تأملاتی درباره ملال جاودانگی»، استدلال میکند که جاودانگی میتواند بسیار خستهکننده باشد. او معتقد است اگر انسان در طول سالیان متمادی تغییر اساسی نکند، دیر یا زود دچار ملال و دلزدگی میشود، زیرا در یک زندگی جاویدان، هر عمل یا تجربهای به ناچار به طور بینهایت بار تکرار خواهد شد.
در مقابل، جان مارتین فیشر، در پاسخ خود با عنوان «چرا جاودانگی چندان بد نیست»، این ایده را به چالش میکشد. او معتقد است که انسانهای جاویدان لزوماً دچار خستگی و ملال نمیشوند. او با ذکر مثالی توضیح میدهد که اگر فردی هر روز یک نوع غذا را مصرف کند، به سرعت از آن خسته خواهد شد. اما اگر همان غذا را هر دو هفته یک بار بخورد، میتواند بارها و بارها از آن لذت ببرد.
به گفته وی، این موضوع در مورد سایر تجربهها نیز صدق میکند. اگر بین تجربهها فاصله کافی وجود داشته باشد، میتوان بارها از آنها لذت برد و از بروز ملال جلوگیری کرد. علاوه بر این، این فرض که همه تجربهها لزوماً باید تکراری باشند، صحیح نیست. انسان میتواند افراد جدیدی را ملاقات کند، کتابهای تازهای بخواند و مکانهای جدیدی را ببیند. جهان دائماً در حال تغییر است و به تبع آن، تجربههای انسان نیز دستخوش تغییر میشوند. همچنین، برخی از تجربههای قدیمی به مرور زمان فراموش میشوند و دوباره به عنوان تجربهای تازه و نو احساس خواهند شد.
**مرگ عزیزان**
برخی دیگر از افراد دلیل امتناع خود از مصرف قرص را اینگونه توضیح میدهند که نمیخواهند شاهد مرگ عزیزانشان، از جمله دوستان، همسر، خواهر و برادر، فرزندان و نوهها باشند. آنها معتقدند که این تجربه بسیار دردناک و طاقتفرسا خواهد بود و ترجیح میدهند از تکرار آن خودداری کنند.
نکته جالب اینجاست که وقتی به این افراد پیشنهاد میشود که علاوه بر یک قرص، صد قرص دیگر نیز دریافت کنند تا بتوانند آنها را به دوستان و خانواده خود بدهند، باز هم بسیاری از آنها در تصمیم خود تجدید نظر نمیکنند. این مسئله نشان میدهد که شاید این موضوع، دلیل اصلی امتناع آنها نباشد.
علاوه بر این، وقتی از آنها پرسیده میشود که اگر در یک حادثه ناگوار، تمام دوستان و خانواده خود را از دست بدهند، آیا دست به خودکشی خواهند زد، بسیاری از آنها پاسخ منفی میدهند. آنها میگویند که این اتفاق برایشان بسیار سخت خواهد بود، اما به زندگی ادامه خواهند داد و در صورت امکان، دوستان و خانواده جدیدی پیدا خواهند کرد. این پاسخ با دلیلی که برای رد کردن قرص ارائه میدهند، در تضاد است.
**عدم مداخله در مسیر طبیعی زندگی**
گروهی دیگر از افراد معتقدند که مصرف قرص، نوعی «مداخله» در مسیر طبیعی زندگی است و به همین دلیل، از خوردن آن امتناع میکنند. با این حال، آنها اغلب نمیتوانند توضیح دهند که چرا نمیخواهند در این مسیر مداخله کنند و چه اشکالی در این کار وجود دارد.
علاوه بر این، این استدلال با رفتارهای واقعی آنها در تناقض است. بسیاری از این افراد داروهایی مصرف میکنند که کلسترول یا فشار خونشان را پایین میآورد، سیگار نمیکشند، ورزش میکنند و یا کارهایی از این قبیل انجام میدهند که به افزایش طول عمرشان کمک میکند. در واقع، آنها عملاً در «مسیر طبیعی» طول عمر خود مداخله میکنند. همچنین، اگر به آنها گفته شود که برای افزایش طول عمر خود باید تحت عمل جراحی، حتی دردناک، قرار بگیرند، بسیاری از آنها این پیشنهاد را میپذیرند. این موضوع نیز با توضیحی که برای رد قرص ارائه میدهند، مغایرت دارد.
**انفجار جمعیت**
برخی از افراد نیز تصمیم خود را اینگونه توجیه میکنند که اگر همه انسانها برای همیشه زنده بمانند، جمعیت زمین به سرعت افزایش یافته و منجر به مشکلات جدی خواهد شد. اما این آزمایش فکری چنین فرضی را مطرح نمیکند. در این سناریو، فقط شما (یا در برخی نسخهها، شما و دوستان و خانواده نزدیکتان) قرص را دریافت میکنید.
**پرسشهای باز**
این آزمایش فکری، مسئله مرگ و جاودانگی را از منظری نو و متفاوت مورد بررسی قرار میدهد. آیا شما «قرص جاودانگی» را میپذیرفتید؟ اگر پاسخ شما منفی است، آیا به طول عمری محدود اما بسیار طولانی، مانند 200 سال، 2000 سال یا حتی 20000 سال رضایت میدادید؟ و اساساً مرز مطلوب شما بین مرگ حتمی و زندگی بیپایان در کجاست؟
این پرسش، فراتر از یک خیالپردازی، ما را به تفکر درباره معنای واقعی زندگی، ارزش تجربههای انسانی و میزان تحمل ما در برابر گذر زمان دعوت میکند.
منبع : اخبار جهان



























